Montag, Januar 26, 2009

گزارش موزیکال افتادن دوزاری ملکوت سیبستانی (!) سی سالگی انقلاب (!) مصادره (!) شده "یکی" از برنامه سازان (!) باشرف 30 هفته پیش رادیو زمزم انه

دارالترجمه یاجوج و ماجوج

گزارش
موزیکال
افتادن دوزاری ملکوت
سیبستانی (!) سی سالگی انقلاب(!) مصادره(!) شده ی
"یکی" از برنامه سازان (!) باشرف سی هفته پیش رادیو زمزم انه
..............

انقلاب اسلامی با شعارهای سه گانه ای خود را معرفی می کرد که امروز از آن جز دولت قاهره ای که انقلاب را در بطن خود خفه کرده است چیزی نمانده. استقلال ما سالهاست به گرو رفته است. فقط مثلا لاس سیاسی درازمدت با شوروی و روسیه بعدی را در نظر بگیرید. کار استقلال ما و رهبران ما به جایی می رسد که رهبر جمهوری نه تنها این همسایه طماع و یکه تاز سابقا بی خدا و کمونیست را برای خدمات اش به انقلاب خدا و اسلامیست در آغوش می گیرد که در دیدار با آقای پوتین به تطهیر تاریخ روابط روسها با ایران می پردازد و می گوید ملت ما اصلا خاطره بدی هم از روسها ندارد. خب حرف سیاسی زدن را می شود فهمید اما تحریف تاریخ را چطور می شود درک کرد؟ از جنگ ایران و روس بگوییم یا تقسیم ایران به دو حوزه نفوذ روس و انگلیس؟ یا حمایت از محمدشاه برای به توپ بستن مجلس مشروطه؟ یا چوب لای چرخ دولت ملی مصدق گذاشتن؟ یا خدمات طولانی حزب توده به فرهنگ و سیاست استالینی در ایران؟ و این اواخر وادادن حق و حقوق ملت در دریای خزر به همسایه بزرگ. بی چک و چانه و سودی معلوم.

از شعار جمهوری اسلامی هم که به میمنت و مبارکی نه اسلام ماند و نه جمهوری. اسلام به پای ترور مخالفان در داخل و خارج و ارعاب و توهین به مردم و زندان و اعدامهای بی دلیل که فقط یک نمونه اش گورستان خاوران را ساخته است و رواج حیرت آور بازار دروغ و ریا و نابودی و اعوجاج همه ارزشهای اصیل قربانی شد و جمهوری هم که با حذف و حذف و حذف این و آن و همگان به نامی بی مسما بدل شد و کسی جز تقدیس کنندگان قدرت باقی نماند گرچه سیاست حذف همانها را هم یک به یک می راند.

ماند آزادی.

آزادی به همه معانی اش کمرنگ شد و متهم شد و از رونق افتاد و زندان شد و شلاق خورد و توبه نامه نوشت و سرکوب شد و صدبار سبز شد و باز ریشه کن شد. روزنامه ها که از آفتاب روشنتر است وضع شان. حتی کافه کتاب برای دید و بازدید و خرید و خواندن کتاب و چشیدن لذت زندگی فرهیخته بی معنا شد و غیرقانونی اعلام شد. کافه معمولی و خیلی کوچکی که روزنامه نگاران و نویسندگان در آن جمع می شدند هم بسته شد. کانون ها و انجمن ها یک به یک مساله دار شدند و تعطیل شدند. همیشه هم یک گروه جانفدا آماده بودند که از سوء استفاده از آزادی مطلقی که تحت لوای جمهوری مردمی ما تامین شده بود جلوگیری کنند و روشنفکران بی بند و بار و قهوه خوار و کتاب باز و زبان دراز را سرجاشان بنشانند. رهبران انقلاب و مدیران جمهوری به مستاجرانی تبدیل شدند که صاحبخانه را از هستی ساقط کردند و خانه را تصرف کردند و مدعی شدند که این ملک از اول زنان ایشان را پشت قباله بوده است و حالا به نام نامی خلق مصادره می شود. صاحبخانه هم باید به مهاجرت اجباری و یا خاموشی اجباری رضایت دهد و خوشحال باشد که اگر نان اش هم قطع شده باشد جان اش هنوز گرفته نشده است.

چه می ماند؟ این سی سالگی انقلاب است که رسیده است یا جشن تولد روباهی است که مادربزرگ را خورده است و رخت و لباس او را پوشیده است؟ اما با این دک و پوزش چه می خواهد بکند؟ با این پرونده و کارنامه درخشان چه می خواهد بکند؟

انقلاب مصادره شده ما به دست مسئولانی اداره می شود که عقاید آنها را نه بر اساس حرفها و ادعاهاشان که بر اساس کارنامه و رفتارشان باید شناخت. سی سال آشفتگی و باری-به-هر-جهت بودن و رها کردن مملکت به دست طراران و سوداگران و قاچاقچیان و باندهای هزار فامیل و سیاستمداران کارناشناس و اصرار بر خلاف عقل رفتن و شرع را زیر پای شهوت قدرت پی کردن و مردم را مرعوب ساختن و قدرت را نه از مردم که از غلبه گرفتن و از اسب قدرت پایین نیامدن و از چرخیدن قدرت مانع شدن و قانون و قضات را دست نشانده کردن و اقتصاد را تبدیل به خوردن و بردن کردن و به جای همه کارهایی که در تحکیم رابطه با مردم و خلق خدا لازم است تکیه به نیروی امنیتی داشتن و هر فرصت بزرگی را سوختن و بی آینده کردن ایران و بی معنا کردن طرح و برنامه ریختن و اداره مملکت را به کدخدایی روستایی تنزل دادن و تحقیر علم و دانشگاه و دانشگاهی و همزمان ناز بر فلک فروختن با جعل مدرک و عنوان - و بشمار از این شمار.

حالا در سالگرد سی سالگی انقلاب که نه بلکه صدارت و مسئولیت مصادره کنندگان انقلاب طبیعی است که شاهد هدایای نو به نو از آن جنس باشیم که به بازار ایشان رایج است. وقتی می گویم دولت ما عقبمانده است گروهی ناباور می شوند. بسیار خوب حالا باید تصحیح کنم و بگویم که دولت ما در شناخت همه ابزارهای سلطه و ادامه بقا و قدرت مصادره شده ای که در اختیار گرفته بسیار پیشرفته است و به روز عمل می کند. از هیچ دانش و ابزار و تجهیزی بی خبر نمی ماند و غافل نمی شود. از همه جور دانش بازجویی و ارعاب و حبس و زندان مخالفان گرفته تا همه راههای تسلیح خود و تحریک رقبای منطقه ای خود تا مدیریت ماهواره و موشک میان برد و دوربرد و راه اندازی منبر و کرسی خارجی و تلویزیون انگلیسی و قلع و قمع هر نوع فعالیت گروهی واقعی و مجازی از کانون مدافعان حقوق بشر تا سایت هفتان و از روزنامه های عهد خاتمی تا کارگزاران و اجرای مانور خیابانی و طرحهای جورواجور برای به تنگ آوردن و مهار کشیدن از مردم و تربیت پلیس و نیروی ضدشورش و تشخیص انواع براندازی سفت و سخت و نرم و گرم و سرد و ترش و شیرین و هر چه از این شمار است سخت کوشا و دقیق و بی رو- در- واسی است. این یک درس را خوب خوانده است و از شاگردان درجه یک این رشته است و چه بسا که اگر ارزیابی آزاد و مستقل و منصفانه شود مکشوف آید که کلی پایه های تئوری و آزمایشگاهی این رشته را توسعه داده و به پیش برده است و اکنون می تواند بر مسند تعلیم دیگر نیازمندان تکیه زند.

ایران در آستانه گذشت سی سال از عمر نسل انقلاب به یک شوروی کوچک و به یک پادگان بزرگ تبدیل شده است. این برای آنها ست که مانده اند. برای آنها که می روند و می آیند باراندازی شده است که پول و رابطه بسازند. برای آنها که بیرون مانده اند و دسترسی به داخل ندارند هیولایی که مردم خود را می خورد

آقا میتی جامی حلقه ملکوتی های رادیو زم زمانه
http://sibestaan.malakut.org/archives/2009/01/post_684.shtml
شنبه 5 بهمن 1387 - 24 ژانويه 2009

تسلیت و تبریک به صحرای کربلای زمانه ای های مظلوم بی بی سیصدی فردا مهمون و میزبون رادیویی خواهران و برادران بسیجی .. و پس فردا میون میدون


کاریکاتورهای مبارزاتی توفیق
آفتاب کاران

http://www.aftabkaran.com

بحث شیرین چپوندن "تجارب" مشترک ننه حوا و خانوم بزرگ نیو سکولاریم به فیهاخالدون فرست لیدی

دارالترجمه یاجوج و ماجوج

بحث شیرین چپوندن اجماعی و نیو سکولاری
"تجارب" مشترک ننه حوای بهشت
و خانوم بزرگ اهالی کشورخارج از کشور
به فیهاخالدون فرست لیدی


مقدمه....
............


"بيش از يک قرن از زمانی که در غرب می گفتند «پشت هر مرد بزرگی زن بزرگی ايستاده» گذشته است"!

حاج خانوم شکوه میرزادگی
 چپوندن اجماعی و نیو سکولاری
اهل بیت ا.ن. علا، بزرگ سردبیر (!) زایشگاه سکولاریسم (!) نو!
http://shahlaabghari.blogfa.com/post-30.aspx
5 بهمن 1387 ـ 24 ژانويۀ 2008
................................................

