
Sonntag, August 31, 2008
جریان سازی فروش مرغ

Samstag, August 30, 2008
بشارت نئو سکولاریستی: با آمدن جورابهای شیشه ای، به طور "نئو سکولاریستی" ثابت شد که می شود بدن انسان هم پیدا وهم ناپیدا باشد
- دارالترجمه زبان یاجوجه و ماجوج -

شماها حتما الاغ بيپالان ديدهايد، در زمان شاه زنان بي حجاب زياد بودند ولي جلب توجه نميكردند. اما هم اكنون زنان بد حجاب كه مانند الاغهاي پالان دار هستند در جامعه فراوانند و خودنمايي ميكنند.
حجتال... عل.. بر... گفت: حدیثی است که می گوید؛ زمانی می رسد که انسانها خودشان رامی پوشانند ولی باز هم برهنه هستند، بعضی ازعلمای آن زمان می گفتند این حدیث اشتباه است، مگر می شود انسان هم برهنه وهم عریان باشد اما امروزه با آمدن لباسهای جدید وجورابهای شیشه ای این امر ثابت شد که می شود بدن انسان هم پیدا وهم ناپیدا باشد.
وي افزود: وظیفه ثقلین حفظ حیا، ناموس و دین مردم است....و خدا نیاورد روزی را که یک ناکس بخواهد درمهریزسینما بزند و دختروپسر ... درتاریکی سالن سینما به دست هم بدهد وبه دنبال آن نامه ها و تلفن ها رد و بدل بشود" !
بشارت نو
http://www.besharateno.com/index.php?option=com_
content&view=article&id=36:1387-05-30-10-13-33&catid=1:news
شنبه 9 شهریور 1387/ 30 آگوست 2008
تنها يك مشكل براي آنها حل نشده باقي مانده است اينكه نمي دانند توسط دوستانشان خورده مي شوند يا دشمنانشان
قورباغه ها
مارها قورباغه ها را مي خوردند و قورباغه ها غمگين بودند
قورباغه ها به لك لك ها شكايت كردند
لك لك ها مارها را خوردند و قورباغه ها شادمان شدند
لك لك ها گرسنه ماندند و شروع كردند به خوردن قورباغه ها
قورباغه ها دچار اختلاف ديدگاه شدند
عده اي از آنها با لك لك ها كنار آمدند و عده اي ديگر خواهان باز گشت مارها شدند
مارها باز گشتند و همپاي لك لك ها شروع به خوردن قورباغه ها كردند
حالا ديگر قورباغه ها متقاعد شده اند كه براي خورده شدن به دنيا مي آيند
تنها يك مشكل براي آنها حل نشده باقي مانده است
Freitag, August 29, 2008
رهبر راستين "اصلاحات" قانون (!) اساسی حکومت روضه خوان ها
امير سپهر
رهبر راستين "اصلاحات" قانون (!) اساسی حکومت روضه خوان ها
اگر مراد از «اصلاحات» اجرای درست و تام و تمام اصول بنيادين حکومت و قانون اساسی آن باشد که در عرف سياسی نيز چنين معنايی دارد، در اين صورت اخلاقآ بايد پذيرفت که دولت احمدی نژاد يک دولت اصلاحات راستين است. خود وی هم، رهبر راستين پروسه ی يک اصلاحات بزرگ و اسلامی کردن کامل حکومت روضه خوان ها در ايران.
از اينروی هم هست که علی خامنه ای در آخرين سخنرانی خود در (بيست و سوم اوت دوهزار و هشت ميلادی) با حمايت از احمدی نژاد و دولت او می گويد که: «این دولت، در تعاملات جهانی وفاداری به گفتمان انقلاب را افتخار خود می داند و روند بسیار خطرناک غربزدگی و گرایشهای سکولاریستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مدیریتی کشور بود، سد کرده است».
خامنه ای کاملآ درست می گويد، زيرا که دولت احمدی نژاد، اسلامی ترين دولت اين سی ساله ی حيات رژيم روضه خوان ها در ايران اشغالی است. با سرعت و به شکلی ريشه ای هم در حال اصلاح رژيم و اسلامی کردن آن است. برای مثال اگر امروز مأموران و کماشتگان حکومتی در دانشگاهها به دختران دست درازی می کنند، اين امر، کاملآ برنامه ريزی شده است. زيرا در يک حکومت اسلامی اصلآ معنا ندارد که دختران تحصيلات دانشگاهی داشته باشند. هدف از اين بی شرافتی های اسلامی مآموران الله، ترساندن خانواده ها از بی آبرويی و جلوگيری از فرستادن دخترانشان به دانشگاه و خدمت به اصلاحات است.
کما اينکه اخراج اساتيد و به کار گماردگان ملا ها در دانشگاهها، افزايش اعدام، جمع آوری بسياری از کتابها، تدوين قانون خانواده ی اسلامی، شکل قانونی بخشيدن به عمل چندش آور چند همسری، گسترش فحشا بنام صيغه، ساختن اطاقهای سيگارکشی به سبک شهرنو پيشين تهران ( اطاق همخوابگی با فواحش) در املاک و موقوفات امام هشتم شيعيان و در اطراف آن، ازدياد صدور بکارت دختران نگونبخت ايرانی، سرکوب و بگير و ببند گسترده تر، باز هم زشت تر و عبوس تر کردن چهره ی اجتماع، فحاشی و بدهانی به همه ی جهانيان، ساخت بمب و موشک برای نابود ساختن تمام تمدن بشری و مظاهر پيشرفت و تجدد ... همه و همه در راستای اسلامی کردن ايران و جهان است.
حضرت رهبر فرمودند: حفظ شکل قانونی (!) نظام اسلامی شرط ضروری بقای نظام اسلامی است اما شرط کافی آن نیست
حضرت رهبر در دیدار با رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، فرمودند: حفظ شکل قانونی نظام اسلامی شرط ضروری بقای نظام اسلامی است اما شرط کافی آن نیست.
این فرمایش کاملاً درست است. اگر شکل قانونی نظام اسلامی حفظ نشود و معلوم بشود که انتخابات کشک است و همه چیز بر اساس انتصاب افراد است واویلا میشود.
در ادامه ایشان فرمودند: «استکبارستیزی» از شاخصهای محتوای نظام اسلامی ایران است.
این فرمایش هم به کوری چشم دشمنان نظام کاملاً درست است و نظام اسلامی ایران درستی آن را در زمان حضرت آیتاللهالعظمی امام خمینی(ره) با کشتار شصت و هفت و حمله به زندانها و کشتن مستکبرینی که در زندان بودند به جهانیان نشان داد و در زمان خود حضرت رهبر با کوبیدن جسم سخت بر سر مستکبر جهانی زهرا کاظمی و انداختن طناب بر گردن مستکبرینی مثل مختاری و علایی و پوینده و وارد آوردن دهها ضربه چاقو بر فروهرهای مستکبر در گذشته و اعدام مستکبرین کوچولویی چون رضا حجازی و بهنام زارع در همین چند روز قبل به نمایش در آورده.
حضرت رهبر فرمایشات ملکوتی خود را چنین ادامه دادند: «در مقابل دشمن مستکبر نباید کوتاه آمد». «نباید بگذاریم در هیچ نسلی انحراف از مبانی انقلاب اسلامی به وجود آید و تنها راه آن هم برجسته کردن شاخصهای اصلی نظام است».
در این زمینه هم نظام واقعاً جدیست و همین اخیراً در مقابل دشمن مستکبر، یعقوب مهرنهاد که به نسلی تعلق داشت که به جوازهای صادر شده از طرف نظام دل میبست کوتاه نیامده با دادن حکم اعدام به او، شاخصهای اصلی نظام را برای او برجسته کردند. در مقابله با نسل بعد از او که برادر شانزده سالهاش باشد هم کوتاه نیامده برای جلوگیری از انحراف او را تا رسیدن به سن هیجده سالگی و اعدام همچنان در زندان نگهداری و شاخصهای نظام را برای او برجسته میکنند.
حضرت رهبر اعتقاد حقیقی به دستورات و احکام اسلام و مبانی انقلاب اسلامی را بسیار مهم دانست، زیرا، به گفتۀ ایشان، «حل مشکلات در گرو عمل به دستورات اسلام است».
درستی این فرمایش ایشان اگر با حملهای که به آیتالله بروجردی و یارانش شد، یا از حملهای که به دراویش راه حق شد یا از فریادهای عمادالدین باقی در سلولش برایتان محرض نمیشود همین حملهی اخیر به حوزه علمیه عظیم آباد زابل میتواند قفلی بر دهانتان بزند.
رهبر جمهوری اسلامی ایران در خصوص طرح تحول اقتصادی دولت نهم گفت : باید مراقب بود اظهار نظرها موجب ابهام آفرینی و اضطراب آفرینی در جامعه نشود.
برای تمکین به این فرمایش ایشان، بنده حرفی نمیزنم و زیاده عرضی نیست جز سلامتی شما و ایشان.
Donnerstag, August 28, 2008
گزارش لحظه به لحظه فرمانده ستاد مشترك نيروهای لاتلند
Mittwoch, August 27, 2008
شمارش معکوس پاسخهای "جدید تر(!) " و نوی نو به "جنبش (!)" بيداری (!) فرهنگی (!) سکولاريسم نو و چه و چه و چه
به "جنبش(!)" بيداری "فرهنگی(!)" سکولاريسم نو(!) و چه و چه
.................................................................................


