Freitag, Oktober 31, 2008

تبریک و تسلیت به "برادران " جمهوری (!) سالهای ذی القعده ای، به مناسبت رو ز"متحرک" سلام ال لای علیهای دخترها

دارالترجمه زبان یاجوج و ماجوج

تبریک و تسلیت

به "برادران " جمهوری (!) سالهای
ذی القعده ای
......................
به مناسبت
رو ز "متحرک" سلام ال لای علیهای
دخ
ترها


"روز دخترها/
روز اول
ذیقعده ... روز دختران نام گرفته است.
در عرف جامعه ی مذهبی،روزهای شاد کمتر مورد توجه قرارمی گیرد...
روزدختران را به همه ی دختران و البته به پسران ایرانی تبریک میگویم. الهی که همیشه د
ختران و پسران ایرانی شاد باشند"!

حا جی آ- سید ابطحی جونیور
http://www.webneveshteha.com/weblog/?id=2146309734
آدینه
31 اکتبر 2008 - 10 آبان 1387
اول ذی القعده 1429

شامورتی بازی محبوبيت (!) تاريخی (!) آسید خندان - تنها رئيس جمهور (!) مقبول (!) جمهوری(!) اسلامی (!) - فقط به درد ترشی شکلاتی انداختن میخوره

دارالترجمه زبان یاجوج و ماجوج

شامورتی بازی محبوبيت (!) تاريخی (!) آسید خندان
صادق (!) روحانی (!)

- تنها رئيس جمهور (!) مقبول (!) جمهوری(!) اسلامی (!) -
فقط
به درد ترشی شکلاتی انداختن میخوره



شامورتی بازی محبوبيت (!) تاريخی (!) آسید خندان - تنها رئيس جمهور (!) مقبول (!) جمهوری(!) اسلامی (!) - فقط به درد ترشی شکلاتی انداختن میخوره
طرفداران و دوست داران خاتمی اين مرد صادق روحانی سياست پيشه را تنها اميد برای نجات از اوضاع کنونی می پندارند...

اين مرد بزرگ که در داخل و خارج از کشور دارای ارج و قرب ويژه ای است و در سال های بحرانی نه چندان
دور در مجامع بين المللی برای اين آب و خاک کسب آبرويی کرده است ، چيزی شبيه به يک شامورتی بازی رايج در عالم سياست را می ماند و عجبا که از چنین مرد انديشمند و فاضلی چون خاتمی به دور از انتظار است که غافل از اين حقيقت تلخ باشد و نداند که ... هيچ برنامه ای که متضمن رهايی ملت از اين همه استيصال باشد حتی از سوی حزب پشتيبان او و يا طرفدارنش ... تا کنون به ميان نيامد مگر آنکه ... از قول برخی از سران اصلاحات نوشته اند « اصلاح طلبان راهی جز اين ندارند، يا خاتمی يا هيچ کس»...

آن چه بر طرفداران ... اين تنها رئيس جمهور مقبول سی سال نظام جمهوری اسلامی فرض و واجب است نه تشويق بر آمدن دوباره که بر حذر داشتن او از وارد شدن به صحنه انتخاباتی است " !

بيژن صف سری
گوی ان یوز
http://news.gooya.com/politics/archives/2008/10/078299.php
31 اکتبر 2008 - 10 آبان 1387



Donnerstag, Oktober 30, 2008

عکس و تفصیلات حجاب و عفاف جشنواره پوشش لازم بخش "شایستگی" عکس و نور عکس

خبرنامه امیرکبیر
پنجشنبه 9 آبان 1387 - 30 اکتبر 2008

کشمکش
درجشنواره حجاب و عفاف


دبیر کمیته جشنواره عکس نور
در گفتگو با خبرنگار “ایلنا” تعداد عکس های حذف شده در مراسم افتتاحیه را
سه قطعه عنوان کرد و گفت:
از آنجایی که عنوان این نمایشگاه عفاف و حجاب بود و بحث محتوایی این عکس‌‏ها بسیار اهمیت داشت،
ما سه قطعه از عکس‌‏هایی را که به نظر ما
پوشش مناسبی نداشتند و درشان این نمایشگاه نبودند
حذف کردیم.

یک نمونه از عکس‌‏های حذف شده





هدف "تحقیر(!)" است و نه حتماً اعدام‌!... جمعیت سنگریزه می‌زنند... و آن‌قدر می‌زنند... که اگر از زیر سنگ ریزه‌ها در آمد و رفت‌ اعدام ندارد

- دارالترجمه زبان یاجوج و ماجوج

هدف "تحقیر(!)" است و نه حتماً اعدام!‌
جمعیت سنگریزه می‌زنند... نه سنگ درشت


و آن‌قدر می‌زنند که... اگر از زیر سنگ ریزه‌ها در آمد و رفت‌ اعدام ندارد
.............

- "آیا در عهد پیامبر اسلام رجم وجود داشته است؟
- بله... زن آمد و گفت یا رسول‌الله مرا پاکم کن ... من می‌خواهم پاک بشوم و در آن مورد رجم انجام شد... در فقه اسلامی و طبق روایات‌، در لواط اعدام هست‌، اما در زنا اعدام قطعی نیست، رجم می‌شود و رجم یعنی سنگریزه می‌زنند. به نظر می‌رسد، بیشتر، هدف تحقیر است و نه حتماً اعدام‌. اولاً گود می‌کنند و فرد تا سینه در گودی قرار می‌گیرد‌، از سینه به بالا است که بیرون می‌ماند و بعد جمعیت سنگریزه می‌زنند و آن‌قدر می‌زنند که زیر سنگریزه مدفون بشود، نه خاک و نه سنگ درشت، پس خواه نا‌خواه امکان نفس کشیدن هست. اگر این‌ها تصادفاً سنگ زدند و دیدند پیداش نیست و رفتند، اگر از زیر سنگ ریزه‌ها در آمد و رفت‌، اعدام ندارد. این مسلم فقه است.
- برخی بر این باورند که این رجم اگر موجب وهن اسلام بشود می‌توان آن را تعطیل کرد، نظر شما چیست؟
- بنده در رساله توضیح‌المسایل خودم در مساله حدود آورده‌ام... ادله‌ای را هم در آنجا آورده‌ام. حضرت امیر در مواقع جنگ، حد جاری نمی‌کرد... همچنین در سال قحطی، حد دزدی به هیچ‌کس نمی‌زد ...
- حقوق بهایی‌ها و سایر اقلیت‌های دینی‌، در جامعه اسلامی به چه شکل است؟
- بهایی‌ها مرتد‌ هستند.
- بهایی‌هایی که از پدر و مادر بهایی به دنیا می‌آیند هم مرتد هستند؟
- نه آن‌ها از اول کافر هستند‌...
- بچه‌ای که از والدین بهایی به دنیا آمده که مقصر نیست...
- باید به آن‌ها فشار بیاید تا وادار به تحقیق شوند... بیایند فکر کنند. این‌ها حاضر به فکر نیستند، من با خود این‌ها بحث کرده‌ام...
- تا زمانی که به اسلام نگروند، نمی‌توانند از حقوق شهروندی‌شان برخوردار شوند؟

- نه، به نظر ما نمی‌توانند...

- یکی از مواردی که در فقه اسلامی همواره مورد انتقاد مدافعان حقوق بشر است، بحث به رسمیت نشناخته شدن حریم خصوصی در زندگی افراد است ...
- کسی که به گناه اقرار می‌کند، چه کسی حریم او را شکسته است؟
- اگر اقرار تحت شرایط اجبار و زور باشد‌؟
- یک قاضی به من گفت،
شنیدم در فلان شهر، کسی مرتکب فحشاء شده است و اقرار نمی‌کند. من هم صدایش زدم و فریبش دادم و به او گفتم کاری با تو ندارم، فقط می‌خواهم اگر گناهی بوده است بگویی و همینجا توبه‌ات بدهم تا در جهنم گرفتار نشوی. آن بیچاره هم خبر نداشت، گفت فلان کار را کرده است و غسل توبه می‌خواهد. قاضی مذکور می‌گفت صدایش را ضبط کردم، او هم تکرار کرد و بعد او را اعدام کردم .
به او گفتم، پیامبر جلوی اقرار افراد را می‌گرفت تو چطور به این صورت اقرار گرفتی‌؟
که سرش را پایین انداخت"!
مصاحبه رادیو زم زمانه با
آیت‌الله گرامی، یکی از مراجع تقلید "برنامه سازان" رادیو زم زمانه
http://www.zamaaneh.com/seraj/2008/10/post_5.html
سه شنبه 7 آبان 1387 - 28اکتبر

غلاغ عشق عمومی (!) رادیو زم زمانه "بی مذاکره" پرپر شد!...البته لاکن، نه با اصول "دموکراتیک" و چه و چه

- دارالترجمه زبان یاجوج و ماجوج

غلاغ عشق عمومی (!) رادیو زم زمانه
"بی مذاکره" پرپر شد!...

البته لاکن، نه با اصول "دموکراتیک" و چه و چه
............
" عشق عمومی /
هرگز فکر نمی کردم به این زودی ها از زمانه جدا شوم...هیات نظارت زمانه ... بدون حضور من تصمیم گرفت که ساختار زمانه را دگرگون کند... امشب دو نفر از بورد (رئیس و منشی) و دو نفر از پرس نو (رئیس و مدیر موقت بعدی) آمدند و گفتند که این پایان کار ما با توست. مذاکره بی مذاکره.

بورد زمانه دلایل قانع کننده برای تصمیم خود ندارد
و روش تصمیم گیری اش هم نه با موازین اداری سازگاری دارد و نه با اصول دموکراتیک.

نمی توانم شرح تفصیلی تری از مسائل و مشکلات مدیر با بورد ارائه کنم ...
چه گذشت در این شهر من هم نمی دانم... زمانه من روی دستان ام پرپر شد...

همه چیز ...ح
تما ریشه ای در جایی داشته است. حتما"!