صغری ...
...............

"و چنين است که خانواده ی بشری در قرن بيست و يکم … شکل تازه و بديعی بخود می گيرد. و انسان امروز به ابتدای جهان باز می گردد، زن همان «حوا» یی می شود که ... نافرمانی کرد و شادمانه حتی از بهشت گذشت تا… بی ترس و نگرانی از تبعيض زندگ
ی کند"!

حاج خانوم شکوه میرزادگی
(که "افتخارات" اپورتونیستی "مشرف" شدن انقلابیش به حجر الاسود را نیو سکولاری "بایگانی" کرده است)
http://www.iranian.com/main/2008-97
8 مارس 2008

................................................

کبری ...
............

"آری، اين وظيفۀ ما است که آنچه را که از راه تجربه های تلخ و دردناک سی ساله گذشتۀ خود آموخته ايم به دولت جديد آمريکا نيز بياموزانيم"!

ا.ن. علا
گوی ا.ن. یوز
http://news.gooya.com/society/archives/082793.php
آدینه 4 بهمن 1387 ـ 23ژانويه 2009

................................................

نتایج کاراگاهانه...
....................

"شما برای مظنه زدن حرف های من به منبع مراجعه نياز ندارید. بايد دقت کنيد تا ببينيد که من از کنار هم نهادن يک مشت بديهيات چه نتايج کارآگاهانه ای گرفته ام" !

ا. ن. وری علا گوی انیوز
http://news.gooya.com/society/archives/057174.php
آدینه 20 بهمن 1385 - 21 فوريه 2007
............................................

..... پ.ن.
نتایج کاراگاهانه ....
......................................


"اهالی کشور خارج از کشور/
نگاه کنيد به مقاله‌ی «کشور خارج کشور»... اسماعيل نوری علا" !

حاج خانوم بزرگ اهالی کشور خارج از کشور

http://politic.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/2441



نه مثل هندوانه است و نه مثل طالبی بلکه مثل خیار چنبر است

ملا حسنی

باغت آباد

ابطحی گفت
ه که آقای میر حسین موسوی٬ نخست وزیر دوران جنگ٬ مثل هندوانه نبریده است و معلوم نیست تویش چجوری است. قرمز است یا سفید؟ شیرین است یا بی‌مزه. هسته‌دار است یا بی‌هسته.

خب. اگر قرار شود میوه ها را هم داخل سیاست کنیم می‌توانیم بگوییم:

آقای خمینی مثل چغاله بادام بود که تا قبل از اینکه به قدرت برسد در برابر مردم نرم بود ولی وقتی مدتی گذشت تبدیل شد به یک بادام تلخ و خشک. سفت و دندان‌شکن.

آقای مقام معظم مثل هندوانه ترشیده می‌ماند که از بس توی گرما مانده خراب شده و دیگر قابل استفاده نیست. حتی اگر آنرا جلو بزغاله هم که بیاندازی٬ آن را نمیخورد.

آقای خاتمی مثل هندوانه‌ای است که از بیرون سبز و رسیده است و صدای تاپ تاپ‌اش حاکی از رسیده بودن هندوانه را میدهد ولی امان از وقتی که آنرا قاچ کنی! سفید است و کال. نه هسته دارد و نه طمع نه خاصیت.

آقای کروبی٬ اصلا شباهتی به هندوانه ندارد بلکه بیشتر شبیه طالبی است البته نه خود طالبی بلکه همان هسته داخلش که خیلی هم لزج است و معمولا آنرا میریزند توی سطل آشغال.

آقای رفسنجانی نه مثل هندوانه است و نه مثل طالبی بلکه مثل خیار چنبر است که فقط بدرد این میخورد که آن را توی آب و نمک بخوابانی تا خیار شور شود و صادر شود به کشورهای عربی.

آقای احمدی نژاد مثل انجیر می‌ماند البته اگر قول بدهد لباس یا کفشی از جنس «جیر» بپوشد.

آقای جنتی هم مثل بادمجان بم است که لامصب همینجوری سر و مُرو گنده زنده است و چیزیش نمیشود.

خود آقای ابطحی هم مثل گوجه فرنگی له شده است که رب‌اش گران‌تر از خودش است و جان می‌دهد برای درست کردن املت.

بقیه هم یا کدو تنبل هستند و یا چغندر و یا هویج!

Sonntag, Januar 25, 2009

من چيزی نيستم جز جستجوی شخص شخیص خودم.... از چی دفاع کنم؟ ... برای کی گريه کنم؟... من مبهوتم. مبهوت. مبهوت .... من عاشق انسانم

دارالترجمه یاجوج و ماجوج


طبق قانون(!) اساسی جمهوری(!) اسلامی
آزادی بیان و نشر یک "حق" است

.........

"من عاشق انسانم...
من چيزی نيستم جز جستجوی خودم...

من حالا د ارم به اين عکس از سران حماس نگاه می‌کنم که پوستر صدام حسين را علم‌کش‌ کرده‌اند و زير آن ايستاده‌اند تا حق شان را از سازمان ملل يا حقوق بشر بستانند.
من از کی با
يد دفاع کنم؟
از عاشقا ن جنگ‌طلب صدام؟
و برای کی گريه کنم؟
برای بچه‌ ه
ايی که به مثابه کيسه شن مورد استفاده‌ی اين جنگ‌طلبان قرار می‌گيرند؟ ا ز زنان ستمديده‌ی غزه که هر دو سوی ماجرا داغدارشان کرده، هم کيسه‌های شن، و هم شليک ‌کنندگان پوشک؟

حضور پوشک خلوت انس عین. معروفی
http://maroufi.malakut.org/archives/2009/01/post_359.shtml
January 2009
.....................................

تمرین ...
..............

"طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی آزادی بیان و نشر یک حق است" !

عین. معروفی
حضور خلوت انس "برنامه سازان" پوشک رادیو زم زمانه
http://radiozamaaneh.com/maroufi/2008/08/post_135.html
آگوست 2008

Samstag, Januar 24, 2009

میر حسین: من میخوام نخست وزیر بشم


کاریکاتورهای مبارزاتی توفیق
آفتاب کاران

http://www.aftabkaran.com

Freitag, Januar 23, 2009

و میلیاردها روز و سی سال از خلقت دنیا گذشت و هیچکس یه سوال بنیادی یک "صنف" جواب نداد

مولتی مینیمالیست
http://multiminimal.blogfa.com/




و میلیاردها روز از خلقت دنیا گذشت و هیچکس نپرسید که این همه فاحشه نوامیس که بودند...


پرزيدنت اوباما و سياست مشت های باز زایشگاهی «آموزانیدن سکولاریسم کارتری و هوی زری نو(!)" به آمریکایی ها

دارالترجمه یاجوج و ماجوج

پرزيدنت اوباما و سياست مشت های باز جمعه گردی های زایشگاهی  سکولاریسم کارتری و هوی زری نو(!)
پرزيدنت اوباما و سياست مشت های باز جمعه گردی های زایشگاهی
«آموزانیدن سکولاریسم کارتری و هوی زری نو(!)" به آمریکایی ها
.............
مقدمه ....
.............

"پرزيدنت اوباما و سياست مشت های باز/
باراک حسين اوباما، بعنوان چهل و چهارمين رئيس جمهور آمريکا، دورۀ چهارسالۀ حکومت خود را، با شعار و وعدۀ «تغيير» آغاز کرد ... بد نيست به اين بخش از سخنان او به دقت توجه کنيم:
«می گویم … اگر شما حاضر شوید مشت خود را باز کنید، ما دست خود را به سوی شما دراز خواهیم کرد»...
برای درک درست تر اين سخنان می توان از روش «برهان خلف» استفاده کرد… و ... پيشنهاد می کنم اندکی به سرگذشت سی ساله گذشتۀ کشور خودمان ... بيانديشيم...
آقای يزدی، بار ديگر (با اشاره به نقش ايشان در بردن خمينی به پاريس)، ... می گوید ... آری، اين وظيفۀ ما است که آنچه را که از راه تجربه های تلخ و دردناک سی ساله گذشتۀ خود آموخته ايم به دولت جديد آمريکا نيز بياموزانيم"!

ا‌. ن. وری آموزانیدن سکولاریسم نو
گوی ا.ن. یوز

http://news.gooya.com/society/archives/082793.php
آدینه 4 بهمن 1387 ـ 23ژانويه 2009
.....................................

صغری / برهان خلف
/ خطاب به امریکایی ها...
..............................

"من، بعنوان سردبير سکولاريسم نو، چنين می انديشم که... يک سکولار بايد بيشترين وقت خود را در خواندن و شنيدن سخنان دشمنان سکولاريسم (و اينک سکولاريسم نو) بگذراند"!

ا. ن. وری علای آموزاییدن
زایشگاه سکولاریسم نو

http://www.newsecularism.com/Nooriala/012108-A-note-on-policy.htm
.............................

کبری/ قیاس مع الفارق...
..............................

 سردبير سکولاريسم نو: يک سکولار بايد بيشترين وقت خود را در خواندن و شنيدن سخنان دشمنان سکولاريسم (و اينک سکولاريسم نو) بگذراند"رفتن دکتر يزدی به نجف، براه انداختن آيت الله، نرفتن ايشان به کويت و حرکت به پاريس، پيدا شدن سر و کلۀ عناصری از آمريکا، برگزاری کنفرانس گوادالوپ و هزار واقعۀ ديگر نشان می داد که … کار برنامه ريزی بشدت ادامه دارد...

