باشگاه بحث شیرین نو و چه و چه: نگاه پنجاه میلی متری وبلاگ آبچینوس به زندگی و بوفه گالری "تبلیغاتی"

Donnerstag, November 16, 2006

نگاه پنجاه میلی متری وبلاگ آبچینوس به زندگی و بوفه گالری "تبلیغاتی"

..............

http://abchinus.blogspot.com/2006/11/blog-post_16.html

يكي دوماه گذشته پر بود از اخبار عكاسي. از ماه عکس و جايزه عكس مطبوعاتي كاوه گلستان و جايزه بردن منصور نصیری عزيز گرفته تا جشن تصوير سال و دوسالانه عكاسي و كارگاه عكس ورلدفتوپرس و نمايشگاه عكس جنگ و ... كه البته من امكان پيگيري هيچ كدومش رو نداشتم و جسته گريخته درجريان اخبارشون قرار گرفتم. اما اين وسط يه نمايشگاه عكس جالب هم برگزار شد كه ديدنش از چند جهت براي كساني كه توي تهران هستند واجبه.

( اينكه چرا دارم تبليغ مي كنم رو هم مي گم. فعلاً راجع بهش بخونيد تا بعد چرايش را هم بگم. در ضمن اين تبليغ نيست اطلاع رسانيه. آره جونم.)

اول اينكه در اين نمايشگاه عكسهاي يه آقاي معروف به نمايش گذاشته شده كه مردم بيشتر به خاطر هنرهاي ديگه ش مي شناسنش.

آقا معروفه :) / عكس از احمدرضا شجاعي

محمدرضا شريفي نيا و بازي هاي زيبايي كه توي فيلماي مختلف داشته رو همه مون به ياد داريم. شريفي نيا براي اولين بار نمايشگاه عكس انفرادي برپا كرده و در اون جنبه ديگه يي از هنرش رو نشون داده.

يادمه يه مقاله اي خونده بودم( گمونم توي مجله فيلم بود يا جاي ديگه) راجع به شريفي نيا كه تمام مشاغل مربوط به توليد فيلم سينمايي رو بصورت حرفه اي تجربه كرده بود و پرسيده بود كه عجيبه كه خودش هيچ وقت سراغ فيلم ساختن نرفته.
من اونوقتا كه دو سه چهار سالم بود، دوتا كتاب كودكان توي خونه مون بود كه با آبرنگ افتاده بودم به جونشون و كلي روي اونا هنرمندي كرده بودم. يكي از اون كتابا كه هنوزم لاشه اش رو دارم، كتابي بود كه همين اقاي شريفي نيا نوشته بود و نقاشياشو كشيده بود!
بعععله طرف توي كار نويسندگي و نقاشي هم بوده از قديم نديما.

دوم اينكه يه تعداد از عكسها مربوط به فيلم «سنتوري» داريوش مهرجويي هستند كه بهرام رادان و گلشيفته فراهاني توش بازي كرده اند. همونطور كه ممكنه بعضياتون شنيده باشيد اكران اين فيلم فعلا با اشكال روبرو شده و تا حالا مجوزش رو صادر نكرده اند.

سوم اينكه اين نمايشگاه توي يك كافي شاپ برپا شده كه با جا هاي ديگه يه كم فرق داره. اسمش «بوفه گالري» هست و همزمان با برپايي اين نمايشگاه افتتاح شده. توي روز افتتاحش هم اينطور كه شنيده ام تعداد زيادي از چهره هاي معروف عكاسي و سينما حاضرشده بودند. هم كافي شاپه هم گالري. در واقع يه جاي دنج و آرومه كه توش ميشينين و قهوه تون رو مي خوريد ( براي من هات چاكلت باشه لطفاً) و تابلو ها رو تماشا مي كنيد. صندلياش هم مثل بشكه است.احتمالاً منظورشون اينه كه بايد انقدر بخوريم تا مثل اون صندليا بشيم.

اما دليل اينكه تبليغ اینجا رو میکنم سواي خوب بودن خود عكسها و جالب بودن نمايشگاه، اينه كه اين بوفه گالري مال يكي از دوستاي خوب منه كه خودش هم عكاسه و براي يكي از خبرگزاري ها عكس مي گرفته. احتمالاً با بعضي از عكساش ( مثل عكس اون پيرمرد كانديداي رياست جمهوري كه شلوارش داشت از پاش ميفتاد و ...) آشنا هستيد.

قبلاً هم چند تا از عكساشو توي آبچينوس گذاشته بود و قرار بود با هم همكاري كنيم و آبچينوس هميشه به روز باشه. كه هردو مون گرفتار بوديم و نشد. يه دوربين هم داره كه لنزش اين هواس.