یهنودی دیگر در سابت " . وز" ان لاین دوشنبه، ۲۸ شهریور ۱۳۸۴:
به دوران کودکی و جوانی ما کسی که عمامه ای به سر داشت و عبائی در بر، انبان قصه های مهربان و رفتار نازک و نرم بود. هر پنجشنبه می آمد و خانه را به روضه ای که می خواند رضوان می کرد. انگار خود سعدی بود آقا مير که وقتی می رسيد ما جوان ها چنان مشتاق دو زانو می نشستيم. و من چند ده بار در خانه ماندم برای شنيدن آوای خوش روضه او. گاه می آمد و خانه کسی نبود. روضه خود را که تبرک خانه بود می خواند و استکان چای را که اجرت وی در پيش دستی اش جا داشت در پاکتی مودب، می نوشيد و می رفت. در اين زمان می ديد پسرکی موفرفری را که روی پله ها نشسته بود و به او گوش می داد که هر آن چه مهر در تخيل شيعه ايرانی بود در مناسبت های مختلف به قامت امامان می دوخت. چنين بود که با اين مهر بزرگ می شديم.
http://roozonline.com/panjereh/010236.shtml
.......................
خود آموز فوری
اصلاحات فیلتر دار ذكر مصائب و مدٌاحي
اصلاحات فیلتر دار ذكر مصائب و مدٌاحي
امروز ان لاین/ 26 شهریور 84
موسوي بجنوردي با اشاره به اوجگيري ورود خرافات در مذهب شيعه قبل از انقلاب، خاطرنشان كرد:
ورود خرافات در اين دوره به قدري زياد شده بود كه كساني كه با تشيع سر و كار چنداني نداشتند از آن به مذهب خرافي تعبير ميكردند اما بعد از انقلاب به ويژه با روشنگريهاي حضرت امام (ره) و امثال مرحوم شهيد مطهري الحمدالله از اين مسائل دور شديم...
موسوي بجنوردي با اشاره به اوجگيري ورود خرافات در مذهب شيعه قبل از انقلاب، خاطرنشان كرد:
ورود خرافات در اين دوره به قدري زياد شده بود كه كساني كه با تشيع سر و كار چنداني نداشتند از آن به مذهب خرافي تعبير ميكردند اما بعد از انقلاب به ويژه با روشنگريهاي حضرت امام (ره) و امثال مرحوم شهيد مطهري الحمدالله از اين مسائل دور شديم...
دبير گروه فقه پژوشكدهي امام خميني (ره) معتقد است:
بايد ... ارگاني با حضور افراد بسيار باسواد و خبره در دين متصدي سروسامان بخشيدن به اين مساله شوند تا كساني كه قرار است روضه بخوانند يا مداحي كنند از فيلتر آنها عبور كنند... البته اين امر بايد در جامعهي زنان نيز رعايت شود
موسوي بجنوردي در عين حال عنوان كرد: رسانههاي گروهي، راديو و تلويزيون و روزنامهها … بايد افرادي را براي سخنراني و ذكر مصائب و مداحي دعوت كنند كه مورد تأييد علما و بزرگان و سخنگوي جامعهي نخبگان علمي كشور باشند…
http://www.emrouz.info/archives/2005/09/00144.php
..........................
خود آمور فوری
"نو کردن اطلاعات" ویژه رقابت با سنگ پاهای دوقولوی قزوین
........ تمرین شماره یک........
بهنود دیگر درخشان 20 اگوست 2005:
"حسین درخشان به نظرم بسیار کار خوبی کرد که به تهران رفت موقع انتخابات و از فرصتی بهره برد تا اطلاعات خود را نو کند. کاش بقیه ای که درباره مملکتشان قلم می فرسایند این قدر به نو کردن اطلاعات خود اهمیت می دادند".
http://behnoudonline.com/2005/08/050820_009541.shtml
........تمرین شماره دو.........
حسین درخشان دیگر 10سپتامبر2005 :
"گزارشی درآمده که نشان میدهد قالیباف (لابد بخاطر قیافهاش) بیشترین رای را در میان زنان ایرانی آورده و معین کمترین را. این فاجعه است... جذب بین یک و نیم تا دو میلیون رای از زنان ایرانی کار راحتی بود. مثلا تنها و تنها اگر معین پیشنویس کوتاه یک لایحه را ارایه میکرد که در آن مثلا شرط اجازهی شوهر یا پدر را برای خروج از کشور خانمها برمیداشت و روی آن تمرکز میکرد و پیاپی رویش تاکید میگذاشت، خیلی فایده داشت.... کافی است که آدم فقط یک بار مبارزات انتخاباتی آمریکا یا انگلیس را نگاه کنند. کلی چیز یاد میگیرد که در هیچ دکترای علومسیاسیای که آقایان به آن مینازند پیدا نمیشود. آدم واقعا حرص میخورد از این همه ندانمکاریهای احمقانه ...ما باید خودمان وارد گود شویم. مایی که بیرون از ایران زندگی میکنیم. باید برویم و این چیزها را یاد بگیریم و آنها را به بچههای پرانرژی داخل ایران یاد بدهیم. باید کتاب و جزوه پیدا کنیم... در حزبهای سیاسی غرب عضو شویم و کارشان را از نزدیک ببینیم و تجربه پیدا کنیم. چرا باید انتظار دااشته باشیم تاجزاده و امینزاده و رضا خاتمی همهی این چیزها را بدانند؟ پس ما چکارهایم؟
"گزارشی درآمده که نشان میدهد قالیباف (لابد بخاطر قیافهاش) بیشترین رای را در میان زنان ایرانی آورده و معین کمترین را. این فاجعه است... جذب بین یک و نیم تا دو میلیون رای از زنان ایرانی کار راحتی بود. مثلا تنها و تنها اگر معین پیشنویس کوتاه یک لایحه را ارایه میکرد که در آن مثلا شرط اجازهی شوهر یا پدر را برای خروج از کشور خانمها برمیداشت و روی آن تمرکز میکرد و پیاپی رویش تاکید میگذاشت، خیلی فایده داشت.... کافی است که آدم فقط یک بار مبارزات انتخاباتی آمریکا یا انگلیس را نگاه کنند. کلی چیز یاد میگیرد که در هیچ دکترای علومسیاسیای که آقایان به آن مینازند پیدا نمیشود. آدم واقعا حرص میخورد از این همه ندانمکاریهای احمقانه ...ما باید خودمان وارد گود شویم. مایی که بیرون از ایران زندگی میکنیم. باید برویم و این چیزها را یاد بگیریم و آنها را به بچههای پرانرژی داخل ایران یاد بدهیم. باید کتاب و جزوه پیدا کنیم... در حزبهای سیاسی غرب عضو شویم و کارشان را از نزدیک ببینیم و تجربه پیدا کنیم. چرا باید انتظار دااشته باشیم تاجزاده و امینزاده و رضا خاتمی همهی این چیزها را بدانند؟ پس ما چکارهایم؟