باری، آقای خمينی رهبر بلامنازع انقلاب شد...

خوينی ها هم دفتری را در ساختمان پخش تلويزيون در اختيار گرفته، منشی و دستکی براه انداخته، و با دست اندرکاران سازمان تلويزيون جلسات ديداری ترتيب داد ... از من پرسيد که شما در اينجا چه می کنيد؟ و من برايش توضيح دادم که به آقای کيميائی کمک می کنم تا شبکۀ دوم تلويزيون را راه اندازی کند...به مصداق شعار ملی «می کنم رانندگی دارم توکل بر خدا» "!

ا. ن. وری علای آموزاییدن
گوی ان یوز

http://news.gooya.com/society/archives/082453.php
آدینه 27 دی 1387 ـ 16 ژانويه 2008
.....................................

نتایج/ باب الحوایج....
.........................

.... تمرین ....
................

"باید جشن بگیریم... شادی کنیم !... ما امام مونو دوست داریم"!

ا. ن. وری علای آموزانیدن/آموزاییدن صدا و سیمای"انقلاب(!)
خطاب به تماشاییان عزیز صدا و سیمای"انقلاب(!)"
آدینه 18 اسفند 1357

.................................................

پ.ن. باب الحوایج
........................

" امام خمینی تجلی‌گاه وحدت ملی /
نظام ننگین باید برود و امام خمینی به عنوان تجلی‌گاه وحدت ملی و رهبر انقلاب پرشکوه ملت ایران برای سامان دادن به کارها به کشور بازگردد..
امام خمینی خود بیش از هر کس بر جمهوریت و انتخابات آزاد تائید کرده است… من واقعاً امیدوارم که تاریخ جمهوریت ایران با نام کسی آغاز شود که همه ملت به او اعتماد دارند" !

ا. ن. وری علا
"ایرانشهر(!)" رادیو زم زمانه

http://www.zamaaneh.com/revolution/2009/01/post_194.html
دوشنبه 16 دی 1387 / 5 ژانویه 2009

....................................

فاتحه مع الصلوات نیو سکولاری
خطاب به امریکایی ها
......................

براستی چرا «سکولاريسم» اينقدر اهميت دارد؟ و چرا من مصرانه می کوشم تا صفت «نو» را به آن اضافه کنم؟...
اگر شما هم در همين قايق نشسته ايد اين اوقيانوس و اين پارو"!

ا. ن. وری علای آموزاییدن دوقولوی نو
NewSecularism@gmail.com
گوی ان یوز نو
http://news.gooya.com/society/archives/081731.php
آدینه - 13 دی3871 - 02 ژانويه 2009

Dienstag, Januar 20, 2009

چرا کاری میکنی که همین اول کاری دلمان بخواهد به خودمان بگوئیم خاک بر سر آقای پرزیدنت

علیرضا رضائی
تـو در بـنـگـاه مـردم مـیـفـریـبـی
مـنـم بـالای مـنـبـر ایـن بـه اون در!


یک دهم ما تاریخ ندارند
ده برابر ما بهش می بالند
ای خاک بر سرت جمهوری اسلامی
!


تحلیف اوباما را یک دنیا نشستند تماشا کردند که برای عزت کشورش قسم خورد . نه دست کسی را بوسید نه با مقام عظمای کسی بیعت کرد نه لنگ و پاچه آقا و خانم را کشید وسط و نه هیچ ریای دیگر . بخدا هنوز نه سوسک شده نه چسبیده به طاق جهنم نه اینکه مرده . به گذشته شان که به زور به چهارصد سال میرسد چنان بالید که شک کردم چهار هزار سال بیشتر از ما تاریخ داشته باشند . و اینطرف رئیس جمهور ما هنگام تحلیف نه انگار به تاریخی و آنهمه شکوه و افتخار و انگار که لای بته و توی زنبیل پیدایش کرده باشند و هم انگار که با تمام وجودش برای ریدن به طول و عرض تاریخ ایران قسم میخورد ! اینطرف رئیس جمهور ما هنوز دعای خیر ننه اش را باعث موفقیتش میداند . اینطرف رئیس جمهور ما با تمام وجود سعی میکند گذشته اش را پنهان بکند . اینطرف وقتی یک رئیس جمهور قلابی قسم میخورد تازه آقا باید تنفیذ هم بکند تا ملائکه در کبریا برایش درخت بکارند . اینطرف ما در کنار اینگونه مراسم تحلیفهای جهانی همچنان لای مراسم عمامه گذاری گیریم . آنطرف یارو از میان اینهمه نکبت رئیس جمهور میشود اینطرف ما از میان آنهمه شوکت الآن به بستن اس.ام.اس برنامه نود مشغولیم . بدم می آید از خودم وقتی اینهمه به بازی گرفته میشوم با آنهمه ادعای تیز بازی که دارم !

تازه ملت بهش گیر داده بودند که در مراسم ادای سوگند "چون در قانون اساسی امریکا الزام نیست" نگو "با عنایت خداوند" . ای کافر حربی ! ای جاسوس موصاد ! ای محارب ! ای معاند ! و مجموعاً ای ضد انقلاب ! اگر اینجا بودی همان یکذره موئی هم که داری را میتراشیدند با وانت میچرخاندنت ما اینجا طنز می نوشتیم کیف میکردیم کجای کاری ! اگر اینجا بودی و در اولین سخنرانی ات حرف از بحران کشورت میزدی همین امشب از لای جهاز عمه ات یک پرونده برایت کشف میشد از عرق خوری و خانوم بازی و کمک مالی پدرت به شاه و جاسوسی پدر بزرگت برای مظفرالدین شاه و نقش خاله ات در قرارداد ننگین دارسی تازه روزنامه ات را هم میبستند سه هفته بعد میگفتند ماتیک زدی در رفتی اگر در نری هم پس فردا باید با واجبی خودکشی کنی بدبخت ! مزه زهرمار میدهد این واجبی پرسیده ایم ما دم آخر از شهید امامی ! اگر اینجا بودی الآن یک لشکر گمنام امام زمان پرچمت را کشیده بود پائین رفته بود فرودگاه بست نشسته بود که بما هواپیما بدهید برویم بزنیم به دک و دنده اش تازه رهبر مسلمانان جهان هم ازشان تشکر کرده بود که اصلاً از تروریسم خوشش نمی آید طفل معصوم !

تو زور که بزنی کل تاریخ کشورت که تازه نصف تو هم مال آنجا نیست جمعاً به اندازه یک دفتر مشق چهل برگ نمیشود ما بنای چهار هزار سال تاریخ همچنان حی و حاضر جلوی چشممان است نپرس چرا الآن داریم روی دوچرخه اس.ام.اس برنامه نود رکاب میزنیم همش تقصیر جد و آباد امپریالیست خود نامردت است نخوانده ای مگر تاریخ این خسرو معتضد ما را ؟! چرا کاری میکنی که همین اول کاری دلمان بخواهد به خودمان بگوئیم خاک بر سر آقای پرزیدنت ؟! بله ، تو میتوانی ، ما نمیخواهیم که بتوانیم فرق اینجاست .

آقای جمهوری اسلامی ! بخدا که در کل کهکشان راه شیری خاک برای سر کردنت کم می آید از اینهمه خاکی که سر ما کردی همین !

..................

Comments

"آقای جمهوری اسلامی ! بخدا که در کل کهکشان راه شیری خاک برای سر کردنت کم می آید از اینهمه خاکی که سر ما کردی همین !" فوق العاده و فوق العاده و اندوهبار....


Gravatar تاوقتی دست ازاسلام نکشیم بدترازاین هم بسرمون میاد.مثل یونان،که اولین قدم رو درپذیرفتن مسیحیت برداشت، وتاریخ 4000 ساله اش بربادرفت. درحال حاضرتمام علم اروپا حتی نصف بیشتر زبانشان ازکلمات یونانی است. ولی ازیونان بجز یک خرابه توریستی چیزی باقی نمانده.مادراول این راهیم....


Gravatar lezzat bordam az neveshtat ama dardam omad


Gravatar همه حرفهایی که زدی درست. راه حل چیه؟


Gravatar غیر از چیزایی که راجع به تاریخ ایران نوشتی، باقی مطالب حرف نداشت. میدونی بالیدن به تاریخمون یعنی یه جور حس ناسیونالیستی.
اینطور بگم، بدون این تاریخ چی هستیم؟ چی میتونیم باشیم؟ ای ایرانیها دست از تاریخ بردارین. دنیا رو به جلو میره!
آمریکا رو ببینین. مگه با پز دادن به تاریخش به اینجا رسید؟ اصلا به من بگین آمریکا بدون چند هزار سال تاریخ چطور اینقدر پیشرفت کرد؟


Gravatar اون تاريخ خسرو معتضد رو خيلي خوب گفتي... كل تاريخ رو براي خودش بازنويسي كرده اين آقا.


Gravatar سلام و دیگر هیچ!

فریاد بزن خسته شدیم از چهره پلید تو
بهشت موعود نمیخوایم پس بگیر این کلیدتو


Gravatar ببينيد که ما چغدر بدبختم که براي آزادي مجبوريم از يک بچه (.....) فردسي مور همايت بکنيم. خاک بر سر ما ايرانيها !!!

Edited By Siteowner


Gravatar .....
این میگه ارزش اول ما آزادیست! ما چی میگیم! اصلاً ارزش را با چه "ش" مینویسند!


