Montag, August 25, 2008

بازتولید " فرهنگی" تملق و چاپلوسی، رفیق‌بازی، دست‌بوسی، و مرید/مرادی






برنامه سازان بازتولید های "فرهنگی" رادیو زمانه!

این جمله‌ی تبلیغی
در ذهن مدیر رادیوزمانه نوعی اعتقاد است:

«رادیو زمانه تاریخ می‌سازد»!
تبلیغات تجاری را به عنوان آشناترین نوع تبلیغات می‌شناسیم. «تبلیغات» بنا بر تعریف با استفاده از نیازها و مشکلات مخاطبان درصدد شکل‌دادن به اراده و «انتخاب» آن‌ها است. آن‌چه باعث می‌شود فرد در وقت مواجهه با تبلیغات «قدرت تردید» خود را به کار اندازد، حفاظت از اراده و پاسداری از «آزادی انتخاب» خویشتن است.

مسئله همیشه این است: چه کسی رفتار مرا تعیین می‌کند. من یا غیر.

این‌جا هم وضع به همین منوال است. اعتقاد رئیس یک شرکت تولیدی به ویژگی‌های عالی کالای خود، به همان اندازه تردیدبرانگیز است که اعتقاد و اعتقادات مدیر یک رسانه. حتی بیشتر. تردید در مورد دوم بسیار سالم‌تر و الزامی‌تر است تا در مورد اول. حداکثر به هنگام گشودن در کمپوت گیلاس، می‌بینیم که فاسد است. شاید هم متوجه فساد آن نشویم و یکی دو روز سردلمان بماند. اما کالای رسانه‌ای در الگوهای فکری و رفتاری ما دست می‌برد/ به ذهن ما «دست-برد» می‌زند.

رادیوزمانه تاریخ می‌سازد. این‌جمله را باید تصحیح کرد. بهتر است بگوییم: رادیوزمانه فرهنگ می‌سازد. اما این جمله نیز رسا نیست. باید گفت: «زمانه فرهنگ بازتولید می‌کند». از جمله بازتولید فرهنگ تملق و چاپلوسی، رفیق‌بازی، دست‌بوسی، و مرید/مرادی. یعنی ویژگی‌های منحط یک فرهنگ استبدادی.

از کامنت خانم محبوبه میم در رادیوزمانه به مناسبت «جشن تولد» دوسالگی رسانه‌ی مذکور:
برای زمانه و همکارانش آرزوی نیکبختی می کنم و دست همه را می بوسم.

از یک کامنت دیگر به قلم «همکار آینده» رادیوزمانه:
باور کنید برای من هر روز کار شما اشک شوق می آورد. صمیمانه به همه شما تبریک می گویم و خسته نباشید. مخلص همه شما هستم.