یاسین های دارالترجمه زبان یاجوج و ماجوج متاسفانه اثرنکرد که نکرد؛ طی یک سال و اندی / از یلدای پیرارسال !
این یاسین را دارالترجمه یاجوج و ماجوج بازم به ناچار "قرض" گرفته است!
اظهارات مقام معظم (!) رهبری باعث شد شرایط کشور "آرامش" بیشتری (!) پیدا کند
یا من زبان فارسی نمیفهمم یا این مردک خرفت
رییس مجلس خبرگان با تشکر از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مسوولان دولت، گفت: «اظهارات مقام معظم رهبری باعث شد شرایط کشور آرامش بیشتری پیدا کند». منبع سایت آفتاب
این وسط معلوم نیست اکبر شاه خرفت شده و حرف و حدیثهای سید علی رهبر را درست دریافت نمیکند، یا اینکه ما فارسی یادمان رفته و حرفهای این دو را درست درک نمیکنیم! یا شاید هم این رفتار اکبر شاه به این دلیل باشد که سعی میکند خود را به کوچه علی چپ بزند!
پرخاشگریهای اخیر هاشمی به دولت احمدی نژاد و حمایتهای سید علی از احمدی نژاد همه خبر از این میدهند که درگیریهای جناحی به بالاترین سطوح رژیم راه یافته و یقینا در انتخابات آینده اگر این گروههای چندگانه یک دیگر را ندرند یقینا معجزهای باید رخ داده باشد.
...........................................
Posted by: شیمبل | August 27, 2008 12:30 AM
در بلاگ نیوز لینک داده شد .
حسن آقای عزیز
قمار باز وقتی می بازه ... اکبر شاه هم میخواد بگه حکم حمایتی رهبر شامل حال همه ماست !
Posted by: فرهاد | August 27, 2008 12:36 AM
باز انتخابات داره نزدیک میشه و جنگ های زرگری . . .
Posted by: بیخدا | August 27, 2008 05:40 AM
خُسن آقا عزیز مدتی است سخت مشغول این دعواهای حکومتی هستی و بنظر می رسید دراین جنجال و کشمکش ها راه حلی و یا امیدی می بینی که البته شامل وبلاگ نویسان دیگر هم می شود. باور کن اینها وقتی منافع کلی شان در خطر باشد پشت سرهم قرار می گیرند و با هم نماز جماعت می خوانند. خط و نشان کشیدن های هاشمی در مقام رئیس خبرگان برای رهبر است که مورد تایید خبرگان باید باشد اما وقتی قرار شود همین روزها این مقام را از دست بدهد و مصباح یزدی ریاست خبرگان را بدست بگیرد از هاشمی دیگر چیزی باقی نمی ماند که خط و نشان بکشد در حال حاصر همه باید دل رهبر را بدست بیاورند و چراغ سبز عبور به مرحله قدرت را از او داشته باشند جالب است که خود رهبر چگونه با مصباح کنار خواهد امد. اما صرفه نطر از این بده و بستان ها که فقط خواست داشتن قدرت حکومتی است و نه تغییر در رفاه مردم، یادمان باشد که هرچه حلقه استبداد تنگتر می شود نشان از پایه های لرزان این قدرت پوشالی تا دندان مسلح به زور و ظلم است که تاریخ نشان داده نمی تواند پایدار باشد.
Posted by: ترانه | August 27, 2008 07:58 AM
Dienstag, August 26, 2008
سایت حکاکی شده شبکه های (!) برق (!) آخوندی! با چشمانی همچی گشاد ببینید الان میشه بگید فواید سایتتون چیه
سایت شبکه های برق یاجوج و ماجوجیelecnet.ir هک شد
![]() |
|
|
پس...
یه قطعه ای ادبی + سروده ای بس زیبا
babaye_sheytan
بهتون تقدیم میکنم
============================================
گفتین یک کم صرفه جویی آخه کجای دنیا این طوریه ؟ خیلی باحالین
این جدول خاموشی و این شعر تقدیم به همه زحمت کشسان عرصه سیاست
!شاید که آینده از آن ما
منطقه1
روزها برق باشد شبها به علت برهم خوردن مجالس پارتی از ساعت 20 تا 3 صبح برق برود
منطقه 2-3
مانند بالا
منطقه 4
روزی نیم ساعت برق نباشد جهت اعمال قانون و یکنواخت سازی
منطقه 5
روز 2 ساعت به اضافه 5 ساعت تنبیه سال 1342 که منطقه به شرکت برق بدهکاربود( پرونده موجود است)
منطقه 6
صبح ها که نور کافیست برق نباشد برای شب هرکسی برق می خواهد برگه درخواست برق پر شود بخش اداری پیگیری نماید
منطقه 7
بیخود کردن برق می خواهند یک روز درمیان کافیست کسی اعتراض کرد آب شرب آن خانوار قطع شود تا عبرت سایرین گردد
منطقه 8
منزل مادر خانم بنده آنجاست همیشه برق باشد
منطقه 9
منزل خودمان آنجاست جهت رعایت عدالت فقط 20 دقیقه دم صبح برود
منطقه 10
منزل باجناق آنجاست، آنچنان برق برود و بیاید که تمام لوازم صوتی وی بسوزد تا رویش کم شود
منطقه 11
به کل برق نباشد ( دلیل خواستند گاز قطع شود)
منطقه 12-13
بچه محل های قدیم آنجا سکونت دارند عاشق فوتبال هستند شبهایی که فوتبال دارد برق باشد
منطقه 14-15-16
به علت ازدیاد اراذل برای از بین بردن پتوق ها شبها کلا برق لازم نیست
منطقه 18-19-20
روزی نیم ساعت به دلخواه شهردار مناطق
منطقه 21-22
بخشنامه شود که اختراع برق توسط ادیسون شایعه بوده.
=============================
بگو در کل دنیا برق رفته
بکن یک لامپ را در خانه خاموش
نمی دانی که صد جا برق رفته ؟
تمام شهر از بالا به پایين
و از پایین به بالا برق رفته
نمی بینم ستاره در سماوات
از اینجا تا ثریا برق رفته
خداوندا به کل شهروندان
بده صبراً جمیلا برق رفته !
اگر دارند چادر برق رفته
اگر دارند ویلا برق رفته
ندارد فرق دارا با ندارا(!)
عدالت را! چه زیبا برق رفته
رود مجنون که ups بیارد
سر میک آپ لیلا برق رفته
چو برقت می رود خوابت می آید(!)
لالا لالا لالالا برق رفته
پیامک می زنی: �meeting canceled�
ندا! سارا! سمیرا! برق رفته
فلانی در سخنرانیش می گفت:
لذا ایضا لهذا برق رفته
نبودِ برق یک بحث جهانی است
همین الان اروپا برق رفته
به جان حضرت حافظ که چندی است
سمرقند و بخارا برق رفته...
جواب بچه را بابا چنین داد:
نمی یابیم قاقا برق رفته
به جای قصه ی دارا و سارا
از این پس: آب بابا برق رفته
دعاهامان نمی گردند اجابت
مگر در عرش اعلا برق رفته؟!
مسلمان نشنود کافر نبیند
که حتی در کلیسا برق رفته!
بیا تا دست یکدیگر بگیریم
بیا کاری بکن تا برق رفته
فضا آرام و تاریک و رمانتیک
درست عین تو فیلما! برق رفته
و مردی با زنش می گفت هر شب
صدا کم کن که سیما برق رفته!
مرا کیفیت چشم تو کافی است
ولی افسوس! حالا برق رفته
الا یا ایها الساقی ادر کـَ...
که ناگه بین اجرا برق رفته!
اگر قدر انرژی را بدانیم
نمی بینیم فردا برق رفته
خودم اســراف کردم در همین شعر
بسی ور رفته ام با برق رفته
درون بیت بیتش آب بستم
و در مصرا به مصرا برق رفته!
دوباره ماند شعرم نیمه کاره
دوباره باز گویا برق رفته...
Montag, August 25, 2008
بازتولید " فرهنگی" تملق و چاپلوسی، رفیقبازی، دستبوسی، و مرید/مرادی