Gravatar چه نیکو گفته ای علیرضاجان


Gravatar راستی میدانید که حسین اوباما احتمالا تنها رئیس جمهور ختنه آمریکا است


Gravatar بی نظیر بود پسر


Gravatar هنگام انتخابات و در کش و قوس رای گیری ریاست جمهوری امریکا همین آقای احمدی نژاد گفت اینا نه اجازه میدن اوباما رییس جمهور بشه چون سیاه پوست است نه هیلاری کلینتون چون زنه!
یکی نیست بگه آقا خجالت بکش دیدی شد.
اینهایی که گوشت و پوستشان خمس و زکات و صدقه است که از رو نمیرن ولی کاش این آقا یک کم شرم می کرد


Gravatar اگر 2500 سال پیش ما کشورهای دیگر را اشغال کرده و باج میگرفتیم، رسم روزگار این بود و همه امپراطوریست بودند و این کوروش بود که که نشان داد ما ایرانیان سرور دیگرانیم و همه باید تحت سلطه ی ما باشند و ما به شکوه و جبروت خود افتخار میکنیم، اما تو ای باراک اوبامای به قول علیرضا نامرد که بهتره بی شرف هم بهت گفت بدان اگه الآن داریم روی دوچرخه اس.ام.اس برنامه نود رکاب میزنیم همش تقصیر جد و آباد امپریالیست خود نامردت است که به خاطر سلطه ی جهانی ما را گول زده و مجبور به خریدن مبایل نموده ای و وابسته به اس.ام.اس.


Gravatar "یک دهم ما تاریخ ندارند ده برابر ما بهش می بالند ای خاک بر سرت جمهوری اسلامی ..."


Gravatar هميشه ميومدم وبلاگت مي خنديدم...ولي ايندفعه عين خودت مات و مبهوت موندم...چي به سرمون اومد عليرضا؟ چرا تو دنيا ما اينجوري شديم...ديشب 20 صفحه از كتاب تولدي ديگر شجاع الدين شفا رو خوندم اشكم درومد...ديشب برا عادلم اشكم درومد...امروزم برا دمكراسي امريكا...


Gravatar سلام.من یک دانشجوهستم که دارم در مالزی تحصیل می کنم.وقتی اینها رو می بینی که بقول خودشان 50 سال است و بقول دیگران 30 سال است که از درخت پایین اومدن ولی تو این 50-30 سال چقدر کار کردن به حال کشور خودمون گریه ات می گیره.ما 20 سالش پشت پرده جنگ 8ساله قایم شدیم حالا هم 12-10 ساله که هسته ای و ...
ای خاک بر سر این مردم و کشور.
وقتی یکی را تو ماه می بینند و هر روز دور یک نفر جمع می شن که داره روضه می خونه .توقع بیشتر نداشته باش


Gravatar سلام عليرضا...من اومدم...


Gravatar "آقای جمهوری اسلامی ! بخدا که در کل کهکشان راه شیری خاک برای سر کردنت کم می آید از اینهمه خاکی که سر ما کردی همین !"


Gravatar سر صبحی گریه امونو در آوردی علیرضا، اصلاح می کنم: سر صبحی یادآوری کردی که فاجعه جمهوری اسلامی چقدر عمیقه!


Gravatar با عر ض شرمندگى پا يد پگم كه خودمان اينها را په قدرت رسانديم پس چرا دلما ن اينقدر په تاريخمان خوشه اگر ما انسانهاي آگاه بوديم اين وضعمان نبود....از ماست كه بر ماست


Gravatar afarin ke gol gofti




Gravatar چی بگم از رنجی که می بریم...


Gravatar kheili dorost o vagheii neveshteh boodi mer3000 !vayyyyyyyyyy bar ma !


Gravatar Ali khoda neveshti, dastet tala va damet garmoo sarat khoosh bad


Gravatar به قول معروف گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل. این بیچاره اصلا پدر هم ندارد، صد رحمت به او تا این با پدرانی که ما داریم، آخه مگه نمی بینی همشون خودشون رو به بیضه های حسن و حسین و محد و علی وصل می‌کنند.


Gravatar ali delam kheili sokht mast bodam askam daromad be hale khodam
barat ie sher miferestam age ghabel didi nemigam azash estefade kon laaghal bedon mam doset darim


Gravatar be khoda halam az khodam be ham mikhore ! be korosh fek mikonam , koroshi ke darim ba dastaye khodemon gharghesh mikonim , tarikhe ma ham dar kenare korosh dare dafn mishe .
Korosh khosh be halet nisti ta in hame nang ro bebini , ey kash man ham morde bodam , khodaya in che balaei bod ke sare keshvare ma avordi !? laghal be doeahaye korosh baraye keshvaresh gosh mikardi !
akhe che shabahai beyne in antari nejad ba koroshe kabir hast ?!?! khodayaaaaaa


Gravatar از ماست که بر ماست عليرضا جون، حالا حالاها بايد بشينيم و حسرت بخوريم، اين تازه اولشه


Montag, Januar 19, 2009

امت حتي حق ندارد بداند در "دیدار" آسید خندون عبا شکلاتی با "ولي مطلقه فقيه" دوتایی شون چه شکری خوردند و چه بحث های شیرینی فرمودند

نوشابه اميری
nooshabehamiri@yahoo.com


آقا! در جلسه با رهبر چه گذشت؟



ديدار آقاي محمد خاتمي با آِيت الله سيد علي خامنه اي، بالاخره برگزار شد. از اين ديدار ـ همان طور که انتظار مي رفت ـ خبري بيرون نيامده است؛ از هيچ سو. تنها خبري هم که به شيوه قطره چکاني به بيرون درز کرده در اين جمله خلاصه شده است: "رهبري نه معين مي کند نه بنايش بر اين است که چه کسي بيايد يا چه کسي نيايد. من هم با ايشان ديداري داشته ام و البته ديداري هم قبلاً داشته ام. ايشان هر کسي بيايد و راي مردم را داشته باشد، با او کار مي کنند و نظر ايشان هم همين است." به عبارت رايج، آقاي خامنه اي "نفيا يا اثباتا"، له يا عليه کسي موضع ندارند. آيا چنين است؟

آقاي خامنه اي درست همزمان با رهنمود "پرهيز از ورود زودهنگام به تبليغات انتخاباتي"، خود اولين کسي بود که به صراحت پاي در اين عرصه نهاد و در هفته دولت، در ديدار با محمود احمدي نژاد و اعضاي کابينه اش گفت:

"مثل کسي که پنج سال ديگر بناست کار بکند، کار بکنيد؛ يعني تصور کنيد که اين يک سال به اضافه چهار سال ديگر در يد مديريت شماست. با اين ديد نگاه کنيد و کار کنيد و برنامه ريزي کنيد و اقدام کنيد. فکر نکنيد که امسال، سال آخر دولت است؛ نه."

به همين صراحت. اين اگر "اثبات" نيست، چيست؟

وي در ديداري ديگر ضمن حمايت از عملکرد دولت احمدي‌نژاد "پرکاري، برجسته کردن گفتمان انقلاب و امام و انس با مردم" را به عنوان "سه ويژگي با ارزش" اين دولت برشمرد و "منتقدان دولت را مورد سرزنش قرار داد و اگرچه انگيزه آنها را متفاوت دانست اما از آنها به عنوان طيف وسيعي نام برد که به تخريب دولت مشغولند."

اين هم "اثبات" نيست؟

يا اين يکي: "رهبر جمهوري اسلامي با حضور در دانشگاه علم و صنعت تهران، از محمود احمدي نژاد، رئيس جمهوري ايران قاطعانه حمايت کرد. آقاي خامنه‌اي در سخنان خود آقاي احمدي نژاد را رئيس جمهوري «انقلابي، متعهد، کارآمد، فعال و شجاع» ناميد و او را از «نمونه‌هاي بزرگ تربيت نيروهاي برجسته در دانشگاه علم و صنعت» به شمار آورد."

اين هم اثبات نيست؟ آن هم در حاليکه نمونه ها از اين دست بسيارست؟

شايد "اثبات" معني ديگري دارد که ما شهروندان ساده اين مرز و بوم با آن آشنايي نداريم.

پس از سويه ديگر ـ "نفيا" ـ موضوع را بکاويم.معني اين عبارت چيست اگر نفي نيست: "آيت الله سيد علي خامنه اي با مقايسۀ دولت نهم با دو دولت پيشين سيد محمد خاتمي، گفت که دولت محمود احمدي نژاد روند خطرناک غربزدگي و عرفي گرايي را که در حال نفوذ در مراکز تصميم گيري کشور بود، کاملاً متوقف کرد."

يا اين جمله را چگونه بايد معنا کرد: "اگر روزي در ميان مسئولان كشور مسئولان بي جرئت و ضعيفي همچون شاه سلطان حسين پيدا شوند، حتي اگر در ميان مردم نيز شجاعت و آمادگي وجود داشته باشد، كار مملكت و جمهوري اسلامي تمام است؛ چرا كه مسئولان ترسو و مقهور، ملتهاي شجاع را نيز به ملتهاي ضعيف تبديل مي كنند."

و هنوز هم هست: "بعضي يا از اول امام را قبول نداشته‌اند و يا در وسط راه با انقلاب دچار مشکل شده‌اند. به همين علت با غرض‌هاي عمقي و کينه امام، به تخريب دولت نهم مشغولند."

