Samstag, Januar 19, 2008

روضه و تبعید ؟... روضه و تبعید قدیم

روضه؟
روضه
قدیم!
تبعید؟
تبعید هم
تبعید قدیم!
..........................
دارالترجمه یاجوج و ماجوج


"در نوجوانی آدم باحالی بنام آقای میرزای تهرانی را می شناختم که از دوستان پدرم و دائی ام بود.. ما هم گاهی برای روضه ی معروفش به تهران می آمدیم. خیلی گریه های عجیبی می کرد. شانه هایش تکان می خورد ... منظره ی با خلوص گریه اش همچنان از کوچکی به یادم هست. در گریه و عزاداریش اصلا رایحه ای از ریاکاری و تظاهر نبود"!

حاج آقا ابطحی جونیور ، به زعم خودش: توپولی
http://www.webneveshteha.com/weblog/?id=2146309234
عسک "تزیینی" خاطرات توپولی
http://www.webneveshteha.com/miscphotos.asp?id=1936
آدینه 28آ دی 1386- 18 ژانوبه 2008
........................................................

یک کاریکاتوریست عصبانی "تبعیدی"
به "توپولی" میگه :
سید الماله کشین
خودش از " . و ز " و رادیو " . و . و نه " مواجب میگیره (مثل ا.ن. آقا)
لاکن تمثال امام (!) اصل یکم قانون (!) آساسی(!) راحلشو نمیکشه
که مبادا " . و . و نه " و " . و ز " ش
چه و چه بشه

دارالترجمه
........................................................

"راستش من هیچگاه نتوانسته‌ام مفهوم وطن‌پرستی ایرانی را درک کنم" !

کاریکاتوریست "تبعیدی" عصبانی
http://nikahang.blogspot.com/2008/01/blog-post_6843.html
پنج شنبه 27 دی 1386- 17 ژانوبه 2008