ملا باشی "برنامه سازان" رادیو زم زم انه سیبست ان
http://sibestaan.malakut.org/archives/2008/10/post_655.shtml
پنجشنبه 9 آبان 1387 - 30 اکتبر 2008


چخ و چخ و چه و چه نکنید به سگهای هار کميسيونهای فرهنگي (!) تنور انتخابات (!) انتهاي جمهوری (!) متولي های مساجد

- دارالترجمه زبان یاجوج و ماجوج -


چخ و چخ و چه و چه نکنید
به سگهای هار کميسيونهای فرهنگي (!) تنور انتخابات (!) انتهاي
جمهوری (!) متولي های مساجد
.................

"سيد جل...زاده عضو کميسيون فرهنگي مجلس:
در برخي از وبلاگ ها مطالبي نوشته مي شود که از ابتدا تا انتهاي آن توهين به مباني نظام و اسلام است. آيا نبايد جلوي آن را گرفت و کسي متولي اين امر باشد… اينترنت مانند سگ هاري است که رهايش کرديم … تنور انتخابات رياست جمهوري هم داغ شد... همين امسال 135 تا 136 ميليارد تومان براي کمک به مساجد اختصاص داده شد"!

بازتاب
http://baztabonline.com/fa/pages/?cid=6603
7 آبان 1387 - 28 اکتبر 2008


Sonntag, Oktober 26, 2008

سید حسین... ک.. برهنه می‌پرد وسط معرکه انتخابات آخوندی ! زیتون با احتیاط سوتین بر می‌کند و با عشوه می‌خرامد

خُسن آقا


روانشناسی سوتین، G-string و انتخابات آخوندی!


زیتون را یقینا همه وبلاگ خوانها می شناسند. آنهایی که نمی‌شناسند می‌توانند بروند و وبلاگ ایشان را از سر تا ته بخوانند تا شناخت شان بره بالا! ایشان معمولا از مسائل بسیار عادی زندگی و سیاست می‌نویسند، چیزی که وبلاگ ایشان را بسیار جالب و متمایز از دیگران می‌کند، تکنیک‌هایی است که ایشان برای مطرح کردن مسائل استفاده می‌کنند. معمولا نوشته‌های ایشان بسیار هوشمندانه و زیرکانه نوشته می‌شود، با این حال از یک سادگی و بی گناهی کودکانه‌ای برخوردار است، که این خود نشان از استعداد ایشان دارد که چگونه قادر است با نوشتن جمله‌ای همزمان با دو یا حتی چند گروه خواننده ارتباط برقرار کند و همزمان دو یا حتی چند معنی متفاوت از همان یک مطلب بتوان استخراج کرد. به زبان ساده می‌توان نوشته‌های ایشان را نوشته‌های چند بعدی نامید. بعضا همگی گمان می‌کنیم که مطالب شماره بندی شده ایشان به هم ربطی ندارند(منظورم خوانندهای بی سوادی مثل بنده هست)، ولی گاهی اوقات یا بهتر است بگویم بیشتر اوقات این نوشته‌ها بهم مربوط می‌شوند. یعنی یکی را می‌نوسیند تا مشروعیت ببخشد به آن یکی دیگر، یا یکی از مطالب نوشته می‌شود تا کشش و جذابیت مطلب بعدی را بیشتر کند، یا یک مطلبی می‌نویسند تا مشتری برای بخش بعدی پیدا کنند. خلاصه این سبک نگارش را من تنها در این وبلاگ دیده‌ام. معمولا هم وقتی چیزی را مطرح می‌کنند چنان دو بعدی یا چند بعدی نوشته شده که خواننده نمی‌تواند به راحتی گریبان این عزیز را بگیرد. آخه گاهی اوقات مقولاتی که القا می‌شوند کاملا با سیاست‌های حکومت ایران همراهی و همخوانی دارد و مثلا حقیر که ضد رژیم هستم، در چنین شرایطی باید معمولا گریبان ایشان را بگیرم، ولی این چند بعدی نویسی ایشان مرا در نشان دادن عکس العمل مردد می‌کند. نمی‌دانم شما هم به چنین مواردی بر خورده‌اید یا نه!

فکرش را بکنید اگر یک وبلاگ نویس بیچاره بیاید و مستقیما از رای دادن به حکومت آخوندی دفاع کند همه حمله ور می‌شویم و به سرش می‌ریزیم و خلاصه صدایش را خفه می‌کنیم، در صورتی که همین مساله را ایشان بارها و بارها نوشته و تکرار کرده‌اند ولی کسی جرات گرفتن گریبان ایشان را به خود نداده است. مثلا اگر حسین هودر همان موضوع را که ایشان نوشته‌اند بنویسد، همه ساکنان وبلاگ شهر گریبان این مادر مرده را می‌گیرند، ولی اگر زیتون خانم بنویسند، کسی عکس العملی نشان نمی‌دهد و یا اگر نشان دهد با احتیاط بسیار این کار را می‌کند تا مبادا نازک تر از گل به ایشان گفته باشد و احتمالا ایشان را ناراحت کرده باشد. من خودم هم این دوگانگی را درک نمی‌کنم. البته همان طور که نوشتم این برخورد دوگانه بیشتر مربوط می‌شود به تفاوت روش نگارش ایشان و سید حسین هودر. سید حسین درخشان ننه مرده یک مرتبه کون برهنه می‌پرد وسط معرکه، در صورتی که زیتون خانم با احتیاط سوتین و G-string از تن بر می‌کنند بعد با عشوه، احتیاط و الگانس (Elegance) می‌خرامند میان میدان. فرق معامله را می‌بینید، یا بهتر است بگویم درک می‌کنید!

مطلب آخر ایشان را بخوانید تا متوجه شوید چه می‌گویم.

ایشان با همان روش‌های شناخته شده خودشان، با احتیاط چنان به انتخابات پیش رو در ایران مشروعیت می‌بخشند که آب هم از آب تکان نخورد! انگاری که دارند از انتخابات یک کشور دموکراتیک و مشروع صحبت می‌کنند!

به این می‌گویند استعداد! استعداد نویسندگی که در کمتر کسی دیده می‌شود! استعدادی که قادر است سفید را سیاه نشان دهد و سیاه را سفید، باید به ایشان مدال داد! فقط بدبختی در این است که ایشان این استعداد را در جای نادرستی بکار می‌برند. ای کاش استعداد ایشان را من داشتم تا به وسیله آن دندان یک به یک ملاها را بدون سوزن بی حسی می‌کشیدم!

Samstag, Oktober 25, 2008

این سینمایی که ما داریم همان چه و چه ای است که امام (!)انقلاب بر آن تأکید داشتند


- دارالترجمه زبان یاجوج و ماجوج -


این سینمایی که ما داریم
همان چه و چه ای است که امام (!) انقلاب بر آن تأکید داشتند؟
…..................

"مرا مجبور
به ساخت اين سريال كردند"!


"يكي از كهنه كارها
ي سينماي مذهبي ايران...
كارگردان سريال حضرت يوسف(ع)...

مصاحبه ... قبل از پخش سريال حضرت يوسف (ع) ه ...


چرا سینمای ایران و اصلاً سینما محل مناسبی برای فعالیت خانم ها نیست؟

می خواهید من را با سینما دعوا بیندازید؟… سینما برای زن جای خوبی نیست ، چون سینما زمینه فساد در آن زیاد است، عرصه فسادپذیری سینما زیاد است ، به همین دلیل نه برای خانم‌ها بلکه برای آقایان هم مناسب نیست.

خب با این وجود تفاوت سینمای دهه سوم انقلاب با سینمای قبل از انقلاب چیست؟

سینمای قبل از انقلاب به دلیل داشتن صحنه های عریانی و ناجور سینمای لامذهبی بود ولی از نظر ترویج جوانمردی ، غیرت، ناموس پرستی خیلی از فیلم‌های زمان شاه از فیلم های حالا بهتر بود… اصلاً زن که ناموس جامعه بود در فیلم های فعلی هیچ ارزشی برای آن قائل نیستند… به راحتی می تواند زن با هر مردی ارتباط برقرار کند خانه هر مردی برود…

فکر می کنید این سینمایی که ما در جامعه داریم همان دانشگاهی است که امام در اوایل انقلاب بر آن تأکید داشتند؟

به سمت آن دانشگاه اسلامی که مورد نظر امام بود حرکت نکردیم. امام می گفت ما با فحشا در سینما مخالفیم که متأسفانه این فحشا در سینمای ما وجود دارد…- در سینمای ما به همین گندگی و درشت بنویسید که فحشا وجود دارد... اصلاً من قصد نداشتم کار کنم. تصمیم گرفته بودم سینما و تلویزیون را ببوسم بگذارم کنار که آقای لاریجانی بنده را صدا کردند و گفتند که می‌خواهیم یوسف را برای ما بسازی و هر شرط و شروطی را هم که بنده گذاشتم قبول کردند.

شما بعد از حضرت یوسف از سینما و تلویزیون کنار نمی‌روید و در مورد امام زمان (عج) می‌خواهید فیلمی بسازید؟

ان‌شاءالله اگر خدا توفیق بدهد … من تهیه کننده آن هستم و اسمش هم بی بی نرجس خاتون است.

اگر کارگردان سریال حضرت امام (ره) بودید از همین بازیگرانی که آقای افخمی به کار گرفته‌اند استفاده می‌کردید؟

قطعاً و یقیناً از این بازیگرانی که آقای افخمی برای سریال امام (ره) استفاده کرده استفاده نمی‌کردم.

شما در جایی گفته بودید که حضرت یوسف (ع) را با امدادهای غیبی ساخته‌اید؟ درست است؟

ببینید سریال‌سازی برای بنده عبادت است، مثل نمازم، مثل روزه ام، حتی بدون وضو من دستم را به راش‌های سریال نمی‌زنم، چه برسد به این که خدای نکرده کاسبکارانه و تاجرمنشانه بخواهم سریال یا فیلم بسازم… سریال اصحاب کهف، سریال ایوب پیامبر(ص) همه اینها برای من حکم عبادت را دارد. به همین لحاظ همان طور که رزمنده‌ها در جبهه‌ها برای خدا می‌رفتند و می‌جنگیدند و شاهد امدادهای غیبی بودند، اگر ما هم برای رضای خدا و در مورد کتاب خدا فیلمی بسازیم طبیعی است که خداوند در آن کار امدادهای غیبی خودش را شامل حال ما می‌کند.