در اين عرصه نيز نه فقط گفتارها، که کردارها بسيارست، اما ظاهرا بحث بر سر تفاوت لغت نامه هاست؛ لغت نامه هاي سياسي. بحث بر سر آن است که "خاتمي با ابراز تاسف از اينکه گفته مي شود مقام معظم رهبري معين کرده است چه کسي بايد رئيس جمهور باشد، اين گونه سخنان را جفا به رهبري نام مي نهد و مي گويد: متاسفم از اينکه در جامعه گفته مي شود رهبري معين کرده که چه کسي بايد باشد."

و کساني از قول او بر اين خبر چند خطي مي افزايند که: "آقاي خاتمي برخي نظرات و دل نگراني هاي خود را با رهبر انقلاب در ميان گذاشته که ايشان نيز با استماع نظرات خاتمي و تاييد برخي مسائل طرح شده، رهنمودهاي خود را مطرح کرده اند. رهبر انقلاب همچنين شخصيت خاتمي را محترم دانسته و اظهار کرده اند شخصيت او نبايد آسيب ببيند.ايشان همچنين اظهار کرده اند نسبت به آمدن يا عدم حضور افراد در انتخابات آينده توصيه يي نمي کنند و در صورت حضور خاتمي و حتي پيروزي او يا هر کس ديگر، طبق معمول گذشته و روابط رهبر و رئيس جمهور با وي تعامل خواهند کرد."

حال در واقع سئوال اين است که اگر آقاي خاتمي و ديگران بر اين باورند که چنين است، بايد پاسخ دهند چرا در دو دوره حضور ايشان در کاخ رياست جمهوري، حاصل اين "تعامل" بروز بحران هايي بود که خود آقاي خاتمي آنها را چنين زمان بندي کرده است:هر 9 روز يک بحران.

اما نه، اگر بر اين باورنيستند که کشتي بان را سياستي ديگر آمده ست، چرا خود و ياران شان، از گره گاه اصلي سخن نمي گويند؟ وقتي مردمان حتي حق ندارند بدانند در جلسه ايشان با "ولي مطلقه فقيه" چه گذشته، چگونه انتظار دارند همين چند خط گزيده اي که در اختيار افکار عمومي گذارده اند، به آنان نشان دهد که يکي از دو شرط آقاي خاتمي براي آمدن، محقق شده است؟

به زبان ديگر وقتي هنوز نيامده، طيف چند پاره اصلاح طلبان را جز سکوت چاره نيست، وقتي خبري از اطلاع رساني شفاف نيست، وقتي هيچ نشانه اي از ديگر شدن سياست کشتي بان در ميان نيست، چگونه بايد انتظار داشت راي دهندگان، به شرکتي ديگر در انتخاباتي اين چنيني قانع شده باشند؟

وقتي مهندس ميرحسين موسوي، لب از لب نمي گشايد، عبدالله نوري، بر روزه سکوت خود پاي مي فشارد، آيت الله خوئيني ها، سالي دو کلمه و نيم بيش نمي گويد... آيا مي توان تنها به چند ققنوس و چند پيشمرگ دل خوش داشت؟

به خاطر دارم در دوران رژيم گذشته، پس از انحلال احزاب ايران نوين و مردم ـ که آنان نيز به گونه اي احزاب دولتي محسوب مي شدند ـ حزب واحد رستاخيز به فرمان پادشاه وقت شکل گرفت و بعد از مدتي نيز صاحب دو جبهه شد:جبهه سازندگي و جبهه پيشرو. رهبران اين دو جناح حزب واحد نيز به گونه اي به اشارت، تعيين شدند. در همين دوران، تلويزيون ملي ايران ميزگردي با شرکت رهبران دو جناح ترتيب داد که از مواضع خود و ديدگاه هايشان بگويند. من نيز که خبرنگار سرويس سياسي کيهان بودم، به اين ميزگرد تلويزيوني دعوت شدم. پيش از رفتن به جلسه، ساعتي را در آرشيو روزنامه کيهان گذراندم. گفته هاي گردانندگان دو جناح را بارها و بارها مرور کردم. تفاوتي نيافتم. جمله بندي ها فرق مي کرد اما مضامين يکسان بود؛ که نمي توانست غير از اين نيز باشد.در جلسه مصاحبه همين يکي بودن را مطرح کردم و اينکه معناي واقعي دو جناح چيست وقتي حتي جمله بندي ها نيز نمي تواند متفاوت باشد. آن هم در حاليکه همگان مي دانستنداختلاف نظرهاي جدي در ميان مسئولين وقت مملکت وجود دارد؛ اختلافاتي که در نبود دموکراسي، امکان بروز عملي نيافت تا آن روز که از کوچه به کوچه مملکت، بيرون زد.

پس سئوال به جاي خويش باقيست. آقاي خاتمي! در ديدار با "رهبر معظم انقلاب" چه گذشت؟ شما براي آمدن هم شرط همراهي مردمان را تعيين کرده بوديد، هم شرط همراهي مسئول نظام را. اين اتفاق افتاد؟ مي افتد؟ آنچه شما از جلسه گفته ايد با واقعيت در تناقض است. براي حل اين تناقض چه بايد کرد؟راه پيشنهادي شما کدامست؟ "آقا" با هر کس که بيايد، چه شاه سلطان حسين باشد چه محمود افغان، "تعاملي" يکسان خواهند داشت؟...

اگر جواب اين سئوال ها يا منفي ست يا روشن نيست، ميدان را به آنان بگذاريد که شرکت در بازي انتخابات، و ايفاي نقش "ژوکر" را پذيرفته اند. آنان که حداقل اين نقش را خوب تر ايفا مي کنند.


طبق معمول همه اين وسط پيروز شدن، همه هم به اهدافشون رسيدن

قانقاريا


عروس خانوم، جونت بالا ميومد زودتر بگی بله !؟


حماس اعلام کرد
به دنبال شكست دشمن صهيونيست در نوار غزه و به رغم ادامه جنايات اين رژيم در بيش از سه هفته و شكست آن در تحميل شروط صهيونيستي بر مقاومت و ملت ما؛ ما گروه‌هاي فلسطيني، از جانب خود آتش‌بس در نوار غزه را اعلام كرده و بر مواضع و خواسته‌هاي خود تأكيد مي‌كنيم كه همانا عقب‌نشيني نيروهاي دشمن از نوار غزه ظرف يك هفته، باز شدن گذرگاه‌ها و جاده‌ها و معابر و ورود كمك‌هاي انساني و اضطراري و نيازمندي‌هاست. ما براي همراهي و پاسخ به تلاش‌هاي مصر، سوريه و قطر آماده‌ايم به شرطي كه به توافقي دست بابيم كه به باز شدن گذرگاه‌ها از جمله گذرگاه رفح بينجامد./ خبرگزاري فارس
بالاخره بعد از سه هفته فشار داماد و خانواده اش امروز عروس خانوم بله رو گفت.

عروس خانوم خجالتی که دو سه هفته اي رفته بود گل بچينه امروز بعد از گرفتن زير لفظی با کلی ناز و عشوه گفت : با اجازه آقام، خان عمو اسد و بقيه بزرگترا… بله! البته عروس شرط هم گذاشت که الا و بلا به اين شرط بله ميگم که دوماد بايد قول بده که ظرف يک هفته تمام گذرگاهها و معابر حياتی منو باز کنه! آقا دوماد هم خندون گفته اين که چيزی نيست همين امشب تو حجله همه رو يه جوری واسش واز ميکنم که دهن کل فاميلشون واز بمونه!

از طرف ديگه تو اين سه هفته بزن و بکوب تو خونه عروس خانوم يه در و پنجره سالم نمونده که البته خيلی هم مهم نيست حاج خانوم مادر عروس به اقدس خانوم زن همسايه گفته خودم کردم چشمم کور خودم هم خرجشو ميدم, يه کم طلا های خودم هست ميفروشم بقيه اش رو هم پول جهيزيه ايراندخت خواهر کوچيکشو ميذارم روش پول خسارت خونه جور ميشه. انصافاً از نقش مهم عليا مخدره حاج خانوم مادر عروس در اين ماجرا نميشه گذشت، ايشون از يه طرف نشسته بود زير پای عروس خانوم خنگ که نگه بله، از اون ور هم به بقيه ميگفت والا خودش نمّيخواد بچه ام، منم که دستم بسته ست و نميتونم دخالت کنم. امروز هم بعد عقد در گوشی به اقدس خانوم گفته که من هنوزم دلم راضی نيست بچه ام بره خونه اين لندهور،حيف که باباش نذاشت بدمش به نصر الّله خان بچه خواهرم!

به هر حال که فعلاً دو طرف رضايت دادن و سر و صدا ها خوابيد، حالا بايد ديد آقا دوماد که بدجوری گربه رو از سر داره حجله بر عکس آويزون کرد، شب تو حجله گذرگاه های عروس خانوم رو واز ميکنه يا نه.

پ.ن. اول: ما که سه هفته بود دهنمون کف کرد از بس خونديم ؛عروس خانوم بگو بله بگو بله بگو بله………

پ.ن. دوم: باز هم طبق معمول همه اين وسط پيروز شدن، همه هم به اهدافشون رسيدن !