مسئله همیشه این است: چه کسی رفتار مرا تعیین میکند. من یا غیر.
اینجا هم وضع به همین منوال است. اعتقاد رئیس یک شرکت تولیدی به ویژگیهای عالی کالای خود، به همان اندازه تردیدبرانگیز است که اعتقاد و اعتقادات مدیر یک رسانه. حتی بیشتر. تردید در مورد دوم بسیار سالمتر و الزامیتر است تا در مورد اول. حداکثر به هنگام گشودن در کمپوت گیلاس، میبینیم که فاسد است. شاید هم متوجه فساد آن نشویم و یکی دو روز سردلمان بماند. اما کالای رسانهای در الگوهای فکری و رفتاری ما دست میبرد/ به ذهن ما «دست-برد» میزند.
رادیوزمانه تاریخ میسازد. اینجمله را باید تصحیح کرد. بهتر است بگوییم: رادیوزمانه فرهنگ میسازد. اما این جمله نیز رسا نیست. باید گفت: «زمانه فرهنگ بازتولید میکند». از جمله بازتولید فرهنگ تملق و چاپلوسی، رفیقبازی، دستبوسی، و مرید/مرادی. یعنی ویژگیهای منحط یک فرهنگ استبدادی.
از کامنت خانم محبوبه میم در رادیوزمانه به مناسبت «جشن تولد» دوسالگی رسانهی مذکور:
برای زمانه و همکارانش آرزوی نیکبختی می کنم و دست همه را می بوسم.از یک کامنت دیگر به قلم «همکار آینده» رادیوزمانه:
باور کنید برای من هر روز کار شما اشک شوق می آورد. صمیمانه به همه شما تبریک می گویم و خسته نباشید. مخلص همه شما هستم.
Sonntag, August 24, 2008
ملـّتی شد خسته از معقول وُ منقول شما، کس نمی فهمد دگر معلوم وُ مجهول شما
عسگر آهنین
ملـّتی شد خسته از معقول وُ منقول شما
کس نمی فهمد دگر معلوم وُ مجهول شما
سنگ اول کج نهادید وُ، کنون دیوار کج
عیب کار آیا نمی باشد ز شاقول شما؟
این شترمرغ حکومت مانده روی دست تان
هم جناح جاهل وُ، هم طیف معقول شما
گه لگد اندازد وُ، گه پر زند این جانور
مانده مردُم تا چه نامد نظم مقبول شما
گه سخن از مردم است وُ، گه سخن ازرهبری
جان به لب یک ملت ازنیرنگ وُ بامبول ِ شما
روزوُ شب برطبل قسط وُ عدل می کوبید وُ ما
ناظـر دزدان بیت المـال وُ خـرپـول شمـا
مرد وُ زن، سَگدوُ زنان، دنبال نان شب، ولی
شـا هـد قیـلـولـه وُ، خُرنـاسـه وُ، وول شمـا
درجهان، با چهره ی مظلوم، ظاهر می شوید
کوسه وُ تمساح تان، شنگول وُ منگول شما
جنگ هفتاد وُ دو ملّت، چارده صد ساله شد
چـارده قـرن دگـر باشیـم مشغـول شمـا؟
دین کاسب پیشه گان، چون پیل مست وُ، بازهم
گشتـه نسـل دیگـری مجروح وُ مقتـول شما
خود چه پندارید؟ ملّت جای آب وُ نان، فقط
می نشیند پای سفره، می خورد گول شما؟
ابرهای تیره در راهند و توفان می رسد
می زند برهم بساط نظم مجعول شما!
Samstag, August 23, 2008
از کدوم بدم خدمتتون؟ میزان رأی شماست
انتخابات
جمهوری اسلامی آری یا نه؟
اگر آری، دو نسخه دارد.
بزک شده: خاتمی . بی بزک: احمدی.
از کدوم بدم خدمتتون؟ میزان؟ رأی شماست!
اگر نه، یک نسخه دارد:
گم کنید گورتان را خشونت طلبانِ براندازِ سر سپرده و آلت دست دشمن. بهایی هایِ مرتد. حامیان تروریست. کافران کمونیست!
Donnerstag, August 21, 2008
به مناسبت دومین سالگرد "شنوندگان" و عمله جات و باغبونباشی پشت و رو ی خیلی زیاد مستقل (!) گلهای زمانه
به "شنوندگان" و عمله جات و باغبونباشی
پشت و رو ی خار دار خیلی زیاد مستقل (!) "گلهای" زمانه
"به مناسبت دومین سالگرد آغاز به کار زمانه /
از ر نگ گل روی زمانه تا رنج خار باغبانهاش .../
اما کار کردن ... برای رسانهای ایرانی
که میخواهد مستقل هم باشد مشکلات خودش را دارد"!...
باغبونباشی "پشت و رو ی" خیلی زیاد مستقل (!) و خار دار
به وبلاگ نویسان (ی) پاسخ می دهم که به هر حال با داشتن وبلاگ و نوشتار خود تصویری از آنها در وبلاگستان وجود دارد ... و مسئول نوشته های خود هستند.
سوال اگر برای «دانستن» و «ابهام زدایی» باشد
حقی است که در زمانه کسی آن را نادیده نمی گیرد.
نظر بدهید ... نظر شما پس از تایید دبیر وب سایت منتشر میشود
باغبونباشی "پشت و رو ی" خیلی زیاد مستقل (!) و خار دار
http://radiozamaaneh.com/blog/2008/08/post_113.html
سی و یکم مرداد 1387 - 21 آگوست 2008
شوخی نیست آقا داریم از «امام» حرف میزنیم
بناست وصیت نامهی امام جزو واحدهای درسی دانشگاه بشود. به نظر من با بودن دانشگاه امام جعفر صادق حیف است که رسالهی ایشان هم واحد درسی نشود. به هر حال ایران کشوریست زلزله خیز و اکثر دانشجویان هم عمه دارند. وانگهی، حالا که ما داریم اورانیوم را غنی و امید را به فضا پرتاب میکنیم جای تأسف است که دانشمندان ما بلد نباشند موقع استنجا چند بند انگشت را استفاده کنند. خود جام زهر نوشیدن حضرت میتواند چندین واحد درسی بشود. صحبت نطقهای ایشان را به میان نیاورید با آن بشد، نشد و لاکن و معالاسف و توی دهان زدنها صحبت از صد و چهل واحد درسی است. شوخی نیست آقا داریم از «امام» حرف میزنیم نه از یک انسان.
Mittwoch, August 20, 2008
اَشهدُ اَن التَرْس اَخَويُ المَرگْ .... حّي عَلي اَلتَکذيب ... حّي عَلي اَلتَکذيب
اَشهدُ اَن لا اِله اِلالله .... اَشهدُ اَن مُحمّداً رَسْول اُلله .... اَشهدُ اَن التَرْس اَخَويُ المَرگْ .... حّي عَلي اَلتَکذيب ... حّي عَلي اَلتَکذيب.... لا اِله اِلالله .... اَشهدُ اَنّ دُخْتَرَکُم غَلَط الْزياديَکُم بَهْائي بوْدَکُم .... مَنْ تؤيِ دِهَنَکُمِ ايْن دُخْتَر مْيزَنَکُم ... لااااا اِله اِلالله .... اَلله اَکبْر!
----------------------------
ضمناً: به شيرين عبادي گفتند «بهائي!». گفت چرا «فحش» ميدين؟!! من فقط دارم از بهائيها «دفاع» ميکنم!! (بيچاره بهائيها)
Montag, August 18, 2008
توی همین مملکت که برق نیست به بیمارستان بدهند بیا و ببین تمام مملکت را چراغانی میکنند برای تولد آن حضرت .
http://balouch.blogspot.com
حضرت رهبر فرمودند: "ادعای رؤيت، ارتباط، تشرف، دستور گرفتن از حضرت حجت و اقتدا به آن حضرت در نماز، ادعاهايی حقيقتاً شرم آور و پيرايههاي باطلي است."
ای آقا خبر ندارید، میگویند ایشان نمایندگان مجلس را تأیید کردهاند. میگویند چاهی دارد نامه مینویسند و جواب میگیرند. اصلاً حواستان نیست همین رئیس جمهور که شما صورتش را بوسیدید و ایشان دست مبارکتان را، کم مانده ادعا کند با حضرتش عکس دست به گردن انداخته. «آقا» شما خودتان که نماینده ایشانید. بلانسبت این حرفها دامن خودتان را نگیرد. البته شما صاحب اختیارید ولی یک بلانسبتی بگویید این آيت الله مكارم شيرازي دارد چاه جمکران را به شبکه انترنتی وصل میکند تا بوسيله سيستم هاي ماهواره اي و شبكه هاي تلويزيوني پيام هاي آن حضرت (عج ) را به جهان ارسال كند. فکر نکنید که فقط عمهجان من است که پرت است. شما خبر ندارید آقا توی همین مملکت که برق نیست به بیمارستان بدهند بیا و ببین تمام مملکت را چراغانی میکنند برای تولد «آقا».
Sonntag, August 17, 2008
میگی بابا نمیخوام، عمو!... عمه!.. نمیخوام!... دوستانه میگی، مؤدبانه خواهش میکنی، آمرانه میگی، بیادبانه میگی ... یاسین به گوش خر خوندنه
شمارش معکوس پاسخی "جدید (!) "
به سکولاريسم (!) ای میلی و چه و چه و چه نو
........


