Sonntag, April 06, 2008

زیتون سال 88 رو نام‌گذاری کنید


تمرین رهبری


فکر می‌کردم رهبر یک ملت بودن خیلی آسونه. امروز پیش خودم گفتم زیتون جان(چیه؟ به خودم می گم جان! حسودیت می‌شه؟) بیا ببین تو اصلا قابلیت رهبر شدن رو داری؟ فکر کن سال بعد تو رهبری و می خوای سال ۸۸ رو نام گذاری کنی. ببینم چند مرده حلاجی!
لغت نامه رو آوردم و چشمامو بستم و با هزار ترس و لرز و بیم و امید ناخن شست دست راستم بین ورق ها جایی باز کردم و انگشت اشاره ام رو روی یک کلمه گذاشتم:
"رقص" اومد!
ای بابا، چه کلمه‌ی بی‌عفت و جلفی! اصلا مناسب یک رهبر نیست این کلمه رو برای یک سال آزگار انتخاب کنه! به مغزم فشار آوردم که دلیلش چیه که اینطوری شد. آهان... قبلش نیت نکرده بودم.
رفتم وضو گرفتم. نیت کردم بسم‌الله الرحمن و الرحیمی گفتم و دوباره کتاب رو باز کردم.
"مبارزه" اومد. خوب این خوب و آبرومنده. می‌شه به مبارزه با خیلی چیزا ربطش داد. مبارزه با گرون‌فروشی، با شیطان بزرگ و کوچیک و متوسط. مبارزه با زرگویان، امپریالیسم جهان‌خوار. یا مبارزه با مگس تسه‌تسه!
کمی هم دو پهلوست. تقی به توقی خورد می‌گم منظورم مبارزه با فساد مالی و جنسی بزرگان قوم و دیکتاتوری و این‌چیزا بوده!
اما جدیدا مد شده دوکلمه برای هر سال انتخاب می‌کنن( آخه شما قطر لغت‌نامه رو ببینید! والله ده تا کلمه انتخاب کنن کمه!)
یه بار دیگه:
اوخ این‌دفعه "شوربختی" اومد! قضیه بودار شد. اینو ولش کن.
وای دستم چرا رفت روی "علف". استغفرالله... کتابو بستم. برم آخرای کتاب.
آهان... ای وای... "وحشت" نه اینم خوب نیست. نکنه من اصلا استعداد رهبری ندارم! برم اولاش...
" پیروزی" اومد... بی‌خیال:
"مبارزه" و " پیروزی" برای سال 88 بد نیست.
حالا این گوی و این میدان فکر کنید شما رهبرید. سال 88 رو نام‌گذاری کنید.