پ.ن. سوم: عروس راضی، دوماد راضی ، کون لق اون هزار و دويست سيصد نفر بدبخت ننه مرده اي که ريق رحمت رو سر کشيدن واسه يه بله ساده

Samstag, Januar 17, 2009

تله‌ویزیون بی‌بی سکینه هم رفت روی هوا

خسن آقا

وقتی که دایی جان ناپلئون زنده می‌شود


هرچه کردم در مقابل این وسوسه مقاومت کنم دروغ چرا به قول مشت قاسم تا قبر آ آ آ، نشد که نشد!

تله‌ویزیون بی‌بی سکینه هم رفت روی هوا! قبل از اینکه روی هوا برود گمان می‌کردم یک چیزی خواهد بود در قد و اندازه دیگر تلویزیون‌های خارج از کشور، ولی پس از اینکه دولت فخیمه این فیل را هوا کرد، دیدم‌ای آقا! دروغ چرا این فیل نه از آن فیل‌ها ست که گمان می‌کردیم! فیلی ست چنان بزرگ که آدم را به وحشت می‌اندازد. فقط برای اینکه تجسم کنید این فیل چقدر گنده است، کافی است بگویم که حتی در رسانه‌های نروژی هم هوا شدنش منعکس شد. تازه نیازی نیست که به این گونه استدلالها دست بزنیم تا گندگی این فیل را تجسم کنیم، کافی است تعداد مجریان، خبرنگاران و مسئولین کوچک و بزرگ آنرا بشمارید و این تعداد را ضرب در یک چیزی حدود 50-60 هزار پوند بکنیم بعد هم مخارج دیگر را به آن بیفزایم تا بفهمیم چه بودجه سالانه‌ای پشت این رسانه خوابیده. دروغ چرا گویا حق با دایی جان باشد هر چی می‌کشیم از دست این انگلیسی‌ها ست. یکی نیست از سیاست گذاران انگلیسی بپرسد چه منافعی پشت این سیاست سنگر گرفته که در وضع اقتصادی بد انگلیس این همه پول را خرج ملت ایران می‌کنند!

دروغ چرا اگر برای دوستی با ملت ایران این رسانه علم شده، بهترین کار برای دوستی با ملت ایران این است که آخوندها را به لندن راه ندهید، همین یک عمل به تنهایی می‌تواند روابط بین ملت ایران و دولت فخیمه را بهتر کند، نیازی به این همه پول خرج کردن نیست، ولی وقتی انگلیسی‌های خسیس این همه پول خرج می‌کنند، دروغ چرا یک مرتبه می‌بینی رگ دایی جان ناپلئونی ما هم ورم می‌کند و آنتن‌های ماهواره مان بالا می‌رود تا ببینیم چه خبر شده که دولت فخیمه فیلی به این گندگی هوا کرده.

برای خاتمه به این تله‌ویزیون پیشنهاد می‌کنم، جهت جذب مخاطب هم که شده در اسرع وقت فیلم دایی جان ناپلئون
را در راس برنامه ها قرار دهند و حداقل هفته‌ای یک بار این فیلم را نمایش دهند، این عمل هم برای باد فتق ملکه خوب است و هم ممکن است روابط ملت ایران را با دولت فخیمه کمی بهبود یابد.

از مردم داخل ایران پرسیدیم داشتن بمب اتم واجب‌تر است یا کاهش تورم و داشتن شغل و درآمد؟ / نتایج: ۹۹ در صد گفتند بمب اتم



نتایج نظر سنجی از نوع بی ‌بی سی


۱- از مردم داخل ایران پرسیدیم نسبت به آینده خود زیر سایه نظام مقدس جمهوری اسلامی خوشبین هستند یا بدبین؟
نتایج:
نتایج:
۹۹/۹۹ در صد و حتی بیشتر جواب داده‌اند: به‌به! اینجا به ما خیلی خوش میگذره. آینده مان هم توپه توپه.
یکی دو نفر هم یواشکی گفتند ممکن است در آینده بدبخت شوند که البته تقصیر خودشان است.


۲- از مردم داخل ایران پرسیدیم داشتن بمب اتم واجب‌تر است یا کاهش تورم و داشتن شغل و درآمد؟
نتایج:
۹۹ در صد گفتند بمب اتم
۱ در صد هم گفتند هرچه آقا بگوید.

۳- از خانم‌های ایرانی پرسیدیم نظرشان در مورد صیغه و چند همسری آقایون چیست؟
۹۹ در صد گفتند با اجازه بزرگترها بعله!
۱ در صد هم مخالف بودند که البته توسط نیروی انتظامی دستگیر و به اداره اماکن منتقل شدند.

۴- از مردم داخل امریکا پرسیدیم که شما بدبخت‌ترید یا مردم گینه بی‌سائو؟
نتایج:
۹۱ در صد گفتند: آی دونت اسپیک انگلیش!
۶ در صد گفتند: وات ایز «بدبخت»؟
۳ در صد هم گفتند: ور ایز «گینه بی صاحاب»؟

۵- از ایرانیان داخل کشور سوال کردیم آیا موافقید برای اصلاح قانون اساسی و حدف ولایت مطلقه٬ رفراندم برگزار شود؟
۹۹ در صد گفتند خیر ما با همین ولایت مطلقه هیچ مشکلی نداریم ولی لطفا به مسولین بگویید یه خورده اختیارات ولی فقیه را زیادتر کنند.
۱ در صد هم گفتند: عمو! جمع کن این بساط رو. خودت را مسخره کردی؟

Freitag, Januar 16, 2009

گوشزد به مستمعین پای منبرحاج آقا ب مزدور بی بی سی صد ... گوشزد به 70% "کاربران" بالاترین نقش ایوان

گوشزد

تلویزیون بی بی سی بر فراز منبر!


چهارشنبه شب به وقت ایران اولین برنامه تلویزیون فارسی بی بی سی پخش شد و من که تازه از مطب برگشته بودم به بخشی رسیدم که خانم پون...ی نتایج نظرخواهی بی بی سی از ایرانیان را اعلام می کرد.
92-93% ایرانیان از برنامه هسته ای ایران دفاع می کنند.
بیش از 50% ایرانیان خواهان بمب اتمی هستند.
کمتر از 1% ایرانیان اولویت اول و حتی دومشان اصلاحات سیاسی و دمکراسی است.
و بیش از 70% از ایرانیان کشور خود را در مسیر درستی می دانند در حالی که 30% آمریکایی ها مسیر کشور خود را درست می پندارند.
من، ضمن آنکه جنبه های حرفه ای گرایانه و چشم نواز را در این تلویزیون تحسین می کنم و نیز از اشتیاق بیش از حد آن برای حضور زنده در ایران و تعامل با دولت جمهوری اسلامی گله مند نیستم اما نمی توانم چشم را بر "حقیقتی" ببندم که "ارسطو از افلاطون بیشتر دوست داشت"!
بنابراین از آقای ب... که می گویند خیر را باید راست گفت و آن راست را باید دقیق گفت و آن دقیق را نمی دانم باید چه کار کرد می پرسم که:
آیا این نظرسنجی راست است؟
آیا به راستی 92% ایرانیان از برنامه هسته ای که روزگارشان را سیاه کرده و حال شان را تباه...حمایت می کنند؟
و آیا بیش از 50% این مردم بمب اتمی می خواهند؟... که اگر اینگونه باشد ظن غرب به مشکوک بودن برنامه اتمی ایران نه تنها بی اساس نیست که تا حدودی مستند هم خواهد شد.
و آیا آن 70% مردمی که 13 سال پیش با انتخاب خاتمی رای به اصلاحات سیاسی دادند اکنون پس از گذشت این "تعداد نحس" سالها، به 1% فرو کاسته شده اند آن چنان که دمکراسی را نه اولویت اول که حتی اولویت دوم خود نمی دانند؟ آیا این خبر هم راست است و هم دقیق؟
یعنی هم زمان باید هم باور کنیم که به این سرعت مردمانی آموخته های خود را فراموش می کنند و هم به اصلاح امور آنان امیدوار باشیم...
و آیا 70% مردم ایران مسیری که کشورشان در آن حرکت می کند (یا ساکن است و یا عقب گرد می کند) را صحیح می دانند؟
به راستی اگر دولت ا... نژاد چنین آماری را گزارش می کرد تا چه میزان مورد استهزای جامعه ایرانی و به خصوص کاربران اینترنتی (و مثلا کاربران سایت بالاترین) قرار می گرفت که امروز همه مسحور آن "لباس زیبا" تحمیق خود را در برابر این آمار نمی بینند؟

آقای ب!
جامعه ایرانی را مستمعین پای منبر محسوب نکنید که خطیب را بر فراز منبر اجازه می دهند مغزشان را بشوید.
ما از مال دنیا همین مغز چرک مرده را داریم...لطفا خبرتان را ابتدا "راست" و سپس دقیق کنید یا اقلا ارقامش را طوری دستکاری کنید که مثلا 20% مردم ایران دمکراسی و اصلاحات سیاسی را اولویت خود می دانند که من و امثال من از اینکه "سکوت ما" در برابر این یاوه ها به "رضا" تعبیر شده است چنین شرمسار نباشیم.

آقای ب ! لطفا خشت اول را کج نگذارید!

............................