شما در یک مصاحبه گفتید که ما هنرمندانی که بتوانند فیلم خوب بسازند نداریم. هنرمند خوب از منظر شما چه جور هنرمندهایی هستند؟

هنرمندهای خوب از نظر من هنرمندهای مذهبی هستند، هنرمندهای الهی، هنرمندهای معنوی هستند و چون ما هنرمندان مؤمن، متقی و مکتبی کم داریم و در کنار آن سناریوی خوب هم کم داریم نمی توانیم شاهد فیلم‌های خوبی در کشورمان باشیم.

اگر مسئول فرهنگی کشور بودید چه تصمیماتی می گرفتید حداقل در حوزه خودتان یعنی سینما که وضعیت فعلی را به سمت همان آرمان شهری که خودتان توصیف کردید ببرید؟

سعی می‌کردم سمت تعالی هنر و هدف‌گیری هنر را از نفس و دنیا به خدمت خدا و خلق خدا تغییر جهت دهم، سعی می‌کردم دانشکده‌های هنری را مذهبی کنم …

چه سالی وارد سینما شدید؟

سال 61..."!

روزنامه ايران > شماره 4051 > صفحه 15
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1722993

کاندیدای صادق (!) ما

یادداشت‌هایی برای مخاطب احتمالی
http://aynev.blogfa.com/

مگر قرار است با نامزد انتخاباتی ازدواج کنیم؟

این روزها مثل همه روزهایی که در آستانه دور یا نزدیک وقوع یک انتخابات قرار می‌گیریم، خصیصه‌ای به عنوان مهم‌ترین ویژگی هر کاندیدای انتخاباتی مطرح می‌شود که بیشتر تداعی‌گر یک مراسم خواستگاری یا آغاز یک شراکت اقتصادی است تا فضای انتخابات سیاسی.

«صداقت» فراگیرترین صفتی است که طرفداران هر کاندیدا آن را به عنوان زیبنده‌ترین خصیصه فرد مورد حمایت خود برمی‌شمرند. مثلا می‌گویند: «فلانی هیچ چیزی هم نداشته باشد، باز صداقت که دارد» یا «صداقت فلانی برای من از هر چیز دیگری بیشتر ارزش دارد» یا «کاندیدای ما حتی اگر نتواند فلان کار را هم بکند، در عوض با مردم صادق است» و ... .

اگر منظور از صداقت این باشد که فلان کاندیدا وعده دروغ یا وعده غیرقابل اجرا به مردم نخواهد داد، به نظرم باز هم نمی‌توان وجود آن را ویژگی مهمی برای یک مدیر برشمرد. یک مدیر بیش از هر چیزی باید لیاقت و توانایی داشته باشد. اگر امروز صداقت را به عنوان مهم‌ترین ویژگی کاندیدایی معرفی می‌کنیم، همین وضعیت نشانگر عقب‌مانده بودن کشور ماست؛ چرا که به دلیل نبود سیستم نظارت پس از انتخابات سراغ یک خصیصه کاملا شخصی رفته‌ایم که بیشتر به درد زندگی مشترک یا روابط دوستی می‌خورد تا رهبری سیاسی.

آخر سر هم خودمان را اینطور گول خواهیم زد: مهم نیست که فلانی نتوانست به وعده‌هایش عمل کند، مهم این است که آدم صادقی بود!

آخر این صداقت به چه درد ما خواهد خورد؟

Freitag, Oktober 24, 2008

حکومت اسلامی (!) و بند ناف نوانديشی امام جمعه خط قرمز سکولاریسم (!) نامرئی نو


دارالترجمه بحث و احتجاج و تلقين یاجوج و ماجوجی «خط قرمز نامرئی» یک مطلب
و نتايج «کارآگاهانه» دو تا تمرین به ظاهر به هم نامربوط



حکومت اسلامی (!) و بند ناف نوانديشی امام جمعه خط
قرمز سکولاریسم (!) نامرئی نو

.................

"چرا «سکولاريسم نو»؟/
چرا برای من «سکولاريسم» اينقدر اهميت دارد؟ و چرا مصرانه می کوشم تا صفت «نو» را به آن اضافه کنم؟" !

ا. ن. علای سکولاریسم (!) نامرئی نوباشگاه سکولاریسم نو New Seculairism very NEW!
باشگاه سکولاریسم (!) نوی نو Very New Secularism Club
http://www.newsecularism.com/Nooriala/introduction.htm
................................................

...تمرین...
.............

" حکومت اسلامی و بند ناف نوانديشی امامی/ ...

اگر از آدم سکولاريستی بخواهيم که دست از سکولاريست بودن بشويد در واقع بايد به علت های بوجود آمدن تمايلات سکولاريستی در او بپردازيم ... از طريق بحث و احتجاج و تلقين و مغزشوئی ـ و اگر نشد، از طريق تحميل و زور...

چه نتيجه ای می توان گرفت؟ نتيجه ای که من دوست دارم بگيرم آن است که برای درک چرائی گفتار و کردار اشخاص و يافتن «علت وجودی» مواضع شان بايد ببينيم که آنها تا کجا با ما راه می آيند و کجا به يک «خط قرمز نامرئی» می رسند"!

ا. ن. علا ی خط قرمز گوی ان یوز
http://news.gooya.com/society/archives/078041.php
آدینه 3 آبان 1387 ـ 24 اکتبر 2008
.................

...تمرین...
.............

"شما
برای مظنه زدن حرف های من به منبع مراجعه نياز ندارید
بايد دقت کنيد تا ببينيد که من از کنار هم نهادن يک مشت بديهيات
چه نتايج «کارآگاهانه» ای گرفته ام" !

جمعه گردی های خط قرمز ا.ن. علا
گو ی ا ن یوز
http://news.gooya.com/society/archives/057174.php
آدینه 20 بهمن 1385 - 21 فوريه 2007

Donnerstag, Oktober 23, 2008

در ايران وقتي سرو كله پليس پيدا مي شود

دست پخت ژورنالیست ایرونی

http://hrtp.blogfa.com/

اگر گفتيد فرق ما چيه؟


اگر گفتید فرق واحد پول ایران و انگلیس چیه؟

در انگلیس شما يك كيف اسکناس مي بريد و با اوون ماشين مي خريد....اما در ايران شما يك ماشين اسكناس مي بريد و با آن يك كيف مي خريد.

اگر گفتيد فرق گردش در تهران و پاريس چيه؟
در پاريس هر وقت خواستيد گردش كنيد از ماشين پياده مي شيد و در تهران هر وقت خواستيد گردش كنيد سوار ماشين مي شيد.

اگر گفتيد فرق يك تخم مرغ در تهران و در مسكو چيه؟
در مسكو اگر تخم مرغ را زير مرغ بگذارند بعد از 21 روز احتمالا يك جوجه از تخم بيرون مي آيد....اما در تهران ممكن است از تخم مرغ هر موجودي بيرون بيايد...مثلا يك شتر.

اگر گفتيد فرق محل كار ايراني ها و امريكايي ها چيه؟
مردم امريكا در خانه استراحت مي كنند...در اداره كار مي كنند و در خيابان تفريح...اما مردم ايران در خانه تفريح مي كنند...در اداره استراحت و در خيابان كار.

اگر گفتيد فرق يك نويسنده ايراني با يك نويسنده آلماني چيه؟
يك نویسنده آلمانی وقتی نوشته هايش چاپ شد معروف مي شود و يك نويسنده ايراني وقتي جلوي چاپ نوشته هايش گرفته شد معروف مي شود..

اگر گفتيد فرق يك تاجر ايراني با يك تاجر عرب چيه؟
تاجر عرب از وقتی شناخته شد موفق و خوشبخت مي شه.... اما تاجر ايراني از وقتي شناخته شد ناموفق و بد بخت مي شه.

اگر گفتيد فرق پليس راهنمايي و رانندگي ايران با جاهاي ديگه دنيا چيه؟
در همه جاي دنيا وقتي ترافيك ايجاد بشود سرو كله پليس راهنمايي و رانندگي پيدا مي شود...اما در ايران وقتي سرو كله پليس پيدا مي شود ترافيك ايجاد مي شود.

اگر گفتيد فرق يك آدم موفق در ايران با ساير نقاط جهان چيه؟
در همه جاي دنيا وقتي كسي موفق شود همه به او نزديك مي شوند و با او شريك مي شوند و به او كمك ميكنند ...اما در ايران وقتي كسي موفق شود همه از او فاصله مي گيرند و رابطه شان را با او قطع مي كنند و جلوي كارش را مي گيرند.

اگر گفتيد فرق يك زنداني در ايران با يك زنداني در اروپا و امريكا چيه؟
در اروپا و امريكا وقتي كسي زنداني مي شود اعتبارش را از دست مي دهد...اما در ايران وقتي كسي زنداني مي شود اعتبار به دست مي آورد.

اگر گفتيد فرق سيستم اداري ايران با سيستم اداري كانادا چيه؟
سيستم اداري كانادا چون كار مردم را راه مي اندازد و به آنها كمك مي كند از مردم پول مي گيرد....اما سيستم اداري ايران چون جلوي كار مردم را مي گيرد از آنها پول مي گيرد.

Mittwoch, Oktober 22, 2008

گرفتند و گرفتن کارشان شد... ز مردم دین و ایمان را گرفتند


هادی خرسندی
http://www.asgharagha.com/



گرفتند و گرفتن کارشان شد ...



