Freitag, Februar 29, 2008

فرنگ نشینان فرهنگ پرور



فرنگ نشینان فرهنگ پرور!



من بیماران فراوانی از بین دوستان خارجه نشین دارم که اتفاقا اکثر آنها بسیار محترمند و هم صحبتی شان باعث افتخار من است.

با این حال گاه با بیمارانی از ایرانیان مقیم خارج از کشور روبرو می شوم که احساس می کنند صرف اقامت آنان در خارج از کشور دلیل و نشانه ای است از برتری فرهنگی آنان.

به عبارت دقیق تر چون اروپا از نظر فرهنگ از ایران برتر است لذا هر فرد ساکن اروپا از نظر فرهنگی از هر فرد ساکن ایران برتر است.

به مطلب زیر توجه کنید و نظر خود را هم برایم بنویسید.

در مطب که باز شد زن و شوهر جوانی وارد شدند و مرد بدون مقدمه موبایلی را که با آن صحبت می کرد به من داد و گفت:با مادرم صحبت کنید!

پرسیدم: من ایشان را می شناسم؟

گفت: همکارتان هستند.

پس از احوالپرسی مادرشان که پزشک بود از من خواست که عروسش را معاینه کنم و سپس گفت که پسرم و عروسم از سوئد آمده اند و یک ماهی ایران خواهند بود و اگر امکان دارد پسرش را هم بدون نیاز به وقت قبلی ویزیت کنم.

قبول کردم و پس از ویزیت عروس خانم به پسر جوان گفتم که مادرتان می خواستند که شما را هم ویزیت کنم.

تشکر کرد و نشست.

در حین معاینه مرتب از اینکه در ایران چقدر همه چیز بد است و چقدر با سوئد فرق می کند و مردم ایران چقدر به نظافت اهمیت نمی دهند و اینکه ابتدا قرار بوده پزشک شود ولی بعدا متوجه شده که رشته مدیریت را بیشتر دوست دارد صحبت می کرد.

بعد از خروجش از اتاق منشی وارد شد و گفت: از خانم ویزیت گرفته بودم...از آقا هم ویزیت بگیرم یا نه؟

گفتم: بگیر

رفت و برگشت و گفت هر دو رفته اند...سپس اضافه کرد که آقاهه خیلی پررو بود و در سالن مرتب بلند بلند برای سایر مریض ها سخنرانی می کرد که اینجا هیچ نظم و ترتیبی ندارد و به یک تکه بیسکویت که از دست بچه ای به کف سالن افتاده بود اشاره می کرد و می گفت" اگر در سوئد این اتفاق افتاده بود مطب دکتر را تعطیل می کردند".

همین جا بگویم که مطب من یکی از تمیزترین مطب ها در ایران است و یک مستخدم اختصاصی دارد که از صبح تا شب فقط برای نظافت مطب از من حقوق می گیرد و حداقل روزی 3 بار کل مطب را تمیز می کند و بدون اغراق همه جا را برق می اندازد.

خیلی ناراحت شدم.

دو روز بعد منشی ام آمد و دو دفترچه بیمه از شرکت نفت را آورد و گفت که همان آقای سوئدنشین دفترچه های خواهر و برادرش را آورده و از شما می خواهد که ویزیت های پرداختی آنها را در دفترچه ها بنویسید تا از بیمه بگیرند.

به منشی گفتم که اول ویزیت خودش را که نداده بود از او بگیرد.

یک باره در باز شد و خودش به داخل اتاق آمد و منشی هم بلافاصله از او خواست که ویزیت پریروز خود را بپردازد.

در حالی که ناراحت شده بود گفت"من گمان کردم که چون شما با مادرم دوست هستید ویزیت نمی گیرید" و سپس با بی میلی ویزیت را پرداخت.

دفترچه های بیمه را بدون آنکه ویزیت پرداختی را در آنها گواهی کنم به او برگرداندم و گفتم که اولا من با مادر شما هیچ آشنایی ندارم و اولین بار بود که صدای ایشان را می شنیدم...ثانیا شما که متمدن هستید و در اروپا زندگی می کنید باید بدانید که ویزیت کسی با دفترچه بیمه دیگری خلاف مقررات است.

بیمه محصول تفکر و تصمیم انسان متمدن است و آن اینکه گروهی تصمیم می گیرند که ماهانه وجهی برای هدفی به صندوقی بپردازند و در وقت ضرورت "فقط اعضای گروه" حق استفاده از امکانات آن را داشته باشند.

ثالثا شما که ویزیت نپرداخته ای و می خواهی وجه نپرداخته را از بیمه کس دیگری دریافت کنی و ادعاهایت هم گوش فلک را کر کرده است آخر رندی و زرنگی هستی.

دمبش را گذاشت روی کولش و رفت!