نامه های ديگری هم، در ارتباط با مسئله ی اين لايحه، از طريق سايت «سکولاريسم نو» به دستم رسيده ..."!
حاج خانم چگوه سکولاريسم (!) نو
http://www.newsecularism.com/Az-Negaah/AZN-081608.htm
26 مرداد 1387 ـ 16 اوت 2008
...................
From: shokooh mirzadegi <shokoohmirzadegi@gmail.com>
Date: 2008/8/10
"تبریکات "نیو" سکولاریستی (!) دارالترجمه زبان یاجوجه و ماجوج/
هر چی هم میگی بابا نمیخوام، عمو!... عمه!.. نمیخوام!... دوستانه میگی، مؤدبانه خواهش میکنی، آمرانه میگی، بیادبانه میگی ... یاسین به گوش خر خوندنه!... بازم از صدتا آدرس و به صدتا اسم همون حرفهای تکراری رو برات میفرستن...
یاسین های دارالترجمه زبان یاجوج و ماجوج متاسفانه اثرنکرد که نکرد (طی یک سال و اندی / از یلدای پیرارسال" ! یاسین فوق الذکر را دارالترجمه یاجوج و ماجوج
بازم به ناچار "قرض" گرفته است"!
بیانیه ها و فراخوان
http://bayan-ieh.blogspot.com/2008/05/blog-post_6383.html
28 مه 2008
Samstag, August 16, 2008
آقایان مسلمان! شما از بس ایرانی ها را از اسلام و مسلمانی خودتان بیزار کرده اید، حق دارید که فکر کنید من هم اگر مسلمان بوده باشم، بزنم به چاک