قلم چرخید و فرمان را گرفتند
ورق برگشت و ایران را گرفتند

به تیتر «شاه رفت » اطلاعات
توجه کرده کیهان را گرفتند

چپ و مذهب گره خوردند و شیخان
شبانه جای شاهان را گرفتند

همه از حجره‌ها بیرون خزیدند
به سرعت سقف و ایوان را گرفتند

گرفتند و گرفتن کارشان شد
هرآنچه خواستند آن را گرفتند

به هر انگیزه و با هر بهانه
مسلمان نامسلمان را گرفتند

به جرم بدحجابی، بد لباسی
زنان را نیز مردان را گرفتند

سراغ سفره ها نفتی نیامد
ولیکن در عوض نان را گرفتند

یکی نان خواست بردندش به زندان
از آن بیچاره دندان را گرفتند

یکی آفتابه دزدی گشت افشا
به دست آفتابه داشت آن را گرفتند

یکی خان بود از حیث چپاول
دوتا مستخدم خان را گرفتند

فلان ملا مخالف داشت بسیار
مخالف‌های ایشان را گرفتند

بده مژده به دزدان خزانه
که شاکی‌های آنان را گرفتند

چو شد در آستان قدس دزدی
گداهای خراسان را گرفتند

به جرم اختلاس شرکت نفت
برادرهای دربان را گرفتند

نمیخواهند چون خر را بگیرند
محبت کرده پالان را گرفتند

غذا را آشپز چون شور میکرد
سر سفره نمکدان را گرفتند

چو آمد سقف مهمانخانه پائین
به حکم شرع مهمان را گرفتند

به قم از روی توضیح‌المسائل
همه اغلاط قرآن را گرفتند

به جرم ارتداد از دین اسلام
دوباره شیخ صنعان را گرفتند

به این گله دوتا گرگ خودی زد
خدائی شد که چوپان را گرفتند

به ما درد و مرض دادند بسیار
دلیلش اینکه درمان را گرفتند

مقام رهبری هم شعر میگفت
ز دستش بندتنبان را گرفتند

همه این‌ها جهنم، این خلایق
ز مردم دین و ایمان را گرفتند

برای هر کلام شعر هادی
دو تن قند فریمان را گرفتند

به عنوان مردان خدا آمدند. حالا مگر خدا را هم بنده هستند

عبدالقادر بلوچ


رییس انجمن پرستاری ایران گفت: برای تقویت روحیه بیماران بستری در بیمارستان‌های کشور، حضور یك روحانی در هر بیمارستان ضروری است

یک روحانی در هر بیمارستان

در کشوری که تولید روحانی انبوهی است ممکن است آخرش حضور یک روحانی در هر خانه هم ضروری باشد.

در همین خارج هم در بیمارستانها کشیش هست، اما در خارج امام و حضرت رهبر نیست. در نتیجه این کشیش‏ها یواش یواش همه کاره بیمارستان نمی‏شوند. به جوراب پرستارها و لبخندشان یا کار دکترها و نسخه‏اشان گیر نمی‏دهند. اصلاً در بیمارستان نیستند که زلف بیرون افتاده بیماری را ببینند یا گیر بدهند به لپه و نخودی که آشپزخانه برای نهار و شام سرو می‏کند.

اگر یک روحانی در هر بیمارستان ما بود که اشهدی می‏خواند و بیمار را در لحظه مرگ به اشهد خواندنی تشویق می‏کرد خوب بود. ترسم از آن است که دستور بدهند سرم بیماران بهایی را از دستشان بکشند و بیماران سنی را به سی‏سی‏یو راه ندهند و به سایر بیماران دگر اندیش که ولایت فقیه را قبول ندارند خون لازمه را تزریق نکنند.

در ادارات دیگر هم همینطور شروع شد. روحانیون به عنوان مردان خدا آمدند. حالا مگر خدا را هم بنده هستند؟

Samstag, Oktober 18, 2008

فرهنگ واژه ها حالش خوب نیست

نادره افشاری

http://www.nadereh-afshari.com

فرهنگ واژه ها حالش خوب نیست!




فرهنگ واژه ها چند وقتی است کسی را در آغوش نگرفته که واژه ی تازه ای داشته باشد. اصلا چند ماه است با کسی نخوابیده. برای همین اوقاتش تلخ است. با یک من عسل هم شیرین نمیشود. تازه کار و بارش هم روبراه نیست، چون تو ماه بخور بخور و بخواب بخواب، بچاپ بچاپ تعطیل است، یا دست کم سرعتش میآید پائین. لابد از برکت این دوران است که بخور بخور و بخواب بخواب و بچاپ بچاپ از غلتک تاریخی اش خارج میشود، تا مردم نگاهی به مزرعه ی آخرتشان بیاندازند – باز لابد – و یادشان باشد کجا باید بروند و... از این حرفها که علی شریعتی خیلی بلد بود.
تازه فرهنگ واژه ها لباس سیاه هم پوشیده که بیحوصلگی و شکار بودنش را نشان دهد. حالش خوب نیست، اصلا خوب نیست. هرچه هم من تخس بازی درمیاورم، باز درست نمیشود، یعنی سر جاش نمیاید. وقتی میگویم لباس سیاه بهت نمیاید، با بیحوصلگی میگوید: «میخوای به خاطر تو عوضش کنم؟»

«به خاطر من چرا؟ اگر حالش را نداری، ولش کن!»

این روزها حتا بوسیدنش با قبل فرق کرده. پیش از این بوسه هاش طولانی و شیرین بودند. ولی حالا... ای داد... اصلا این فرهنگ واژه های من حوصله ندارد... همین دو هفته پیش بود که گفت: «زود باش بیا... دلم برات تنگ شده، قند خونم، عزیزم... آمده ای پائین و دارم غش میکنم... بدو به دادم برس... بدو لازمت دارم...» و خلاصه کلی ادا درآورد که...

فرهنگ واژه ها از این اداها خیلی در میاورد... البته آن موقعها که حالش خوب بود و مثل حالا بیحوصله نشده بود.
میگویم: «عزیز جان مگر من شیرینم که قند خونت را ببرم بالا؟»

میگوید: «آره تو شیرینی و من فرهاد... ولی خسرو نیستم... کدام را میپسندی؟»

میگویم: «واژه جان، تو خودت از هر دوی اینها بهتری... من نه آن کوهکن بدبخت خودآزار را دوست دارم و نه آن دون ژوان عاشق پیشه را که با هوسبازیهاش مملکت را به باد داد.»

میگویم: «حالا پاشو برو این لباس سیاه بدترکیبت را دربیار! اصلا لخت شو... بگذار ببینمت... خجالت نداره... خب... آوانس... تا آنجایی لخت شو که خجالت نمیکشی... که خجالت نکشی... اصلا لخت نشو... فقط همین پیراهن سیاه بدترکیب را دربیار که عکسش میافته تو چهره ات و چشمان میشی ات مات میشن و حالم را میگیرن.
«بعد برو حمام... نه... نمیخوای... او.کی... تو همان اتاقت جلو آئینه ی قدی ات بایست و خودت را از چند طرف تماشا کن... چپ... راست... بالا... پائین...»

بعد برای این که حالش را جا آورده باشم، مزه میریزم که:
«مردکی رفت دکتر... دکتر خواست آمپولی به ماتحتش بزند. پرسید: به کدام سمتت بزنم؟ چپ؟ راست؟ که مردک گفت: آقای دکتر لطفا ماتحت مرا سیاسی نکنین. وسط بزنین...» اه.. چرا نمیخندی؟ اصلا نمیخندد... طفلک خیلی حوصله ندارد...

بالاخره میفرستمش حمام... تا برود خودش را کشف کند. تنها میرود. خجالت میکشد... اشکالی ندارد...
فرهنگ واژه ها زیر دوش حمام خودش را از همه طرف تماشا میکند... تماشا کرده است... خودش میگوید... میبینم حالا واژه ها را نرمتر به کار میگیرد... لباس سیاهش را هم درآورده است...

میگویم: «باید خودت را دوست داشته باشی... تنت را دوست داشته باشی. برای تنت ارزش قائل باشی... اگر این طور باشد... دیگر کسی را شلاق نمیزنی... کسی را تحقیر نمیکنی...»

میگوید: «تئوری تازه ای برای...؟» حالا یواش یواش حالش بهتر میشود. حال فرهنگ واژه ها بهتر میشود... چون رفته است حمام... چون رفته است جلو آئینه و همه جای خودش را از همه سو تماشا کرده و دیده که چه تن و بدن نازی دارد... تمام تنش پر از واژه های ناب است... دیده که نیاز دارد واژه بسازد... نیاز دارد آنهایی را که بلد نیستند دو تا جمله ی درست را پشت سر هم بچینند، از تنش بشوید و دور بریزد...

با فرهنگ واژه ها موافقم... آنهایی را که زبانشان را بلد نیستند، بفرستیم کلاس اکابر... کلاس اول اکابر... از این هم بدتر... بفرستیمشان مکانیکی... کارگر مکانیک شوند که اینقدر با نابلدیشان فرهنگ واژه ها را به روغن سوزی نیاندارند... بنزینش را تمام نکنند... بکسه باد نکند... وای بیچاره فرهنگ واژه ها...

حالا حال هر دومان بهتر است... فرهنگ واژه ها این اکابریها را از تنش شسته و ریخته شان بیرون... چون دیگر لباس سیاه تنش نیست که حالم گرفته شود... حالا مثل همان زمانها که حالش خوب بود، باز میگوید:
«دوستت دارم، دیوونه!» چه خوب، مگه نه!

Freitag, Oktober 17, 2008

چند توصیه كلاشينـكـف ديـجيتالی به خواهران گرامی

كلاشينـكـف ديـجيتال بهمن هدایت


چند توصیه به خواهران گرامی در حد بوندستاگ!

چند توصیه به خواهران گرامی

وسوسهء غرب و نوانديشان دینی سینمای آبگوشتی


- دارالترجمه زبان یاجوج و ماجوج -
سه مطلب ظاهراً بی ارتباط به خرفهم شدن "شعار" سکولاریسم (!) نو


وسوسهء غرب و نوانديشان دینی سینمای آبگوشتی

شاخصه ی
"شباهت" مفهوم سکولاریسم
با
مظاهر جشنواره ی جمعه گردیهای
سيرک "سکولاریسم (!) نو و حیرت آور و پررو" !



"وسوسهء غرب و نوانديشان دینی/
مگر شاخصهء سينمای دوران حکومت اسلامی چه بوده که اينهمه استقبال جشنواره ای از آن شده است؟ از نظر من، علت يکی نمايش جهل و بدبختی و خرافه زدگی است (با همهء مظاهر تصويری حيرت آورش ـ آن هم حيرتی که اغلب در سيرک ها به آدمی دست می دهد) و، سپس، داشتن اشاره و ايمائی به اينکه دنيای ديگری هم هست يا می تواند باشد که از اين که در آن غوطه وريم بهتر است و ـاتفاقاً! ـ شباهتی هم با غرب دارد"!

