Samstag, Juni 28, 2008

در این وبلاگ، ترجمه اخبار مندرج خبرگزاری ها و سایتهای خبری ترکیه را می خوانید: این هم فرست لیدی ایران

ترجمه اخبار ترکیه
http://uzakyol.blogspot.com/
در این وبلاگ، ترجمه اخبار مندرج خبرگزاری ها و سایتهای خبری ترکیه را می خوانید


این هم فرست لیدی ایران!

مطلب روزنامه حریت ترکیه درباره همسر احمدی نژاد


کسی نیست که محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران را نشناسد.

اما برای اولین بار احمدی نژاد به همراه زنش دیده شد!

این عکس کم سابقه از محمود احمدی نژاد 51 ساله در حین یک کنفرانس گرفته شده است. اما با این وجود شناختن زن احمدی نژاد بسیار مشکل است! فرست لیدی ایران که در داخل یک چادر سیاه قرار گرفته است یک عینک آفتابی نیز به چشمهایش زده است.

از سوی دیگر اسم زن احمدی نژاد و سن و سالش نیز برای مردم معلوم نیست.

به گزارش وبلاگ ترجمه اخبار ترکیه به نقل از روزنامه حریت، احتمال می رود خانوم احمدی نژاد هم همچون همسرش رشته مهندسی را تمام کرده باشد.

برخی کامنتهای خواندنی خوانندگان ترک:

در کل تا کنون 300 نفر درباره این خبر نظر گذاشته اند، برخی کامنتها را می خوانیم

اونور آیدین: مثل اینکه مد تابستانی امسال در ایران سیاه است!

مراد سیزان: تو را واقعا دوست داریم، بعد از تصاحب مقام هم از امر خدا نمی گذری. من یکی از میلیونها نفر دوستدار تو در این کشور هستم و برایت احترام می گذارم!

عارف امین: زندگی خصوصی کسی چه محجبه، چه غیر محجبه ارتباطی به ما ندارد!

محمت چویک: از کجا معلوم کسی که کنار احمدی نژاد است زن باشد؟!

امید جان: زن بسیار زیبایی دارد. بخصوص بینی اش! آیا جراحی زیبایی بینی انجام داده است؟

وارونژ ساکنی: این زن همانطور که قرآن دستور داده است پوشیده است. آیه 59 سوره احزاب را بخوانید. با یک حجاب سر دستی نخواسته است هم خودش و هم خدا را گول بزند

یوکسل کوجامان: من فکر می کردم احمدی نژاد چهار پنج تا زن داره، اما اشتباه کردم... مگر داشتن چهار زن سنت نیست؟!

ایپک اوزجان: برای مردم وطنم یک درس عبرت است. باید درس بگیریم. آیا درس خواهیم گرفت؟

آدم کایدین: اگر برخی از مدیران ما هم مثل این مرد جسور بودند حال و روزمان این نبود!

بیرجان باشار: زنش رو که تصویر نکرده اند. من فقط یک بینی و چادر سیاه می بینم!

محمت باتتال بی: آینده ترکیه!

علی گدیک: این رو می خواهید؟ بفرمایید!

حسن حسین اوزر: ها! یک بینی می بینم، یعنی این توی ایران آزاده؟

اسماعیل ییلماز: آیا واقعا خدا زنها را اینگونه می خواهد؟

علی مهدی: خب فرست لیدی آمریکا باز باز است، ایشان هم پوشیده هستند. افراط در هرچیزی زیانبار است. ایران کشور برادر و مسلمان منست و ایران را دوست دارم. آمریکا دجال است!

Freitag, Juni 27, 2008

گره کور احزاب جهان مدرن حوزهء شمول "وحدت" سکولاريسم نو(!) و فراگیر "اهالی" کشور خارج از کشور

دارالترجمه زبان یاجوج و ماجوج


گره کور احزاب جهان مدرن حوزهء
شمول "وحدت" سکولاريسم نو(!)

و فراگیر "اهالی" کشور حاج خانوم شکوه خارج از کشور


"بيائيم و حوزهء شمول سکولاريسم را گسترده تر کنيم و، در تعريف آن، کوشش برای ممانعت از تسلط هر ملي و قوم و نژاد و رنگ و فرهنگ بر ديگران را هم بگنجانيم. من خود بر اين شکل گسترده شده و فراگير سکولاريسم نام «سکولاريسم نو» نهاده ام...