«هادی خرسندی ، بهایی کینه ورز (تیتر درشت) -در داغاداغ ظلم و جور به هموطنان بهائی، جمهوری اسلامی ناگهان خوابنما شد که من هم بهائی شده ام. میترسم دفعه ی بعد بگویند هادی خرسندی مسلمان شد!
خبرگزاری فارس - یکشنبه ۲ تیر ۱۳۸۷ ساعت ۱۸:۵۲-
خبرگزاری فارس: طبق تحقیقات به عمل آمده «هادی خرسندی » توسط «ستار لقائی» به بهائیت گروید و توسط او به محفل بهائیان راه یافت . در میان اعضای سندیکای روزنامه نویسان دهه های چهل و پنجاه هادی
شهرت به بهائی بودن داشت.هادی خرسندی .......»هادی خرسندی هم بهائی شد!
نخند ستارجان! نخند!
این مرداد که آمد نشریه اصغرآقا 29 سالش تمام شد و رفت توی سی امین سال انتشارش. در این بیست و نه سال که از مرداد 58 شروع شد که کامپیوتری هم نبود، چه مرارت ها کشیدیم و در مقابل چه محبت ها از مشترکان اصغرآقا دیدیم.
عمده مشکل ما چاپ بود، یا در واقع هزینه ی چاپ. چاپخانه های بسیار آزمودیم و چند شماره هم در لس آنجلس و ونکوور کانادا چاپ کردیم و دست آخر رسیدیم به چاپخانه ی دوستمان ستار لقائی در لندن که از همه ارزانتر میگرفت.
ستار را در تهران از زمانی که سردبیر مجله ی تهرانمصور بود میشناختم. بعد رفت به جوانان رستاخیز. پیش از اینکه روزنامه نگار صاحب نامی شود، قصه مینوشت و کتاب درمیاورد.
در تبعید لندن روزنامه نگاری را پی گرفت و چاپخانه ای هم تأسیس کرد و چندان ارزان میگرفت که خیلی ها را شاعر و نویسنده کرد! اخلاق نیک، ثبات رأی، پای بندی به خانه و خانواده و حسن سلوک ستار، در این سال ها او را یکی از چهره های محبوب و مورد احترام جامعه ی ایرانی کرده است. چاپخانه را با کار تقریباً شبانه روزی به سوددهی (یا کمتر ضرر دهی!) رساند. تنها پشتیبان او در کار و زندگی، همسرش بود که با فداکاری و تقلای قابل تحسین کارهای چاپخانه و منزل را میچرخاند و تازه شنبه ها به شغل اصلی خودش آموزگاری میرسید و در مدرسه رستم در لندن به بچه های ایرانی فارسی درس میداد. (یکی از بچه ها هم پسر خودشان "پکا" بود که حالا دندانپزشک قابلی شده.)
دیدارهای من با ستار و چاپخانه اش همیشه شتابزده بوده. یا با عجله <آرت ورک> را تحویل میدادم یا با ذوق و شوق نشریه را تحویل میگرفتم، یا برای دادن وجه چاپ، چند دقیقه ای مزاحمش میشدم. (هروقت هم وسعش را داشتم پول را پیشاپیش میدادم که بعداً هروقت روزنامه حاضر شد برای چاپ به او برسانم.)
بنابراین هرگز فرصت نشد که از ستار بپرسم که این شایعه ی "بهائی" بودنش برای چیست؟ او که در ایران چنین شهرتی نداشت. پس از چه تاریخی بهائی شد که ما نمیدانیم و در کدام زمان مسلمان بود که ما خبر نداشتیم؟ نه فرصت میشد و نه وقتی او را میدیدم یادم میماند که بپرسم. احوال شخصیه بود و لابد چندان کنجکاو نبودم که یادم بماند.
حالا دو سه هفته پیش که رفتم از او بپرسم، خندید!
- وا! ستارجان! خنده ات برای چیست؟ مگر نمی بینی سایت "خبرگزاری فارس" دیروز چی نوشته؟
باز خندید و گفت – تازگی ندارد. قبلاً کیهان تهران نوشته بود. این از نشریه ای به اسم "دوران" نقل کرده.
- پس چرا به من نگفته بودی؟
- ندیدمت. مهم هم نبود!
- چی چی را مهم نبود مرد حسابی. چه بلائی سر من آورده ای که خودم خبر ندارم؟!
خاک برسر باز هم خندید!
شما لطفاً ببینید این خنده دارد:
«هادی خرسندی ، بهایی کینه ورز (تیتر درشت) - خبرگزاری فارس - یکشنبه ۲ تیر ۱۳۸۷ ساعت ۱۸:۵۲-
خبرگزاری فارس: طبق تحقیقات به عمل آمده «هادی خرسندی » توسط «ستار لقائی» به بهائیت گروید و توسط او به محفل بهائیان راه یافت . در میان اعضای سندیکای روزنامه نویسان دهه های چهل و پنجاه هادی شهرت به بهائی بودن داشت.هادی خرسندی .......»
ستارجان قربانت گردم! کی مرا بهائی کردی که خودم نفهمیدم! ساعت 18 و 52 دقیقه ی یکشنبه 2 تیر؟ تازه آنوقت چطور شد که مرا قبول کردند؟ آنها که سختگیرند و هر آدم هشلهف و بی دین و ایمانی را الکی قبول نمیکنند. آنها که آدم مشروب خور را راه نمیدهند. چی گفتی ستارجان؟ پارتی بازی کردی برای من؟ تازه تو مرا به بهائیت گرواندی، چرا اول به خودم نگفتی و صاف رفتی خبرش را به مطبوعات جمهوری اسلامی دادی؟ هان؟ راستی قبل از انقلاب بود یا بعد از انقلاب؟
ستارجان! اگر تازگی این کار را کرده ای، فکر نکردی حالا که اینها همه جور آزار و اذیت برای بهائیان بی دفاع و بی پناه تدارک دیده اند، نباید ببری مرا بهاتی کنی دوست عزیز؟
ببین ستارجان. من مثل خانم شیرین عبادی نیستم که چون تهمت بهائی به دخترش زدند، جاخورد و تکذیب کرد و گفت ما به شیعه بودن خود افتخار میکنیم. میدانی که من اگر هم تکذیب کنم چیزی ندارم بهش افتخار کنم. من فوقش میگویم فضولی موقوف، تفتیش عقاید ممنوع. من که نه در گذشته جایزه ی صلح نوبل گرفته ام نه در آینده میخواهم بگیرم، چرا بترسم؟ اصلاً چرا تکذیب کنم؟ ولی ستارجان. فکر میکنی پس اینها که چند سال است سایت مرا در ایران فیلتر کرده اند به خاطر تبلیغات بهائیگری است؟ تو مگر در چه تاریخی مرا گرواندی؟ .......
اصلاً برو بابا. تو که همه اش داری میخندی و جواب مرا نمیدهی. بگذار با خودشان وارد صحبت شوم:
آقایان محترم! آقایان مسلمان!
اولاً که بهائی ها از با ایمانترین و بی آزارترین ایرانیان اند. ثانیاً شما از بس ایرانی ها را از اسلام و مسلمانی خودتان بیزار کرده اید، حق دارید که فکر کنید من هم اگر مسلمان بوده باشم، بزنم به چاک! اما حالا من کافر و شما مسلمان. به «حلال» و «حرام» هم که حتماً اعتقاد دارید. خوب، شماها با دستگاه اطلاعاتی تان، بابت این اطلاعاتی که منتشر میکنید، از جیب این ملت بدبخت پول برمیدارید و حقوق میگیرید؟ یا افتخاری کار میکنید؟
اگر از وزارت «اطلاعات» حقوق میگیرید، اگر از دستگاهی که در آن شاغل هستید، درآمد دارید، پس آیا حقوقتان «حلال» است؟ آیا نانی که میخورید «حلال» است؟
آیا این انصاف و مسلمانی است که پول مردم بیچاره را بگیرید و این جعلیات را تحویلشان بدهید؟
Freitag, August 15, 2008
گمانه زنی دربارهء "شکل کارآگاهانه" جمعه گردی های الفاظ داغ (!) "سکولاریسم (!)" خودفريبانه ی نوری شکوه مند نو

"شکل کارآگاهانه" محدودهء "کاربرد" جمعه گردی ها ی
الفاظ داغ (!) "سکولاریسم (!)" خودفريبانه ی نوری شکوه مند نو!
" گمانه زنی دربارهء شکل رژيم آينده/
نکته در آن است که ما اگر خود را در محدودهء کاربرد اصطلاحات و الفاظ در قرار دهيم، نه تنها به هيچ درک قابل اتکائی نمی رسيم، بلکه تنها قادر خواهيم شد که ـ با خودفريبی آشکار ـ هر چيزی را به هرگونه که بخواهيم نامگذاری کنيم" !
ا.ن. علای اصطلاحات و الفاظ سکولاریسم (!) نو
گوی ا.ن یوز نو
http://news.gooya.com/society/archives/075368.php
آدینه 25 مرداد 1387 ـ 15 اگوست 2008
.....................................