ا.ن. علای باشگاه سی کولاریسم آبگوشتی نو
گوی ان یوز خارج از "کشور" آخوندها
http://news.gooya.com/society/archives/077760.php
آدینه 26 مهر 1387 ـ 17 اکتبر 2008

سکولاریسم تو  New Secularism  جمعه گردی های ا. ن اعلا

"چرا «سکولاريسم نو
»؟/
چرا برای من «سکولاريسم» اينقدر اهميت دارد؟ و چرا مصرانه می کوشم تا صفت «نو» را به آن اضافه کنم؟" !

ا. ن. علای انونس فیلم مستند ترکمون زدن "سکولاريسم (!) نو"
باشگاه سکولاریسم نو New Seculairism Club
http://www.newsecularism.com/Nooriala/introduction.htm
.............................

"سکولاريسم يک شعار توخالی نيست"!

ا.ن. علای باشگاه سی کولاریسم آبگوشتی نو
گوی ان یوز خارج از "کشور" آخوندها
http://news.gooya.com/society/archives/076687.php
آدینه 29 شهريور 1387 ـ 19 سپتامبر 2008


Mittwoch, Oktober 15, 2008

من پس از هشت سال سیر آفاق و انفس به ارزش این انقلاب (!) و نگاه مطلق‌گرای جمهوری (!) اسلامی پی برده‌ام

- دارالترجمه زبان یاجوج و ماجوج -



من پس از هشت سال سیر آفاق و انفس
به ارزش این "انقلاب (!) و نگاه مطلق‌گرای جمهوری (!) اسلامی پی برده‌ام


"مسیح علی‌نژاد دیروز مطلبی تند و تیز برضد کیهان نوشته بود که طبق معمول این روزها که هر کس می‌خواهد هر چیزی بگوید لگدی هم به من می‌زند، چه با ربط یا بی‌ربط، من را فاحشه‌ی سیاسی خوانده بود...
من پس از هشت سال سیر آفاق و انفس به ارزش این انقلاب و مردم پی برده‌ام و از طرف دیگر اطمینان پیدا کرده‌ام که با رسیدن نسل دوم انقلاب به قدرت، نگاه مطلق‌گرای جمهوری اسلامی آمادگی پذیرفتن جوانانی مثل من را پیدا کرده است"!

سر درخشان خودیها
(کارگردان سریالهای مستند "هالیوود مگر چه گهی است؟...
دی کاپریو مگر کدام خری است؟")!
http://hoderiniran.com/1387/07/76#comment-147
23 مهر 1387/ 14 اکتبر 2008

دارالترجمه زبان یاجوج و ماجوج: ترجمه ی 2 تا مطلب ظاهرا نامربوط به باشگاه 30 کولاریسم نو


دارالترجمه زبان یاجوج و ماجوج
ترجمه ی 2 تا مطلب ظاهرا بی ارتباط به
باشگاه 30 کولاریسم نو
......................


" مهندس بازرگان و يارانش، پس از آنکه پی بردند بازيچه ای بيش نيستند و نقش چهرهء دلربای ديو را بازی می کنند، آنقدر شرافت داشتند که خود را کنار بکشند"!

ا.ن. علای نا سکولاریسم نو
گو ی ا ن یوز
http://news.gooya.com/society/archives/056634.php


"نامه مهندس بازرگان به "اعليحضرت سابق آقاي محمد رضا پهلوي" که دکتر ابراهيم يزدي بعد از سي سال آن را فاش ‏کرده است... چندان بلند نيست که نتوانش خواند.‏
مهندس نوشته
... بياييد يک ژست عالي تاريخي و در عين حال ساده ‏انجام دهيد: اعلام مراجعت به ايران براي حضور و دفاع خود در محاکمه بنماييد...
در هر حال من پيشقدم در تقاضاي تخفيف و کوشا براي اخذ گذشت خواهم بود...
خداوند ارحم الراحمين است و در توبه و سعادت را به روي بندگان باز گذاشته است...
‎يک لحظه تصور کنيد که مهندس بازرگان چقدر ساده دل بود، همه ‏کساني که آن روز براي او نقشه مي کشيدند و در ظاهر احترامش را نگاه مي داشتند ... در دلشان چه ريشخندي داشتند به اين همه ساده دلي. نه فقط در شناخت همان ها که هر روز که کنارش ‏بودند، با او نماز مي خواندند و به او اقتدا مي کردند در نماز، بلکه در شناخت جهان هم ساده دل بود. چرا که به پادشاه ‏آخر پيشنهاد داده نامه اي بنويس و اعلام "مراجعت به ايران براي حضور و دفاع خود در محاکمه کن"...
مهندس ساده دل ما... باور دارد که ضمانت وي را دوستانش در ‏شوراي انقلاب خواهند پذيرفت. از همين روست که به پادشاه مي نويسد خودم ضمانتت را مي کنم ...
مگر در مورد اميرعباس هويدا او ضمانت نکرده بود..."!

حاج آقا م. بهنود
" . و ز "
چهارشنبه 24 مهر 1387 -15 اکتبر 2008
http://www.roozonline.com/archives/2008/10/post_9569.php‎‎

Montag, Oktober 13, 2008

ممکن است برای خوانندگان داخل ایران هم جالب باشد که هالیوود چه گهی است و دی کاپریو کدام خری است

- دارالترجمه زبان یاجوج و ماجوج -
ترجمه ی چهارتا مطلب
نامربوط بیربط یا با‌ربط -
.......................
از کینه توسکوپ ادیسون تا سرقت لچک گلشیفته

بازنویسی شناسنامه سینمای الامریکا
با "رعایت تمام و کمال" اصل 24 قانون (!) اساسی ام القرا
...................

"این مطلب را اول در وبلاگ اصلی‌ام نوشته بودم. ولی دیدم چون ممکن است برای خوانندگان داخل ایران هم جالب باشد اینجا هم بگذارمش...
من کی باشم که بخواهم برای یک دختر بالغ و عاقل و باهوش مثل گلشیفته‌ی فراهانی تکلیف تعیین کنم ... ولی می‌خواهم به همه‌مان یادآوری کنم که ذوق‌زدگی‌مان... کمی زیادی است.
هالیوود مگر چه گهی است جز اینکه ۹۵ درصد محصولاتش مزخرفاتی است که برای سن عقلی ۱۲ تا ۱۶ سال ساخته می‌شود؟
یا دی کاپریو مگر کدام خری است که قرار است همبازی بودن با او به من یا شما یا گلشیفته افتخاری بدهد؟"!

سردبیر: خود قلهک درخشان
http://hoderiniran.com/1387/07/67
دوشنبه 22 مهر 1387 - 13 اکتبر 2008
...........................

"طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی آزادی بیان و نشر یک حق است" !

عین. معروفی
ر ادیو زم زم انه
http://radiozamaaneh.com/maroufi/2008/08/post_135.html
......................................

" دیگر حرفی با ایرانیان خارج‌نشین ندارم...
قانون مطبوعات ایران را در این وبلاگ تمام و کمال رعایت خواهم کرد...
لطفا وجود این وبلاگ تازه را با لینک دادن به آن و معرفی به دوستان و آشنایانتان خبر دهید"!

سردبیر: خود درخشانش
http://hoderiniran.com/1387/07/8
پنجشنبه 18 مهر 1387 - 9 اکتبر 2008
...............

"نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مبانی اسلام ... باشد"!

اصل شماره 24 قانون (!) اساسی
http://fis-iran.org/index.php/legaldocs/691

نمونه هایی كوچك از روش های نیك "شوهرداری (!) استحبابی" پیش از نماز صبح و ... و هم چنین بعد از نماز عشاء تمایلات جنسی


آماده‌باش دایم جنسی زنان برای شوهران!


گزارش زیر تحت عنوان «زیباترین روش شوهرداری؛ معیارهای همسر نیكو از نگاه قرآن» در شماره روز پنج‌شنبه 18 مهر 87 روزنامه کیهان منتشر شده است. بدون هیچ اظهار نظری مطالعه بفرمایید:

"مسائل جنسی، ریشه بسیاری از طلاقها
آمارها بیانگر آن است كه بیش ترین علل و عوامل مستقیم و یا غیرمستقیم افزایش طلاق در میان خانواده ها عدم تعامل سازنده و مفید میان زن و شوهر است. زنان بر این باورند كه با اختیار شوهر، توانسته اند به همه چیزهایی كه می خواستند دست یابند و ستون استوار بنیاد خانواده را در اختیار گرفته اند و به اهداف خود رسیده اند. در حالی كه نگه داشت چیزی سخت تر از به دست آوردن آن است. مردان در دست زنان و یا در كنار ایشان همانند ماهی بسیار لغزنده هستند. از این رو نمی توان از گریزپایی آنها سخن نگفت و امید داشت كه همواره پای بند خانه و خانواده باشند مگر آن كه انگیزه های قوی و شدید آنان را در محیط خانواده حفظ كند.
در ریشه یابی طلاق همواره از مسایل جنسی به صراحت و یا كنایه سخن گفته شده است. بطوری كه از نظر برخی كارشناسان مسائل خانواده، بیش از 50درصد طلاقها ریشه در مسائل جنسی دارد. مردان پیش از آن كه به جا و مكان و غذا اهمیت دهند به مسایل جنسی اهمیت می دهند. از این رو گفته اند ریشه مشكلات خانوادگی را می بایست در خلوت گاه ایشان جست.
بر پایه آموزه های قرآنی و فرمان الهی، زنان و مردان می بایست در شبانه روز سه وعده را خلوت كنند و در این سه زمان حتی فرزندان نیز نباید در خلوت گاه ایشان وارد شوند. (سوره نور 58) در این سه خلوت زن می بایست خود را به اشكال مختلف بیاراید و از هرگونه آرایش و زینت بهره برد.