حيرت من در برابر اين سخنان آن است که می بينم اين آقايان از هيچ تجربه ای درس نمی گيرند... و ما کی و چگونه بايد از اين همه فريب خوردگی درس بگيريم و ديگرباره در اين دامچاله نيفتيم؟ " !
سردبیر (!) سکولاریسم شکوه مند قمری نوری نیو سکولاریسم نو
ا.ن. علای مابعد اختراع سکولاريسم نو(!) و فراگیر
گوی ا.ن. یوز
http://news.gooya.com/society/archives/073326.php
آدینه 7 تير 1387 ـ 27 ماه ژوئن 2008
.......................


"توسل به داروی خوش ظاهر «وحدت» را
مربوط به اعصار خشن تاريخ ماقبل مدرن
می دانم
و احتراز عاقلانه از آن را
رمز ورودبه جهان مدرن
تلقی می کنم"!

ا.ن. علای اعصار خشن ماقبل اختراع دوران نیو سکولار
گوی ا.ن. یوز
گره کور احزاب جهان مدرن حوزهء شمول http://news.gooya.eu/society/archives/057769.php
آدینه 11 اسفند 1385 - 2 مارس 2007
.......................


"اهالی "کشور خارج از کشور/...
نگاه کنيد به مقاله‌ی
«کشور خارج کشور»... اسماعيل نوری علا " !

حاج خانوم شکوه اعصار خشن ماقبل اختراع دوران نیو سکولار
http://politic.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/244


Donnerstag, Juni 26, 2008

سیامک مهر: نقطه پایان بر این آخوند بازی، آخوند نوازی و آخوندزدگی و... دریوز گی از " آستان (!)" علما و فقها


سیامک مهر
http://khakeiran.blogspot.com/



دریوزگی از دکان آخوند





به تازگی ایمیلی دریافت کردم حاوی متن استفتاء و جوابیهء آخوند منتظری در بارهء حکم ارتدادِ جبههء ملی که از سوی آخوند خمینی صادر شده بود. در این متن می خوانیم که:
با درود و سلام خدمت جناب عالی،
همان گونه که میدانید، آیت الله خمینی به دلیل برخی اختلافات سیاسی، جبهه ملی ایران را با پیشینه ای شناخته شده و مبارزاتش در راه آزادی و استقلال کشور، مرتد اعلام کردند، در حالیکه جبهه ملی در صفوف خود متدینینی از بازار همچون آقایان لباسچی و حاج مانیان را جای داده بود. دیگر همراهان جبهه ملی نیز اگر معتقد به جدایی دین از حکومت بودند و هستند، پیوسته به باور ها و اعتقادات مردم احترام گذاشته اند و این جدایی را برای حفظ ارزش های اخلاقی دینی در جامعه لازم میدانند.
پرسش من از جناب عالی این است، که آیا اصولا میشود با یک فتوا یک تشکل سیاسی را که افرادش پیرامون یک آرمان سیاسی گرد آمده اند یکسره مرتد اعلام کرد؟
آن هم تشکلی که هیچگونه تقابلی با اصول و ارزش های دینی نداشته و در میان خود ایرانیانی با یک هدف سیاسی مشترک، اما با درجات مختلف اعتقادات مذهبی و یا اعتقاد به دیگر ادیان آسمانی را جای داده است.
از حضور شما کمال تشکر را دارم
سپس آخوند منتظری در پاسخ به استفتاء و از فراز جایگاه کبریایی خویش با تجاهل به حقیقتی تاریخی در واقع هیچگونه جوابی نمی دهد:
پس از سلام، از قصد و نیت مرحوم آیت الله خمینی در مورد سوال -اگر فرضا ثابت شود- خبر ندارم. شاید مقصود ارتداد سیاسی باشد، نه ارتداد فقهی مصطلح. والله العالم. موفق باشید.
آیت الله حسین علی منتظری
اگر اندکی تخیل داشته باشیم، در متن استفتاء تصویر چهرهء مغموم و پشیمان و گردن کج درخواست کنندهء فتوا که خود را یکی از مشتریان دکان آخوند معرفی می کند به وضوح پیداست. ظاهراً با عجز و لابه می گوید: ما غلط کردیم و شکر خوردیم که به حکم قصاص اعتراض کردیم. ما مرتد نیستیم. ما چاکر خانه زادیم. بازاری هستیم و خمس و زکات و سهم امام می پردازیم. مرحمت فرموده ما را مس کنید!
حقیقتاً هم کافی است آخوند بداند که تو خمس و زکات و سهم امام را فراموش نکرده ای. بقیه مسائل خود بخود حل خواهد شد.
برای مثال اشاره به یک فاکت تاریخی بی مورد نیست:
در مقاله ای به قلم محمد قوچانی با عنوان« امام چگونه امام شد؟» در سایت شهروند امروز به تاریخ 2008-06-14 آمده است:
« آيت‌الله پسنديده برادر بزرگ امام خميني از علاقه‌مندان دكتر مصدق و دكتر شريعتي بود كه امام همواره به ايشان احترام مي‌گذاشت و دريافت‌نظر او براي امام مهم بود. گفته مي‌شود مرحوم پسنديده( در حضور امام ) و در حضور حاج احمدآقا از مراتب ديانت دكتر مصدق تعريف كرد و شهادت داد كه وي خمس و زكات و سهم امام را پرداخت مي‌كرده است.»!
بنابر این از آنجا که در استفتاء جبهه ملی به وجود بازاریان متدین( که همواره خمس و زکات و سهم امام خود را به موقع پرداخت می کنند) در میان خود اشاره رفته است، به طور اتوماتیک مراتب دیانت اعضای جبهه ملی مسجل گشته و اگرچه اظهار صریحی مبنی بر عدم ارتداد ایشان در جواب آخوند منتظری مشاهده نمی شود، ولی عاقلان دانند!