نظرات

همیشه مسعود بهنود و ابراهیم نبوی را با عنوان "ستاد برون‌مرزی تبلیغاتی اصلاح‌طلبان ِ حکومتی" تعریف می‌کنم. به همین دلیل انتظار گذاشتن خشت راست را از این سروران ندارم. نمی‌دونستم بهنود در بی‌بی‌سی فارسی مسئولیت قابل‌ملاحظه‌ای داره، وگرنه حتی همون لحظات کوتاه قبل از آغاز به کار این تلویزیون رو امیدوار نمی‌شدم
ورتيگونه

برنامه ريزی و ذهنيت ما دست اندرکاران جمعه گردی های باشگاه بحث شیرین نو و چه و چه بکارت نستوه "سکولاریسم (!)" نو

دارالترجمه یاجوج و ماجوج
کوتاه و گويا و مستحب و فرا نو


برنامه ريزی و ذهنيت ما دست اندرکاران جمعه گردی های
صدا و سیمای
انقلاب (!) بکارت نستوه "سکولاریسم (!)" نو
......................

"رفتن دکتر يزدی به نجفبرنامه ريزی و ذهنيت ما دست اندرکاران جمعه گردی های  انقلاب (!) بکارت نستوه ، براه انداختن آيت الله، نرفتن ايشان به کويت و حرکت به پاريس، پيدا شدن سر و کلۀ عناصری از آمريکا، برگزاری کنفرانس گوادالوپ و هزار واقعۀ ديگر نشان می داد که … کار برنامه ريزی بشدت ادامه دارد...

باری، آقای خمينی رهبر بلامنازع انقلاب شد...

خوينی ها هم دفتری را در ساختمان پخش تلويزيون در اختيار گرفته، منشی و دستکی براه انداخته، و با دست اندرکاران سازمان تلويزيون جلسات ديداری ترتيب داد ... از من پرسيد که شما در اينجا چه می کنيد؟ و من برايش توضيح دادم که به آقای کيميائی کمک می کنم تا شبکۀ دوم تلويزيون را راه اندازی کند...به مصداق شعار ملی «می کنم رانندگی دارم توکل بر خدا» "!

جمعه گردی های ا. ن. وری علا گوی انیوز
مخترع و پاانداز بکارت نستوه "سکولاریسم (!) " نو
اي ـ ميل ... به اين آدرس
NewSecularism@gmail.com
http://news.gooya.com/society/archives/082453.php

آدینه 27 دی 1387 ـ 16 ژانويه 2008
......................................

.... تمرین ....
................


"دنبال این نباشید که فرم غربی پیدا کنیم.بیچارگی ما اینست که دنبال این هستیم، که فرم غربی پیدا کنیم، دادگستری ما دادگستری غربی باشد، قوانین ما غربی باشد. این همه ضعیف النفس نباشید.
آنها ئیکه فرم غربی را بر فرم الهی ترجیح می دهند ، این ها از اسلام اطلاع ندارند...
مبارزه با فساد می کنیم، فحشا را قطع می کنیم.
مطبوعات را اصلاح می کنیم ،
رادیو را اصلاح می کنیم، تلویزیون را اصلاح می کنیم ،
سینما را اصلاح می کنیم، .
تمام این ها باید به فرم اسلام باید باشد.
تبلیغات تبلیغات اسلامی است. وزارت خانه های اسلامی، احکام احکام اسلام. حدود اسلام را جاری می کنیم... یک مملکت محمدی ایجاد می کنیم"!

"نطق مهم" 10 اسفند 1357 امام سیزدهم فیضیه قم
پخش مستقیم از "صدا و سیمای انقلاب(!)"
مندرج درکیهان ملاخورشده / شنبه 12 اسفند 1357
http://7weblogs.blogspot.com/2008/05/blog-post.html
......................................

.... تمرین ....
................

"باید جشن بگیریم... شادی کنیم!... ما امام مونو دوست داریم"!

ا.ن. علای صدا و سیمای "انقلاب(!)" برنامه ريزی ذهنيت ما
خطاب به تماشاییان عزیز صدا و سیمای "انقلاب(!)"

آدینه 18 اسفند 1357

کاریکاتورهای مبارزاتی توفیق عقیلی در تبعید: مقام معظم شاطرباشی تنور غزٌه



کاریکاتورهای مبارزاتی توفیق
آفتاب کاران

http://www.aftabkaran.com

Donnerstag, Januar 15, 2009

ابر سیاره «پرشین‌بلاگرز» کورش اسلام زاده وبلاگ‌های فارسی زبون با طول و عرض و حجم عظیم و باورنکردنی و چه و چه الفبایی، ولی "تولید شده" در وبلاگ‌شهر


کورش اسلام زاده
http://weblogcrawler.blogspot.com/


پس از چهار ماه کار مداوم، نسخه جدید پرشین‌بلاگرز ارائه شد و همراه با آن "لیست وبلاگ‌های ایرانیان جهان" به پایان راه خود رسید.

پرشین‌بلاگرز جدید در تمام ابعاد با آنچه در قدیم بود متفاوت است. اکنون پرشین‌بلاگرز نه‌تنها بزرگترین منبع طبقه‌بندی شده از لینک وبلاگ‌های حوزه زبان فارسی است بلکه حجمی باورنکردنی از آخرین مطالب تولید شده در وبلاگ‌شهر را بصورت طبقه‌بندی‌شده عرضه می‌کند.



اولین خبرخوان عرضه‌شده از مجموعه ای که در پی خواهد آمد، خبرخوان طنزنویسان ایران است. وبلاگ‌شهر اکنون به آخرین مطالب عرضه‌شده توسط آنان دسترسی دارد. یک لیست الفبائی از 64 وبلاگ این دسته از وبلاگ‌نویسان نیز در دسترس است. پایپ بلاگرول نیز شما را از آخرین وبلاگ‌های به‌روز‌شده مطلع می‌کند.فید/خوراک فراهم شده، که از فونت تاهوما بصورت استاندارد استفاده می‌کند، شما را بی‌نیاز از سر‌زدن مداوم به پرشین‌بلاگرز می‌نماید

خبرخوان دوم؛ «خبرخوان ایرانیان کانادا» ارائه شد. یک گزارش کوتاه درباره این خبرخوان، وبلاگ‌نویسی در کانادا و وبلاگ‌نویسان برجسته ایرانی در کانادا را در وبلاگ پرشین‌بلاگرز ببینید. از این پس به‌طور مرتب خبرخوان جدید خواهیم داشت و اعلام همه آن‌ها در همان وبلاگ صورت خواهد گرفت.
...............................

تغییر و تحولات پرشین‌بلاگرز برخلاف‌انتظار، کاری بسیار سنگین از کار‌درآمد و واقعن اگر کمک دوستان نبود شاید رهایش کرده بودم. همه زحمت کشیدند بخصوص عباس آقای خسروبیگی که با پشتکار و نظم آهنینش روال خوبی به‌کار داده است. در جریان کارهای پرشین‌بلاگرز زمان‌هائی بود که آرزو می‌کردم وقت کافی داشته باشم تا درباره یک مطلب که دیده‌ام نظری دهم، مطلبی بنویسم، اما حسرت‌به‌دل می‌ماندم و میسر نمی‌شد. البته در رابطه با مستندات پرشین‌بلاگرز ، با آن حجم سنگین کار، زیاد نوشتم. ولی نوشتن مستندات کجا و نوشتن در وبلاگ شخصی کجا. به غیر از عقده نوشتن، تغییر دیگری هم حاصل کار روی پروژه پرشین‌بلاگرز بود. تا قبل از کار جمعی در پرشین‌بلاگرز، اعتقادی به فارسی‌نویسی صحیح نداشتم. در فکر بودم، و هنوز هم هستم، که مطلب سنگین و فکر‌شده ای را بر ‌علیه این‌گونه تعصب بنویسم. در ابتدای کار، به‌خصوص، از قرار دادن نیم فاصله متنفر بودم. از نوشتن حتمن به جای حتماً و غیره. برای من مرسی، سپاس و تشکر یکی بود و البته هنوز ته وجودم یکی است. اما وقتی یک استاد جنتلمن بالای سرت باشد، استاد افراسیابی، چاره ای نیست که سر خم کنی و همین سرخم‌کردن‌ها بود که به گمانم نوع نوشتنم را تغییر داد. ناخودآگاه نیم فاصله ها را تا آنجا که می‌فهمم (البته فکر می‌کنم می‌فهمم در حالی‌که حتمن نمی‌فهمم!) می‌گذارم و گاهی به‌‌صورتی افراطی از آن‌سمت پشت‌بام می‌افتم.

امیدوارم که بتوانم کمی درباره مطالب دیگری که درنظر دارم بنویسم. مطلبی را تحت عنوان «یاهو‌پایپ به‌زبان ساده» منتشر کردم که واکنش‌های جالبی به‌همراه داشت. چند ایمیل در این رابطه دریافت‌‌کردم که در این‌رابطه سئوال داشتند و حتی یکی از دوستان پروژه‌ای را با آن شروع کرده بود و کمک می‌خواست. یاهو‌پایپ ارزش این را دارد که بر روی آن وقت گذاشته‌شود. برنامه من برای یاهو‌پایپ نوشتن 7 پست بوده است که اولین آن معرفی یاهو‌پایپ بود که در آمد. نوشته بعدی آماده است که بعد از بازبینی نهائی فردا منتشر می‌شود. درباره پایپ‌بلاگرول (شبیه بلاگرولینگ و با امکانات و مزایای بسیار) است که به‌غیر از طرزاستفاده، سورس برنامه نیز جهت سفارشی شدن در دسترس قرار می‌گیرد.