چرا برای من «سکولاريسم» اينقدر اهميت دارد؟ و چرا مصرانه می کوشم تا صفت «نو» را به آن اضافه کنم؟ ...
آنچه که می نويسم حاصل تجربه ای نيمقرنی است که بايد جائی به بار بنشيند و حاصلی...
اگر شما هم در همين قايق نشسته ايد اين اوقيانوس و اين پارو" !
ا. ن. علای آگهی تجارتی ترکمون زدن "سکولاريسم (!) نو"
سکولاریسم نو ! New Seculairism
http://www.newsecularism.com/Nooriala/introduction.htm
...........................
" گمانه زنی دربارهء شکل رژيم آينده/
می خواهم بگويم: زمان بلوغ ما وقتی از راه می رسد که بدانيم جنگ ما جنگ الفاظ و برجسب ها نيست و نبايد باشد"!
ا.ن. علای الفاظ و برجسب ها ی سکولاریسم (!) نو
گوی ا.ن یوز نو
http://news.gooya.com/society/archives/075368.php/
آدینه 25 مرداد 1387 ـ 15 اگوست 2008
.....................................
"چرا برای من «سکولاريسم» اينقدر اهميت دارد؟ و چرا مصرانه می کوشم تا صفت «نو» را به آن اضافه کنم؟" !
ا. ن. علای آگهی تجارتی ترکمون زدن "سکولاريسم (!) نو"
سکولاریسم نو ! New Seculairism
http://www.newsecularism.com/Nooriala/introduction.htm
...........................
"شما،
برای مظنه زدن حرف های من،
به منبع مراجعه نياز ندارید
بايد دقت کنيد تا ببينيد
که من از کنار هم نهادن يک مشت بديهيات
چه نتايج «کارآگاهانه» ای گرفته ام!"
ا.ن. اعلا ی نتايج "کارآگاهانه" نیو (!) سکولاریستی با شکوه نو
گو "." یا نیوز
http://news.gooya.com/society/archives/057174.php
آدینه 20 بهمن 1385 - 21 فوريه 2007
حکومت که داری ، رئیس جمهور که داری ، آشنا (!) که داری ، پول که داری ، ریش دنیا هم که در دستان مبارک است!... ما هم که بوقیم
بنده در این لحظه سراسر روحانی با نهایت شادی و شعف بعنوان یکپارچه آقا موفق به روئیت تعداد زیادی از علائم ظهور آن حضرت شده ام که مطابق تعالیم روح بخش نظام دو تایش برای سه دفعه ظهور ایشان کاملاً کفایت میکند و لذا اکنون در ازاء پول حاضر شده ام که تعدادی از آنها را مفتکی در زیر بیاورم !
فلسفه انتظار !
علائم ظهور :
- پرچم المپیک را داده اند دست یک زن علم الهدی میگوید اینجوری جهان پر از ظلم و ستم میشود امام زمان فوری ظهور میکند !
- میخواهند در مهریز سینما بسازند امام جمعه گفته ناکس ها حق و حساب منرا نداده اند ناراحت شدم امام زمان ظهور میکند !
- نماینده ولی فقیه در کهکیلویه میگوید موسیقی فقط برای جک و جانور خوب است نه برای ما که خودمان جک و جانور داریم وگرنه قر در کمر زیاد میشود امام زمان ظهور میکند !
- دنیا پر از ظلمت و تاریکی شده است دختر گیس بریده شیرین عبادی رفته بهائی شده آقا بچه مردم از دست رفت come on !
- مگر نه اینست که در آستانه ظهور اتفاقات عجایب به حق چیزهای ندیده می افتد ؟! خب بفرما دیگر دیروز دانشجوهای پلی تکنیک را آزاد کردند به حق چیزهای دیده اتفاق از این عجیبتر ؟!
- اگر میگوئید نه پس عجیبتر از آزادی دانشجوها توقف حکم سنگسار است و اگر باز هم میگوئید نه مهرنهاد خودکشی نکرد بلکه دقیقاً اعدام شد باز هم از این عجیبتر ؟!
- در آستانه ظهور تقریباً همه به خودشان میگوید خدا منرا فرستاده دیگه از علی دائی پرت و پلا تر آدم نبود که این ادعا را بکند که کرد تو هم بقول همان علی دائی گل میش کن بیا !
- جمهوری اسلامی تا حالا تکی به خلق الله میگفت اراذل و اوباش، رهبری دیروز کلاً تمام موجودات زنده غیر از خودش را به این جرگه مشرف کرد. اراذل و اوباش هم که میشود همان قوم الظالمین منتها به کلانتری بیا آقا پر شد !
- صبح تا غروب میگوئیم با هیچکس جنگ نداریم غروب تا شب می شینیم برای هیچکس اسلحه میسازیم شب تا صبح هم میدهیم به هیچکس که همدیگر را بکشند. آقا اگر کوروش بود تا حالا غیرتی شده بود از خواب بلند میشد دیگه خود دانی فردا حرف درآمد نگی نگفتی !
- حکومت که داری ، رئیس جمهور که داری ، آشنا (!) که داری ، پول که داری ، ریش دنیا هم که در دستان مبارک است ما هم که بوقیم ! دیگه چی میخوای بیا دیگه ! د !
Donnerstag, August 14, 2008
مجازات "اسلامی" ژان هاشمی والژان رفسنجان سارق کفش خادم مکان هاي عمومي؛ شش ماه زندان و 30 ضربه شلاق
سارق کفش خادم مکان هاي عمومي؛
شش ماه زندان و 30 ضربه شلاق

"... اين مرد که کفش هاي خادم مسجدي در حوالي ميدان راه آهن را سرقت کرده بود، دقايقي بعد توسط يک مامور پليس دستگير شد. پس از تشکيل پرونده خادم مسجد به متهم رضايت داد، اما پرونده وي به خاطر جنبه عمومي جرم به شعبه 1159 مجتمع قضايي بعثت ارجاع شد و قاضي محمدرضا گيوکي او را به تحمل شش ماه زندان و 30 ضربه شلاق محکوم کرد.
قاضي گيوکي درباره علت صدور اين حکم به خبرنگار ما گفت؛ مجازات قانوني اين قبيل جرائم طبق ماده 656 قانون مجازات اسلامي شش ماه تا سه سال حبس و تا 74 ضربه شلاق است. چنانچه سرقت در مکان هاي عمومي يا مسکوني يا در شب يا از سوي خدمتکاران صورت گيرد ... مجازات در نظر گرفته شده در ماده 656 شامل شان مي شود و چون در اين پرونده نيز سارق در مکان عمومي کفش را ربوده به شش ماه حبس و تحمل شلاق محکوم شده است" !
روزنامه اعتماد
http://www.etemaad.com/Released/87-05-22/97.htm#109268
سه شنبه 22 مرداد 1387 - 12 آگوست 2008
.........................
عکس ژان هاشمی والژان رفسنجانی از http://www.palroom.blogfa.com
Mittwoch, August 13, 2008
همانطوریکه ملاحظه میفرمائید اصلاً در اسلام بحثی به نام رضایت زن اول نداریم
طاهره رحیمی دبیرکل جامعه فاطمیون درباره چند همسری گفت : اصلاً در اسلام بحثي به نام رضايت زن اول نداريم .