نحوه تعامل خصوصی زن و شوهر
در روایات و روان شناسی جنسی درباره خلوت گاه و تعامل زن و شوهر در این مدت، گفته شده كه آنان در این مدت با یك دیگر درباره مسایل خصوصی سخن بگویند و معاشقه نمایند و هرگز درباره مسایلی سخن نگویند كه كدورت زا باشد و مشكلات بیرون از خلوتگاه را به درون خلوتگاه بكشاند و عیش را منقص گرداند و آتش محبت را به آب سرد سخنان درشت خاموش سازد بلكه هر سخنی كه مهر و محبت را بیافزاید و عاملی برای جذب و جلب به سوی یك دیگر باشد بر زبان رانند.
به هر حال عرضه كردن زن به مرد در خلوتگاه و حریم كاملا خصوصی، اصلی قرآنی و حكمی الهی است كه نمی توان از آن چشم پوشید. از این رو گفته اند بسیاری از مشكلات و درگیری های میان زن و شوهر در طول روز ارتباط تنگاتنگی با خلوت گاه ایشان دارد. هرگاه مسایل خلوتگاه حل شود اغلب مشكلات دیگر به خودی خود حل می شود. اگر مردی درباره پوشش زن و یا غذا و نحوه بچه داری و مانند آن اشكالی می گیرد ریشه آن را می بایست در جای دیگر جست و این گونه چیزها بهانه هایی بیش نیستند.
در این حریم خصوصی، بچه ها و دیگر كسان حاضر در محیط خانواده نمی بایست وارد شوند. در دستورهای قرآنی و نبوی این مسئله بارها مورد تأكید قرار گرفته كه زن و شوهر می بایست از خوابگاه مستقل و مجزایی برخوردار باشند تا از هر حیث آسوده خاطر باشند.

حسن التبعل، رفتاری جهادی
اما علی(ع) در كلمات قصار نهج البلاغه (شماره 136) در عبارتی كوتاه اما پرمغز می فرماید: جهاد المرآه ، حسن التبعل= جهاد زن، نیكوشوهرداری كردن است. به تحقیق و با اطمینان می توان گفت تمام رمز و رازهای خوشبختی و سعادت یك زوج مسلمان و مؤمن در همین عبارت كوتاه نهفته است و شاید بتوان ادعا كرد كه پیرامون همین عبارت موجز، مقالات متعدد و حتی كتاب ها نوشت.
تجربیات زندگی بسیاری از خانواده های مسلمان نشان می دهد كه اغلب معضلات و ناهنجاریهای خانوادگی و اختلافات میان همسران ناشی از عمل نكردن به این جمله نورانی امیر بیان است ازاین رو با توجه به اهمیت موضوع و در ادامه مقاله، به بازخوانی حسن التبعل یعنی نیكوترین شیوه شوهرداری در آموزه های قرآنی می پردازیم.

تبعل و بعل در لغت
بعل در زبان عربی به معنای رئیس و رب النوع و بت و صنم و مانند آن آمده است. در آیات قرآن هرگاه این واژه به كار رفته مراد از آن شوهر و جفت زن است به جز در آیه 125 سوره صافات كه به معنای بت و صنم می باشد. خداوند در این آیه می فرماید: اتدعون بعلا و تذرون احسن الخالقین؛ آیا بعل را به عنوان خدای خویش می خوانید و از او درخواست كمك دارید و خدایی را كه بهترین آفریدگان است رها می سازید؟ به نظر می رسد كه در این آیه مراد از بعل، خدایی است كه در میان اقوام قدیمی لبنان در منطقه بعلبك مورد پرستش بوده است. حضرت الیاس(ع) كه مأمور به سوی ایشان بود آنان را به پرستش خدایی دعوت می كند كه بهترین آفریدگار است ولی آنان نمی پذیرند.
به نظر طبری در تفسیر كبیر او، بعل در این كاربرد واژه ای عربی از واژگان اهل یمن است كه به معنا ومفهوم رب و پروردگار وخدایگان است. از این رو می توان گفت كه معنای آن چندان تفاوتی با معنای مالك و صاحب كه در آرامی و یا سامی ریشه داشته نخواهد داشت؛ زیرا محققان براین باورند كه واژه بعل از ریشه سامی و یا آرامی است و در زبان وادبیات ایشان به معنای مالك و صاحب و پروردگار به كار می رفته است. برخی دیگر براین باورند كه اقوام سامی به زمینی كه دارای آب كافی بود و نیازی به آبیاری نداشته و در آن زمین درختان میوه خوبی به عمل می آمد سرزمین بعل می گفتند كه در حقیقت پروردگار و رب درختان و گیاهان خود بوده و نیازی به آبیاری آسمانی (باران) یا زمینی از راه نهر ندارد.
از این رو شوهر و جفت زن را بعل گفته اند كه در حقیقت خدایگان زن و پروردگار اوست و به نوعی مالكیت و سروری دارد. در كاربردهای اقوام كهن برای بیان مفاهیمی مهم چون شوهر، احترام و بزرگی و سیادت و آقایی مطرح و مهم بوده است. از این رو از واژگانی بهره گرفته می شد كه در حد و اندازه پرستش بوده است.
در برخی از اقوام، شوهر چنان از جایگاه بلند برخوردار بود كه در حكم خدایگان و در شأنیت پرستش بوده است. از این رو واژه ای كه برای بیان پروردگاری و رب النوعی و یا صنم و بت استفاده می شد برای شوهر نیز به كار می رفته است. بنابراین معنا و مفهوم بعل در كاربردهای اصیل آن به معنای پروردگار خانه و سرور و سالار بوده است.

معناشناسی حسن
اما واژه حسن به ضم حاء كه در زبان پارسی به معنی نیكویی است، در حوزه های مختلف، معنایی متنوع و متعدد دارد. با این همه در یك امر مشترك می باشد و آن مسئله زیباشناختی به عنوان مؤلفه و مقوم اصلی است. هر چیزی هر چند خیر و خوب باشد ولی نیكو نیست. نیك و نیكو چیزی است كه از نظر ذوقی و عاطفی و زیبایی، شخص را به وجد و ذوق می آورد. از این رو تاكید بسیاری در این واژه بر جنبه های روان شناختی و زیباشناختی آن شده است. نیكو، هر امر پسندیده ای است كه زیبایی را نیز همراه خود دارد و زمینه اعجاب و شگفتی دیگران را فراهم می كند و عواطف و احساسات آنان را برمی انگیزد.
حسن خلق كه در آیات قرآنی از آن سخن به میان آمده و حتی پیامبر با عنوان «علی خلق عظیم» مورد تمجید و ستایش خداوند قرار گرفته به معنای نرم خویی، پاكیزه گفتار بودن و با روی گشاده و زیبا با دیگران برخورد كردن است.(جامع السعادات، ج1، ص 306)
بنابراین با توجه به كاربردها و مصادیقی كه قرآن برای حسن خلق بیان داشته می توان گفت كه حسن التبعل چیزی در مایه های رفتارها و هنجارهای نیك و حتی فراتر از آن است.

خلوت سه گانه و اهمیت آن
یكی از بهترین و نیكوترین روش های همسرداری به طور كلی و شوهرداری به طور خاص آن است كه زن و شوهر در شبانه روز سه وعده با یكدیگر تنها باشند: پیش از نماز صبح و سحرگاهان، هنگام چاشت(ظهر) و هم چنین بعد از نماز عشاء.( نور 58)
در این زمان هیچ یك از بستگان از كوچك و بزرگ نباید راه یابند و اگر فرزندان به بلوغ جنسی رسیده اند می بایست همانند دیگران هنگام ورود به خلوت، از پدر و مادر اجازه ورود بگیرند.
خلوت های سه گانه آن چنان مهم و اساسی است كه پیامبر اكرم(ص) می فرماید: نشستن مرد در كنار همسر خود در پیشگاه خداوند دوست داشتنی تر از اعتكاف و شب زنده داری در مسجد خود (مسجدالنبی در مدینه) است. (تنبیه الخواطر ج2 ص 122)
مرد در این خلوت گاه، باید محبت خود را به زن ابراز كند و از پنهان كردن آن بپرهیزد؛ زیرا زنان با شنیدن محبت مردان اعتماد به نفس خاصی می یابند. از این رو پیامبر بزرگوار(ص) می فرماید: این گفته مرد به همسر خویش كه دوستت دارم هیچ گاه از قلب او بیرون نمی رود. (كافی ج5 ص 569)
هر یك از زن و مرد باید به اشكال مختلف مهر و محبت خویش را بیان و آشكار سازند. چه این مسئله با گفتن كلمه ای باشد و یا دادن شاخه گلی و یا هر چیزی كه زن از آن خوشش می آید. از این رو حتی خریدن تنقلاتی جزئی و چیزهایی كه زن بدان علاقه مند است یكی از شیوه های بیان و ابراز مهر و محبت بشمار می رود. پیامبر(ص) در این باره می فرماید: مردی كه برای همسرش لقمه می گیرد نزد خداوند پاداش دارد. (المحجه البیضاء ج3 ص 7) به این معنا كه این عمل وی نه تنها بازتاب دنیوی و افزایش مهر و محبت میان زن و شوهر خواهد داشت بلكه بازتاب اخروی نیز به ارمغان می آورد و شخص در آخرت از پاداش آن بهره مند می شود.
زن در خلوت گاه باید خود را عرضه كند. و لذا در اسلام پیش قدمی زن در مسایل جنسی و عرضه كردن پیشنهاد از سوی او امری مستحب دانسته شده است. استحباب به این معنا خواهد بود كه این عمل وی مانند لقمه گرفتن مردان برای زن، آثار دنیوی و اخروی و پاداش را دربردارد و فقط یك رفتار اجتماعی و هنجاری نیك به شمار نمی رود بلكه امری مورد تایید و تاكید دین و شارع به عنوان یك عمل دینی و حكم شرعی شمرده می شود.
پیامبر(ص) در بیان ضرورت اعلام آمادگی جنسی زن می فرماید: «علیها ان تطیب باطیب طیبها و تلبس احسن ثیابها و تزین باحسن زینتها و تعرض نفسها علیه غدوه و عیشه و اكثرمن ذلك حقوقا بر زن به عنوان یك واجب (یا حكم استحبابی) شرعی است كه از خوشبوترین عطرها استفاده كند و زیباترین لباس ها را بپوشد و خود را به نیكوترین وجه بیاراید و بامدادان و شامگاهان خود را بر شوهر عرضه كند و اعلام آمادگی نماید. این از حقوق شوهر می باشد و حقوق شوهر بیش از این چیزی است كه گفته شد.
تاكید آن حضرت بر عرضه كردن در دو وقت به معنای مخالفت با حكم سه وقت قرآن نیست بلكه تنها از باب نمونه مواردی را مطرح می سازد و از بیان بسیاری از موارد و مصادیق خودداری می ورزد و در یك كلمه می افزاید كه حقوق شوهر بیش از آن چه گفته شده می باشد تا زن خود با توجه به شرایط شوهر و علاقمندی وی اقدام كند تا شوهر وی نیازی به دیگری پیدا نكند و در دام وسوسه های شیطانی نیفتد.
چنان كه گفته شد و آمارها نیز نشان می دهد، بسیاری از اختلافات میان زن و شوهر از این ناحیه است. شما زنانی را دیده اید كه در هنگام بیرون رفتن گویی، خود را برای عروسی و میهمانی آرایش می كنند و جامه های بسیار زیبا و آرایش بسیار نیكو می كنند و از همه روش های خودنمایی بهره می گیرند ولی همین كه به خانه می آیند آرایش را با توجیه بد بودن در نزد فرزندان می شویند و جامه های زیبا را از تن خارج می كنند و به شكلی معمولی در خانه می گردند. مردی كه در بیرون با چنین زنانی حتی بطور لحظه ای و گذرا مواجه شود سپس درخانه با شكلی دیگر روبه روگردد در درون خویش احساس كمبود می كند و به شكل مطلوب ارضا نمی شود در حالی كه دیدگاه اسلام عكس این رفتار را تأیید می كند .