Mittwoch, Januar 14, 2009

دارالمجانین بهلول همه گاوهای جهان و تمام سران جمهوری (!) اسلامی را به صورت رایگان بستری می کند

دارالمجانین بهلول
تمام سران جمهوری (!) اسلامی را
به صورت رایگان بستری می کند


اعتراض گاوهای جهان به مردم ایران


بر اساس تقویم چینی ها ، امسال یعنی سال جدید میلادی به حیوان مفیدی مثل گاو منتصب شده است . امسال سال گاو است و اعلام شده که باید سال خوبی هم باشد .

به دنبال این اعلام ، نمایندگان گاوهای جهان در شهر " دهلی نو " گرد هم آمده و یک اجلاس فوری و اضطراری تشکیل دادند .

گاوها که در یکی از خیابانهای دهلی به طول 200 کیلومتر و در کارگروههای مختلف گردآمده بودند ، اعتراض رسمی خود را به مردم ایران اعلام کرده و خواسته اند که از مقایسه مسئولین کشورشان با آنها اکیدا خودداری نمایند .

گاوها در دردنامه خود آورده اند :
متاسفانه مردم ایران در بیشتر مواردی که با مشکلی روبرو می شوند، برای مثال زمانی که رئیس جمهور آنها حرفی می زند ، می گویند که به اندازه یک گاو نمی فهمد ، یا زمانی که وزیر رفاه می گوید که در ایران فقر نداریم ، مردم همگی با هم می گویند که این مرتیکه چقدر گاو است! ودر کل مردم ایران ،تمام سران حکومت خود را با ما مقایسه می نمایند .

ما به این آپارتاید توسط مردم ایران اعتراض کرده و از آنها می خواهیم که برای کارهای خود از دیگر حیوانات استفاده نمایند . این همه حیوان مثل عنتر ،خرچسونه ، نسناس ، میمون ، چیتا ، چی توز هستند که در ایران کاربرد بیشتری دارند .

لذا ما در ابتدا در شیرهای خود آب ریخنه و تحویل مردم ایران می دهیم و در صورت تکرار ، توسط سازمان ملل آنها را تحریم می کنیم .
به دنبال این اعتراضات ، سعید مرتضوی دادستان تهران به عنوان مدعی العموم ناراحتی گاو ها را مبحثی عمومی تلقی کرده که احتیاجی به شاکی خصوصی ندارد و وی مستقیما مردم ایران را به دادگاه فرا خواهند خواند .

شیرین عبادی و محمد شریف وکالت مردم ایران را در مقابل گاوهای داخلی به عهده خواهند داشت.

جملاتی که در پی می آید گزیده ای چند از سخنان این امام جمعه بزرگوار است

فرهاد حیرانی: تقویم تبعید

نقش امام جمعه بزرگوار در رویگردانی مردم از دین!
امام جمعه شیراز مدعی شده ، خرافات نقش به سزایی در رویگردانی افراد کم اطلاع از دین دارند .(مهرنیوز 21/10/87 ) بدنیست نقش علامه حائری شیرازی را در رویگردانی مردم از دین بررسی کنیم .جملاتی که در پی می آید گزیده ای چند از سخنان این بزرگوار است :

دانش اگر با دين توام باشد، خدمت و اگر تهي از دين باشد، خيانت است. (تابناک 1/4/87 )

بسياري از بانوان به نام احكام دين پوششي بيش از حد معين دارند و حتي قرص صورت را نيز مي‌پوشانند و از ضرر بزرگي كه به دين وارد مي‌كنند، غافلند. آشكار بودن هلال صورت زن، امتحاني بر بازدارندگي مردان در جامعه است.(تابناک 1/4/87 )

ارزش دینار از هزار و 200 سال پیش تغيير نکرده است .
نگاه کردن به هنرپیشه‌ و گوینده زیباروی تلویزیون، موجب ابطال روزه خواهد شد.(نواندیش 16/6/87 )

همه نمازي كه ما مي‌خوانيم يك‌طرف، يك آمين رهبري هم يك‌طرف (تابناک 18/1/87 )

تالارهاي عقد و عروسي بايد به مساجد حساس و مهم اضافه شود تا مجالس عشرت شيطان در باغ هاي خارج از شهر که در قالب مجالس عروسي برپا مي شود و حجاب را برمي اندازد از بين برود.(نوروز 8/4/87 )

دليل دفاع مقام معظم رهبري از رييس‌جمهور، شجاعت، حرف‌ها و موضوع‌گيري‌هاي تند و فلفلي رييس‌جمهور است. (انتخاب 30/9/87 )

گراني خانه باعث شد جوان پاك ما به جای مسکن دوست دختر و دوست پسر بگیرد!
(ایسنا 16/9/86 )
توصیه نمی کنم که به کارمند رأی بدهید حتی اگر مدیرکل باشد چراکه دخلش به خرجش نمی خورد! (منبع قبلی)

اگر ديگران قرض الحسنه ندارند و باران دارند به خاطر اين است كه ادعاي اسلام و پيروي از اهل بيت (ع) را هم ندارند و ما چون ادعاي اسلام و پيروي اهل بيت (ع) را داريم مي‌بينيم كه با اين شرايط هيچ كس نمي تواند قرض الحسنه بدون بهره بپردازد و اين خود جزء مهمترين عوامل حبس باران است.
وي اضافه كرد: دادگاه‌ها نيز وقتي حكم ناحقي بكنند و حق كسي ضايع شود و به داد مظلومي رسيده نشود اين نيز موجب حبس باران مي‌شود.(خبرگزاری رسا 19/1/87 )


متاسفانه هنوز نمی‌توانیم قانون قطع دست را اجرا کنیم(خبرنامه امیر کبیر 3/4/87 )


انتخاب سیاه‌ پوست درانتخابات ریاست جمهوری آمریكا تأثیر نامه‌های احمدی‌نژاد است . (آفتاب 27/8/87 )
بسیجی به معنای انسانی است که انرژی متراکم او آزاد شده است. (ایسنا 5/9/86 )

دفتر حجت‌الاسلام و المسلمين محي‌الدين حائري شيرازي، نماينده ولي فقيه در استان فارس و امام جمعه شيراز، اعلام کرد: با توجه به کاهش نزولات جوي و احتمال بروز خشک‌سالي در استان فارس، نماز طلب باران روز دوشنبه، 27 اسفندماه، در اين شهر برگزار مي‌شود.(خبرگزاری رسا 19/12/86 )

اسلام مي‌گويد دست دزد بايد قطع شود، اما دنيا مي‌گويد اين کار غلط است، ثابت‌کردن اين‌که جريمه بايد بازدارنده باشد، وظيفه دانشگاه‌هاست لذا انتظار مي‌رود دانشگاه‌ها با استدلال‌هاي علمي‌ چنين احکامي را ثابت کنند.(ایلنا 13/9/87 )
اگر در دانشگاه‌هاي ما علم توليد مي‌شد، آنگاه مي‌توانستيم مردم را از خوردن پيتزا، سوسيس و کالباس منع کنيم. (منبع قبلی)
بيماري نعمت بسيار بزرگي است زيرا اگر بيماري نبود پزشک نبود و اگر پزشک نبود معرفت به کارهاي خدا نبود... امروزه، بيشتر بيماري ها محصول داروهاست، اين داروها کبد را از کار مي اندازد.(نواندیش 24/1/87 )

براي كاهش قيمت نفت بايد جشن گرفت.(تحلیل روز 21/10/87 )

سفر رهبری به استان فارس به منزله لیلة القدری است که از هزار ماه بهتر است .(معروف یاران 2/2/87 ، این وبسایت متعلق به نیروی مقاومت بسیج است )

اين پول اروپايي نهايت تورم را دارد بايد به آنچه خدا گفته برگرديم چرا كه دينار و درهم زكات را در پي دارد. (شبستان ، خبرگزاری تخصصی حوزه دین 1/9/87 )

مردم فارس خود را در معرض باد بهار(رهبری) قرار خواهند داد(کیهان 11/2/87)
سخنان بیاد مادنی امام جمعه شیراز بسیار فراتر از اینهاست!


Dienstag, Januar 13, 2009

به نوبه خود از ناشرین رذل سایت‌ها و وبلاگ‌های رذیلانه تقاضا می‌کنیم خودشان را معرفی کنند و به زندان بروند

پرده
هست از پس پرده گفتگوي من و تو

قابل توجه وبلاگ نویسان رذل!


سامان عاملی از مدیران طرح ساماندهی سایت‌های اینترنتی که در سفر چین به سر می‌برد، در مصاحبه با بی‌بی‌سی چین، به سانسور گسترده اینترنت در ایران اعتراف کرد.

عاملی اما مسئولیت سانسور و شنود گسترده را متوجه مدیران سایت‌ها و وبلاگ‌های سیاسی مخالف جمهوری اسلامی دانست که با مخفی نمودن خویش در میان انبوه کاربران عادی و سایت‌های قانونی، چاره دیگری جز سانسور گسترده برای مسئولان نگذاشته‌اند.

به گفته این مدیر ارشد متاسفانه تا زمانی که این سایت‌ها و وبلاگ‌ها دست از عمل رذیلانه خویش برندارند، دولت همچنان مجبور به سانسور و کنترل گسترده اینترنت می‌باشد و مسئولیت عواقب آن متوجه سایت‌ها و بلاگ‌نویسان فوق الذکر است...
بنده نیز به نوبه خود از این ناشرین رذل سایت‌ها و وبلاگ‌های فوق الذکر تقاضا می‌کنم خودشان را معرفی کنند و به زندان بروند و چنان چه مایل به این‌کار نیستند لااقل با منحل کردن خود جلوی سانسور را بگیرند.