همانطوریکه ملاحظه میفرمائید اصلاً در اسلام بحثی به نام رضایت زن اول نداریم !
خیلی باحاله ! ملت دارن از پهن کره مارگارین میگیرن ما هنوز درگیر بحث رضایت زن اول هستیم برای صفا !
Dienstag, August 12, 2008
درکشوری که حقوق بشر به هیچ گرفته میشود ... مطرح شدن و تصویب "چنین لایحه ای" که شعور انسان را به ریشخند می گیرد تعجب برانگیز نیست
Iranian Woman

اخلاقی هست لاکن که به طور "پاستوریزه" تبلیغات و چه و چه بکنیم که عبا شکلاتی شیاد "اخلاق گرا (!)" تشریف داره
- دارالترجمه یاجوج و ماجوج-
اخلاقی هست لاکن که به طور "پاستوریزه" تبلیغات و چه و چه بکنیم
که عبا شکلاتی شیاد "اخلاق گرا (!)" تشریف داره
و قانون (!) اساسی آخوندی، امت (!) ایران را سوسک نکرده!


می خواستم نتیجه گیری کنم که اگر اصلاح طلب ها دوباره قدرت را در دست بگیرن هر گز نمیتوان از آنان توقع رفتار انقلابی و حذف رقیب با هر شیوهای را داشت . این از مصائب مردان و زنان اخلاق گرا هست که اخلاق را بر اقتدار ترجیح می دهند و ترجیح می دهند از آنان زبان و نام نیک باقی بماند حتی به قیمت پای نفشردن بر اهداف و شعارهای خویش"!
دانلود "نرم افزارهای" رئیس "جمهور(!)" ما
http://itworldnews.blogfa.com/post-252.aspx

تو رو خدا رئیس "جمهور(!)" ما رو نگاه کن!
Montag, August 11, 2008
تراژدی – کمدی شرکت زنان در مسابقات المپیک 2008 موضوعی نیست که تحت حکومت ولایت فقیه بدون پیشینه باشد
مسابقات المپیک،
هم سود جویی و هم وحشت از زن
تراژدی – کمدی شرکت زنان در مسابقات المپیک 2008 موضوعی نیست که تحت حکومت ولایت فقیه بدون پیشینه باشد. در حالیکه زنان ایرانی از بسیاری از فعالیتهای ورزشی محروم هستند و حتی به استادیومهای ورزشی نیز برای تماشا راه داده نمی شوند، 3 زن به بازیهای المپیک فرستاده می شوند تا در صحنه بین المللی حیثیت رژیم حفظ شود.
با این همه این سخنان حجت الاسلام والمسلمين علم الهدي، امام جمعه مشهد است که با اعتراض به پرچمداری یک زن در صحنه بین المللی، یکسره ماهیت و هویت رژیم را به رخ دست اندرکاران کشیده است. او یادآوری می کند که این ژستهای توخالی برازنده رژیم جمکرانی نیست.
آخوند علم الهدی با ساده لوحی می پرسد: "آیا می فهمید چه می کنید؟" و خود پاسخ می دهد: "این جنگ با ارزشها است." دست اندرکاران البته به ارزشهای پوسیده و متحجر خود به خوبی واقفند اما شرایط طوریست که ناچارند خمیده شتر سواری کنند. از همین رو حتی در پخش تلویزیونی افتتاحیه المپیک هم سرگیجه گرفتند و با تلاش پی در پی برای سانسور تصویر ورزشکاران و میزبانان زن، مردم مشتاقی را که آرزوی تماشای این رویداد مهم بین المللی را داشتند به خشم آورند.
طی 30 سال حکومت ولایت فقیه، زنان ایرانی تحت سخت ترین شرایط با اثبات و تحمیل تواناییهای خود سیلی دردناکی بر چهره کریه و زن ستیز ملاها زده اند. این نمایشها و تلاشهای فلاکت بار رژیم نه آنان را از درک ماهیت ایدیولوژیک و ضد زن رژیم دور می کند و نه دردی را از جمهوری اسلامی در صحنه جهانی حل کرده است.
http://www.iran-nabard.com
چیزی وجود دارد به نام Theatre of the Absurd که در آن شخصیت ها و وضعیت ها با واقعیت و عقل و منطق زندگی نمی خواند
سیاست ایرانی
یا Politics of the Absurd ؟

تصویر بالا مدرک جعل شده ی دکترای افتخاری است
که البته دکترای افتخاری مدرکی برای داشتن تخصص علمی در آن رشته نیست.
تصویر پایین هم مراسم رسمی توزیع این مدرک جعلی در میان مقامات مملکتی است. به اضافه ی گفته های رئیس جمهور درباره ی کاغد پاره بودن مدارک علمی!