آماده باش دایمی
یكی از حقوق مردان بر زنان به عنوان حسن تبعل آن است كه زن خود را همواره در حوزه مسائل جنسی آماده نشان دهد مگر در مواردی كه دین از آن بازداشته است. البته در همان موارد خاص و ممنوع نیز به اشكال دیگر خود را درمعرض بهره برداری جنسی قرار دهد و زمینه های استمتاع شوهر را فراهم آورد به گونه ای كه مرد هیچ احساس كمبود و نیاز جنسی نكند. این آماده باش هرچند كه در آیه 57 سوره نور نیز بیان شده ولی در روایات به شكلی مشخص مطرح شده است. در بسیاری از روایات بر این نكته تاكید شده كه زن می بایست همواره درحالت آماده باش دایم جنسی باشد.
در روایت است كه زنی از پیامبر(ص) درباره حقوق شوهر پرسید: آن حضرت فرمود: ولاتمنعه نفسها و ان كانت علی ظهر قتب؛ بر زن است كه خود را از شوهرش بازندارد و بگذارد تا وی از او كام بگیرد حتی اگر بر روی كوهان شتر باشد.
این روایت بدترین حالت را تجسم كرده كه در جریان سفر و آن هم در روی شتر و بار كجاوه اگر مردی از زن خویش بخواهد كه از وی كام گیرد می بایست خود را آماده كند و از آن بازندارد. در حقیقت آماده باش دایمی جنسی برای جلوگیری از هرگونه احساس نیاز، امری است كه می بایست زن به عنوان حق شوهر بشناسد و از آن كوتاهی نكند. از این رو گفته اند یافتن شوهر آسان تر از حفظ آن است؛ زیرا مردان با دیدن غرایز جنسی شان تحریك می شوند و احساس نیاز می كنند و اگر این نیاز برآورده نشود، از راههای دیگر ارضا می شوند كه یا گناه است و یا با عقد موقت و دایم با زن دیگری برآورده می شود.
تاكید آیات و روایات بر خودنمایی و آراستگی زنان برای شوهران از این روست كه مردان با مشاهده و دیدن، عواطف و احساسات جنسی شان برانگیخته شود. از این رو زن موظف است خود را در حالت آماده باش قرار دهد تا شوهر وی به زنی دیگر گرایش نیابد و استمتاع نجوید.
مسائل جنسی در خانواده هم در حوزه تشكیل و هم بقای آن نقش اساسی دارد. تفكر این كه این امور در زمانی كاسته می شود و یا تقلیل می یابد و یا از میان می رود تفكر نادرست و دور از واقع است. مردان برخلاف زنان دارای تمایلات جنسی قوی ای هستند. شاید یكی از علل و حكمت های تعدد زوجات و عقد موقت مسئله گرایش های شدید جنسی مردان باشد كه هرگز فروكش نمی كند و زنان گاه به عللی نمی توانند آن را برآورده سازند و مشكلات خانوادگی را سبب می شود. خانه غالبا زمانی آرامش می یابد كه مرد از نظر جنسی ارضا شود و نیازهای جنسی او برآورده گردد.
اگر این تمایلات جنسی در خانه و به شكل صحیح و محبت آمیز تأمین نشود به اشكال مختلف در جامعه خود را نشان می دهد و فساد و تباهی اجتماعی را به دنبال خواهد داشت. از این رو زن باید پروانه وار پیرامون شوهر بچرخد و همه گونه وسایل و آرامش روحی و روانی و جنسی وی را برآورده سازد. امام باقر(ع) می فرماید: هر زنی كه یك لیوان آب به شوهرش بدهد از یك سال روزه داری و شب زنده داری برایش برتر است. (وسایل الشیعه ج 14 ص 123)
اصولا جهاد نفس و جهاد اكبر و اصغر زن در زندگی خانوادگی و در شوهرداری و حسن التبعل وی می باشد. زنان اگر بخواهند ثوابی كسب كنند نیازی نیست كه شب زنده داری كنند و برای نماز شب برخیزند و یا روزهای بلند و گرم را روزه مستحبی بگیرند و یا برای جنگ و جهاد در راه خدا به جبهه بروند. برای به دست آوردن پاداش اخروی همه این امور كافی است كه فقط خوب شوهر داری كنند. از این رو یك لیوان آب به شوهر دادن برابر با ثواب و پاداش یك سال شب زنده داری و روزه داری می باشد. (ر.ك به: زن در آینه جلال و جمال، آیت الله جوادی آملی ص 398)
امام باقر(ع) هم چنین می فرماید: زن برای رضا و خشنودی خدا تنها رضایت شوهر را اصل قرار دهد. با این كار است كه رضایت و خشنودی خدا را نیز به دست می آورد و اگر شوهر خشمگین شود خشم الهی را به دنبال خواهد داشت.

رضایت شوهر، عامل ثبات خانواده
زنان می بایست به هر شكلی شده رضایت شوهر را به دست آورند. از این رو شوهر در اندیشه و تصویر اسلامی چون پروردگار صاحب حق و مالك شمرده شده است و از جایگاه بلندی برخوردار می باشد. زن برای به دست آوردن رضایت و خشنودی خدا نمی بایست نمازهای بسیار و یا طولانی بخواند و یا روزه های مستحبی بگیرد. همین كار را می تواند با رضایت شوهر به دست آورد و از پاداش آن بهره مندگردد. از این رو در اسلام جز نمازهای واجب و آن هم در خانه از آنان خواسته نشده و حتی نهی شده است كه زنی نمازش را طولانی كند و شوهر را سركار بگذارد و خود را در كنار شوهر ننشاند و عشوه نكند و روزه های مستحب حتی بی اذن شوهر باطل و گناه است و نمازهای مستحبی از استحباب خارج می شود.
به هر حال جهاد و دین داری زن در شوهرداری وی خلاصه می شود. چنانكه امیر مومنان علی(ع) می فرماید: جهاد زن آن است كه خود را بیاراید و زیبایی خویش را آشكار كند و برای شوهرش آراستگی نماید. (نهج البلاغه كلمات قصار شماره 136)
آنچه بیان شد تنها نمونه هایی كوچك از روش های نیك شوهرداری است و حتی اگر این كوچك ترین و مصادیق مطرح شده مراعات گردد بسیاری از خانه ها از وضعیت كنونی بیرون می رود و آرامش در خانه ها حكمفرما می شود ولی مساله این است كه حتی در همین اندازه مسایل رعایت نمی شود و در نتیجه طلاق و جدایی در جامعه افزایش می یابد. به سخن پیامبر(ص) آنچه گفته شده، بخشی از حقوق شوهران است و حق شوهر بیش از این چیزهایی است كه بیان شده است. البته بدیهی است كارها و رفتارهای دیگری نیز وجود دارد كه از مصادیق حسن التبعل است كه برای آشنایی با آنها می توان به كتابهای مربوط به اخلاق خانواده مراجعه كرد.

یك نكته ضروری
مجموع آنچه بیان شد ممكن است برای خواننده مقاله چنین القا كند كه نگارنده این سطور فردی متعصب و یا مردسالار و یا دارای گرایشاتی از این قبیل است و یك طرفه به قاضی رفته است در حالی كه چنین قضاوتی قطعا بدور از انصاف و واقعیت است و باید به این نكته اذعان كرد كه اگر اسلام این همه بر حقوق مرد تأكید می كند، متقابلا بر حق فراوان زن نیز در زندگی زناشویی تأكید دارد و آیات قرآن و روایات بسیار بر ضرورت رعایت حقوق زن در زندگی و فراهم كردن آسایش و آرامش او، خوشرفتاری با وی و عدم ظلم و اجحاف در حق او تأكید می ورزند كه پرداختن به این مقوله نوشتار مستقل و جداگانه ای را می طلبد و شاید در آینده به آن نیز بپردازیم. بدون تردید هدف نگارنده از نگارش این مقاله و مقالاتی از این دست، آشناكردن هر یك از زن و شوهر نسبت به حقوق و وظایف یكدیگر است تا از رهگذر آموزه های حیاتبخش دینی، زندگی توأم با آرامش، رفاه و محبت و دور از تنش و نابهنجاری را بدست آورند و لذت زندگی را بطور واقعی تجربه كنند" !

________________________________________
پی نوشت :
جالب آنکه وقتی چنین تیتری را در google سرچ کنید با این پیغام روبرو می شوید :
برابر قوانین جمهوری اسلامی ایران و طبق دستور مقامات قضایی دسترسی به این سایت مجاز نمی باشد!

