برنامه بچهها
چهارشنبه 20 شهریور ساعت سه بعد از ظهر در برنامه بچهها، مجری داشت حدیثی تعریف میکرد:
بچههای عزیز، امام جعفر صادق شبی داشت از کوچهای رد میشد. از یکی از خونهها صدای ساز و آواز غیر مجاز میاومد. همین که حضرت به جلوی اون خونه رسید کنیزی ازش بیرون آمد که زبالهها را دم در بگذاره. حضرت ایستاد و به او گفت تو پیش بنده کار میکنی یا صاحب؟
کنیز گفت معلومه، پیش صاحب! امام جعفر صادق به او فرمود که با توجه به این صداهای لهو و لعب، صاحبت بیشتر به بنده میخوره تا صاحب! و رفت... در همین حین صاحب اومده بود دم در ببینه چرا کنیزش دیر کرده. این جملهی آخر حضرت را شنید. فکر کرد. متحول واز خودش بیخود شد و همینطور پابرهنه دنبال حضرت دوید. از آن به بعد لقب آن مرد شد پابرهنه!
(به عربی هم گفت پابرهنه چی میشه. من یادم نمونده)
من نمیدونم بچه کوچولوهااز این داستان چه نتیجهای گرفتن. ولی من شخصا این نتیجهها رو گرفتم :
الف- اون زمان هم آشغالا رو باید سر ساعت 9 شب میذاشتن دم در تا آشغالانس برسه.
ب- اینکه صاحبها خیلی مهربون و باحساب کتاب بودن که کنیزشون چند دقیقه دیر کرده یا نکرده، حتی اگه مست و پاتیل و مشغول لهو و لعب بودن.
ج- صاحبها پابرهنه میومدن دم در. دال- به جای اینکه کمیته بریزه تو مهمونیا فقط یه تذکر میدادن.
ه- مردم اونزمان خیلی بیشتر از مردم این زمان استعداد متحول شدن داشتند.
و- اون زمان هم موسیقی انواع مجاز و غیر مجاز داشته(شورای مشت محکم بر دهان موسیقی استکبار جهانی داشتن).
ز- دلیل اینکه چرا مرد دنبال حضرت دوید بر من معلوم نگشت... خواست تشکر کنه یا چیز دیگر.