دوستان، من سررشته ی زیادی از هنرهای نمایشی ندارم اما می دانم چیزی وجود دارد به نام Theatre of the Absurd که در آن شخصیت ها و وضعیت ها با واقعیت و عقل و منطق زندگی نمی خوانند. بیشتر از این چیزی نمی نویسم اما به این نتیجه رسیده ام که در کشور ما، سیاست مشخصاتی دارد که من می خواهم اسم آن را سیاست absurd بگذارم.
بعد از آن جریان موشک ها و مانوورهای نظامی فتوشاپی، وقتی که به جریان درست کردن مدرک دکترای افتخاری جعلی برای وزیر جدید مملکت فکر می کردم، واقعا نتوانستم در ذهن خودم بگنجانم که چنین صحنه هایی ممکن است در هیچ کشوری در دنیا رخ بدهد. آقایان در کنار غارت ثروت ما مردم، شعور ما را هم رسما به تمسخر می گیرند.
جریان این است که پس از ادعای نداشتن مدرک مورد ادعای وزیر پیشنهادی احمدی نژاد در مجلس، آقایان بسرعت با یک "شاهکار" فتوشاپی دیگر مدرک دکترای افتخاری برای علی کردان وزیر کشور درست می کنند و در "حضور رئیس جمهور، دبیر شورای نگهبان، فرمانده نيروي انتظامي، رئيس شوراي شهر تهران، دادستان تهران، استاندار تهران، معاون پارلماني رئيس جمهور، معاونان وزارت كشور، استانداران و كاركنان اين وزارتخانه در تالار 600 نفری وزارت کشور برگزار شد، تصویر مدرک دکترای افتخاری کردان که به عنوان یکی از ابهامات درخصوص وی مطرح بود، توزیع شد".
حالا این چه مدرکی است؟ مدرک دانشگاه اکسفورد یعنی دومین دانشگاه معتبر دنیا و یکی از قدیمی ترین دانشگاه های جهان غلط املایی دارد و پر از ویرگول های بی معنی در متن آن است! از طرف دیگر این مدرک دکترای حقوق است ولی پیشنهاد دهنده ی دکترای افتخاری و امضا کنندگان آن همه از دانشکده ی روانشناسی و علوم اعصاب آن دانشگاه هستند!
اول اینکه در هیچ کجای دنیا دکترای افتخاری یک مدرک علمی و تخصصی محسوب نمی شود و اصولا ربطی به تخصص علمی کسی ندارد. تخصص در رشته ی حقوق با مدرک دکترای حقوق معلوم می شود مثل دکتر شیرین عبادی یا ناصر زرافشان یا دکتر لاهیجی.
دوم هم اینکه جالب توجه است که در همان جلسه آقای احمدی نژاد که ادعای مدرک آکادمیک دانشگاهی در سطح دکترا دارد، نه یک جا که چند جا در صحبت اش در همان جلسه، به مدارک دانشگاهی و فوق لیسانس می گوید: "کاغذ پاره". خوب جای تعجب ندارد. یا ایشان معنای کاغذ پاره را نمی داند و یا اصولا مدرک علمی دانشگاهی را نمی شناسد.
به این سیاست، جز همان بی معنی و بی منطق و absurd چه می توان گفت؟
Sonntag, August 10, 2008
سنگسار مُزین به برگ انجیر و کُلاه شرعی
منصور امان
مُزین به برگ انجیر و کُلاه شرعی
دور جدید بازی ریاکارانه رژیم مُلاها گرد مُجازات غیرانسانی سنگسار که با اعلام "موقوف الاجرا" شُدن آن از سوی سُخنگوی قُوه قضاییه آغاز شُده بود، با پاس کاری سُخنگوی یک نهاد حُکومتی دیگر (شورای نگهبان) ادامه یافت.
آقای کدخُدایی تاکید کرد: "در قوانین چیزی در این خُصوص (مُعلق شُدن حُکم سنگسار) اعلام نشُده است" و بدینوسیله مشروعیت احکام سنگسار و از این راه عدم منع قانونی صُدور و اجرای این مُجازات را به رُخ مُخاطبان خود کشید.
رژیم مُلاها همین نمایش چندش آور را تابستان سال گُذشته پس از سنگسار آقای جعفر کیانی در بیابانهای قزوین به روی صحنه بُرده بود. در آن هنگام بازیگران خیمه شب بازی را آیت الله شاهرودی و قاضی تحت امر او به نام اصحابی تشکیل می دانند. آقای شاهرودی وانمود می کرد گُماشته اش برخلاف دستور او و بنا به "تشخیص" خود، مغز "مُتهم" را با سنگ مُتلاشی کرده است. برای آقای جعفر کیانی ژست مُخالف آیت الله شاهرودی همان قدر کار ساز بود که تعارُفهای کُنونی برای نامزدهای به صف نشانده شُده ی سنگسار!
در حالی که مُجازاتهای وحشیانه ای همچون سنگسار، شلاق، مُثله کردن و اعدامهای دسته جمعی علنی روشهای چشم پوشی ناپذیر استبداد مذهبی برای تولید اقتدار به شُمار می روند، "بخشنامه" ی آقای شاهرودی پیرامون "توقُف مُوقتی سنگسار"، حداکثر کارکرد برگ انجیر برای پوشاندن توحُش قُدرت مدار و عُریان آن را دارد.
اکنون آقای کدخُدایی با یادآوری خلاء قانونی برای حذف مُجازات سنگسار، روی این برگ انجیر یک کُلاه شرعی هم گُذاشته است تا زحمت آیت الله شاهرودی برای جمع کردن قُلوه سنگها از میدان دید را کم تر کرده باشد.
ایران نبرد
http://www.iran-nabard.com/
Samstag, August 09, 2008
در یک مصاحبه افتخار (!) خود و دخترانش را به شیعه بودن اعلام کرد و همانجا گفت: اشهد ان لا الله الا الله
اشهد ان لا الله الا الله.
احتمالن رئیس کانون مدافعان حقوق بشر عصبانی بوده و میخواسته بگوید لا الله الله الله عجب گیری کردیم با این رژیم .
و الا این چه نوع شهادت آوردن است.
عمه جان میگوید اگر سنی مفتخری بود باید تا اشهد ان محمد رسول الله میرفت حالا که شیعهی مفتخریست نه تنها خودش و دخترانش بلکه موکلینش هم باید تا اشهد ان علیً ولی الله بروند.
دفاعیه (!) حاج خانوم "خط قرمز" سکولاریسم (!) نو ، وکیل مدافع يکی از مسلمان ترين حاج خانومهای "خط قرمز" صلح (!) و حقوق (!) بشر
دفاعیه (!) حاج خانوم "خط قرمز" سکولاریسم (!) نو،
وکیل مدافع افتخواری يکی از مسلمون ترين حاج خانومهای
"خط قرمز" صلح (!) و حقوق (!) بشر
"ماجرای پنهان در پشت حمله به شيرين عبادی/
شايد يکی از مسلمان ترين زنانی که در ايران در راستای کسب حقوق بشر و برقراری صلح تلاش می کنند خانم شيرين عبادی باشد. او هميشه ـ و نه تنها از وقتی که جايزه ی صلح را دريافت کرده ـ به عنوان يک زن مسلمان معتقد به اسلام شناخته می شده است و پس از دريافت جايزه نيز، در هر جمع و سخنرانی و مصاحبه ای، بر مسلمان بودن خود آنقدر و آنچنان تاکيد کرده است که عده ای برآشفته اند که «چرا تأکيد ايشان بر مسلمان بودن بيش از ايرانی بودنشان است». او حتی چند بار، بخاطر دفاع از اسلام به اين عنوان که: «اسلام با حقوق بشر در تضاد نيست» بشدت مورد اعتراض قرار گرفته است...
نه، شيرين خانم!
اين ماجرا از آن ماجراهايي نيست که بشود يک جوری از کنار آن گذشت اينجا پای چند همسری و رونق حرمسرای آقايان در ميان است و شما از اين خط قرمز مهم جمهوری اسلامی عبور کرده ايد"!
حاج خانوم چگوه میرزادگی
(از یلدای پیرارسال
یاد گرفته دیگه به "|مشرف " شدنش به "خط قرمز حجر الاسود" افتخارات نیو سکولاریستی(!) نکنه)
سکولاریسم (!) نو
HTTP://WWW.NEWSECULARISM.COM/AZ-NEGAAH/AZN-080908.HTM
19 مرداد 1387 ـ 9 اوت 2008
"ما هم رييس جمهور داريم، آنها هم رييس جمهور /

خانم اينگريد بتانکور Ingrid Betancourt ـ زنی که شش سال از زندگی و جوانی اش در زندان های شورشيان کلمبيايي به سختی گذشت ـ بالاخره هفته پيش آزاد شد. وقتی اينگريد دستگير شد، يا گروگان گرفته شد، در حال تلاش برای انتخاب شدن بعنوان رييس جمهوری بود….
صحنه ورود اين زن به فرانسه و استقبال پر شور رييس جمهوری اين کشور از او، با همه ی زيبايي و شادمانگی اش، برای ما انسان های خاورميانه ای ـ و به خصوص ايرانی ـ يادآور درد بزرگی هم هست. چرا که بالاخره ما هم، مثل هر انسان ديگری، حق مقايسه داريم"!
حاج خانوم چگوه میرزادگی
سکولاریسم (!) نو
http://www.newsecularism.com/Az-Negaah/AZN-070508.htm
15 تير 1387 ـ 5 ژوئيه 2008
ساده نباش حسن آقا. به قول مولانا "همچو جنگ خر فروشان صنعت است". اینها خودشان هم می دانند که اگر به پروپاچه هم بپیچند در نهایت کون خودشان پاره می شود. در اینکه در سطوح پایین بینشان درگیری است شکی نیست ولی رهبر و اکبر خوب به موقع به هم نان قرض می دهند که سناریوی انتخاب بد و بدتر را پیاده کنند. حرفهای اینها را به تخم چپ یابوی حضرت عباس هم نباید گرفت.
آلتت برقرار باد