Samstag, Oktober 11, 2008

فاجعه بارتر از فروختن «مريلين مونرو» و «بروس لي» به خرپولهای عرب ... Body of Lies

- دارالترجمه زبان یاجوج و ماجوج -

فاجعه بارتر از فروختن «مريلين مونرو» و «بروس لي»
به خرپولهای عرب
!


گلشيفته فراهاني Body of Lies پروژه  ...   قاچاق دختران ايراني به كشورهاي عربي    و فضاي بين المللي... هاليوود Golshifteh Farahani
Body of Lies
.................

"پروژه اي ديگر ... كليد خورد كه قطعاً از قاچاق دختران ايراني به كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس فاجعه بارتر به نظر مي آيد و آن كشاندن برخي بازيگران سينما و تلويزيون ايران به هواي جهاني شدن و فضاي بين المللي به هاليوود است...
قتل مرموز هنرپيشگاني مانند «مريلين مونرو» و «بروس لي» و «براندن لي» و «اليزابت شو..» و «جودي گارلند»... پس از گذشت ساليان دراز هنوز در پرده ابهام باقي مانده است"!

کیهان بازجوی عزیز ام القرا (به نقل از مجله "زن روز!")
http://www.kayhannews.ir/870721/14.HTM#other1403
یکشنبه 21 مهر 1387 - 12 اکتبر 2008

چه گذشته بر ما که کاری نداریم انجام دهیم جز پرداختن به خصوصی​ترین و شخصی​ترین امور دیگران

نازخاتون
اين مسئله​ی بی​حجاب ظاهر شدن و يا بخوانيد "طبيعی و آنگونه که خودش دلش می​خواهد" رفتار کردن يک هنرپيشه ايرانی در نيويورک چنان نقل محافل وبلاگی و غير وبلاگی اين روزها شده که نمی​شود بی​تفاوت از کنارش گذشت. حرف ها زده شده چه از جانب "ناموس پرستان" روشنفکر و غير روشنفکر و چه از طرف کسانی که دل در گرو حق و حقوق انساني انسان ها به دور از جنسيت آن ها دارند.

چه نشسته​ايد که ناموس خلق بر باد رفت...

اول بار روزآنلاین با چاپ عکس بسیار زیبا و معقولی از گلشیفته در عین سادگی، هوس به دلم انداخت که بقیه​ی عکس ها را در سایت مرتبط به آن جستجو کنم. حاصل جستجو، مجموعه ای از عکس های هنرپیشه​ها و دست اندرکاران فیلم مربوطه بود. دیدن عکس​ها و نوشته​های پراکنده به جرات ۱۰ دقیقه وقت گرفت و تمام شد. خوشحال شدم برای گلشیفته و موفقیتش با وجود آنکه بازیش در سنتوری به هیچ وجه در حد و اندازه ای که می​گفتند نبود. اما ماجرا به همین جا ختم نشد. فردای آنروز، سايت سايه​ی عزيز مرا برد به دل اين بحث های داغ که گویا از شب پیش شروع شده بود و ما خبر نداشتیم.

راديو زمانه عکس ها را با سايز و اندازه​ی بزرگ چاپ کرده بود. من قبل از خواندن کامنت ها که سايه بر آن تاکيد کرده بود، از ديدن اسم بزرگ راديو زمانه بر روی عکس ها تعجب کردم. حک کردن اسم راديو زمانه به عکس های سايت ديگر، کمی تا اندگی قلقلک​دهنده(غلغلک​دهنده) بود که خوب بماند.

اما کامنت​ها که خود جريان ديگری داشت، در بيشتر موارد خنده را تبديل به قهقهه می​کرد. يکی با گلشيفته​ی عزيزش قهر کرده و عکسش را يحتمل از اتاقش می​رفت که بکند. ديگری ناموس ملت را در خطر می ديد و یا شاید بر باد. ديگری اما مهربانانه توصيه می​کرد که ای دختر پاک مشرق زمين که ناموس ما هستي، خب يک لچک بر سر می کردی نازنين تا آبروويی که نمانده، بيش از اين نرود. آن يکی اما از مزايای چادر و روسری می​گفت و آن که ای عجب پس اين دختر اين همه عيب داشت و ما نديده بوديم؟ کجايی ای پوشاننده​ی معايب؟ ای لچک؟ ای روسری؟ ای چادر؟ حالا بماند که مدام از سر و ريخت و تن و بدن و لباس و آرايش سر و صورت يک نفر که می​خواسته خودش باشد، به غايت ايراد پشت ايراد بود که می آمد و نفست را می گرفت.

اما من دو سوال کوتاه دارم و می روم: يک:خانم​ها و آقايان غيور ناموس​پرست، وقتی فيلم آن ديگرهنرپیشه​ی بینوا و صحنه​ی م ع ا ش ق ه ا ش ( من ان فیلم را هرگز نخواستم که ببینم) را خودتان دست به دست دادید و دیدید و گاه کیف کردید و گاه فحش و ناسزا نثارش کردید و ... به سرتاپای زندگی یک دختر جوان، ناموستان بر باد نرفت؟ به خطر هم نیافتاد؟ حال که گلشیفته یا نیکی یا مهناز با سری برهنه و ظاهری که به مقدسات طبیعی​تر از ان ظاهرهای هچل هفتی​ست که گه گاه دوستی، فامیلی از عروسی خودش یا فامیلش از ایران می​فرستد، در مکانی عمومی ظاهر می شوند، فغان و دادتان به هوا می​رود و همه می شوید متخصص استتیک و زیبایی​شناسی. ماشاالله ما ایرانیان ختم روزگاریم و فقط و فقط ما می​فهمیم و بس...

سوال دوم: هیچ از خودمان پرسیدیم چرا تا این حد سر و دماغ و انگشتمان را در حریم خصوصی یکدیگر فرو می بریم؟ یک لحظه یا یک روز تعداد سوالاتی که راجع به حریم شخصی تان از طرف دوست، آشنا، همسایه، رهگذر و غریبه از شما پرسیده می​شود، یادداشت کنید و با دیدن تعدادش شاید کمی به فکر رویم. چه گذشته بر ما که کاری نداریم انجام دهیم جز پرداختن به خصوصی​ترین و شخصی​ترین امور دیگران؟...

Freitag, Oktober 10, 2008

جامعه شناسی نوانديشی"الگودار"و فرآورده ها ي ادبی (!) پنجره های بسته ی سکولاریسم (!) زکی لاریستی در تاريکی مصالحه هوسی با خويشتن نشسته و بی الگو

دارالترجمه زبان یاجوج وماجوج
ترجمه ی پنج تا "مطلب" ظاهراً نامربوط به هم -
.................................................................................


جامعه شناسی نوانديشی"الگودار" و فرآورده ها ي ادبی (!) پنجره های بسته ی سکولاریسم (!) زکی لاریستی در تاريکی مصالحه هوسی با خويشتن نشسته
و بی الگو

.................

1.
Jom'e-gardi haa/ NewSecularism-Article  -  جمعه گردی های یاجوج و ماجوج / جامعه شناسی نارضايتی
"گاهی هوس می کنم که مطالبی را در مورد روند «نوانديشی» دينی مطرح کنم… اما چون نوشتن آغاز می کنم می بينم که اين رشته سر دراز دارد .... پس، برای رسيدن به نوعی «مصالحه با خويشتن!»، دل به دريا می زنم و در اين هفته به همان «نوانديشی دينی» اکتفا می کنم ...

قصد من اما، در اين مقاله، نشان دادن اين نکته است که نوانديشی دينی ما هم درست به همان راهی می رود که نوانديشی ادبی ما رفته است...و ... نوانديشی دينی جاری در جامعهء ايران عاقبت به همانجائی ختم می شود که اين ناظران هم اکنون بر فراز آن ايستاده اند و، در نتيجه، «نو» بودن مراحل و مدارج و منازل تطوری اين نوانديشی امری صرفاً داخلی است…

آنکه پنجره ها را بسته و در تاريکی نشسته، وقتی شمعی روشن کند می تواند از تماشای آن همه نور فريادی از شوق برکشد و عالم را خبر سازد که «اينک، نور!»...
و من دوست دارم … بگويم که، از نظر من، آغاجری نمونهء دلگرم کنندهء نوانديشی دينی در کشور ما است"!

ا. ن. علای "سکولاريسم (!) نو
- گو ی ا ن یوز
http://news.gooya.com/society/archives/07748

آدینه 19 مهر 1387 - 10 اکتبر 2008

2.

" چرا «سکولاريسم نو؟.../
چرا برای من «سکولاريسم» اينقدر اهميت دارد؟ و چرا مصرانه می کوشم تا صفت «نو» را به آن اضافه کنم؟ ...
آنچه که می نويسم حاصل تجربه ای نيمقرنی است که بايد جائی به بار بنشيند و حاصلی...
اگر شما هم در همين قايق نشسته ايد اين اوقيانوس و اين پارو" !

ا. ن. علای آگهی تجارتی ترکمون زدن "سکولاريسم (!) نو"
سکولاریسم نو ! New Seculairism
http://www.newsecularism.com/Nooriala/introduction.htm

3.

"می خواهم بگويم: زمان بلوغ ما وقتی از راه می رسد که بدانيم جنگ ما جنگ الفاظ و برچسب ها نيست و نبايد باشد"!

ا.ن. علای الفاظ و برچسب ها ی سکولاریسم (!) نو
گوی ا.ن یوز
http://news.gooya.com/society/archives/075368.php/
آدینه 25 مرداد 1387 ـ 15 اگوست 2008

4.

"پرداختن به همهء مظاهر گوناگون «تهاجم های ناشی از عقدهء حقارت» خود بحث مفصل ديگری را می طلبد که، اگر عمری بود، در يکی از جمعه های آينده به آن نيز خواهم پرداخت"!

ا.ن. علای "سکولاریسم (!) نو" برای اهالی کشورخارج از کشور
گو ی ا ن یوز
http://news.gooya.com/society/archives/075136.php
آدینه 18 مرداد 1387 / 8 اگوست 2008

5.

"اهالی کشور خارج از کشور/...
نگاه کنيد به مقاله‌ی
«کشور خارج کشور»... اسماعيل نوری علا " !

http://politic.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/2441
حاج خانوم چگوه میرزادگی نو