و نیز نتیجهء تلویحی این نامه نگاری از این قرار است که به آخوندها پیام می رساند مبنی بر اینکه تا سال 57 سفره ای پهن بود و مثلث شیخ و شاه و بازار می خوردند و پدر رضا، پسر رضا، نوه رضا، پس یا امام رضا گور بابای هرکی نارضا! اما اشتباه تاریخی آخوندها، ایشان را به دردسری دچار کرد و در مخمصه ای انداخت که حال امثال این گروه قادرند روحانیت و دکان اسلامشان را از ورشکستگی و هزیمت و انحلال و اضمحلال نجات دهند. تفاوتش تنها در این است که در آن مثلث ما( رئیس جمهور) جای خالی شاه را پر می کنیم و با یک ارتجاع و بازگشت محترمانه، هر کسی به کار خود مشغول می شود. دستکم تا قرنی دیگر: بازاری و سرمایه دار به سیاق سابق غارتش را بکند، روحانیت مواد مخدرش را بفروشد، کارگر نان خشکش را سق بزند، معلم و کارمند نق نقشان را بزنند، دانشجو شعارش را سر دهد، آلونک نشین سوراخ های سقف بیغوله اش را ترمیم کند... ما مسلمانیم و متدین و همهء روابط و مناسبات کهن را می توانیم به خوبی بازتولید و بازسازی و تنظیم و دوباره برقرار کنیم.

گذشته از قصهء جبهه ملی اما اینروزها گویا مراجعه به مراجع و دکاکین اسلام فروشان مُد روز شده است. بروبچه های تحکیمی چپ می روند، راست می روند سر از قم و بیوت علما در می آورند و با دستبوسی ِ آخوندهای نواندیش! به دنبال دفع افسد به فاسدند.

فعالین کمپین یک میلیون امضاء از آستان علما و فقها برای کسب اندکی از حقوق و برابری هایی که سی سال پیش از این به تمام و کمال دارا بودند و توسط همین دینکاران از آنان ربوده شد، دریوزگی می کنند.

فتوای تحقیرآمیز و طلبکارانهء همین آخوند منتظری در بارهء بهاییان گویا درسی نشد تا دیگران دریابند که شکایت از آخوند به آخوند بردن، رفت و آمد و دور باطلی است که عاقبت شما را از پای در می آورد. گیرم در عوض اینکه اموالتان را مصادره کند و شما را نفی بلد نماید و یا دست و پایتان را خلاف جهت ببرد و رهایتان کند تا جان بسپارید، در مقام موجر « حق آب و گل»ی را در موطن و زادگاه خود شما به صورت اجاره به خودتان واگذار کرد و شما را از« رأفت اسلامی که مورد تأکید قرآن و اولیای دین است» بهرمند ساخت. آنوقت شما این ننگ و زندگی تحقیرآمیز را به صورت برده و موالی تا کی و تا کجا ادامه می دهید؟

اگر نیز برخی این روش یعنی استفتاء بازی را، تاکتیکی می دانند که آخوندها را در مقابل یکدیگر قرار می دهد و به تضعیف آنها می انجامد، که باید گفت هنوز یک پیچ از پیچیدگیهای سازمان مافیایی روحانیت را هم نشناخته اند. نتیجهء همهء این مراجعات به علما، پذیرفتن زعامت و ولایت دینکاران بر ملت و حقانیت بخشیدن به دخالت های رذیلانه و سود جویانه و سلطهء روحانیون در حوزه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی است.

رژیم ولایت فقیه با حصر خانگی و مظلومیتی که برای آخوند منتظری ساخته است، یکی از شرکای خود را در موقعیتی قرار داده که معترضان و مخالفان وضع موجود را به اصطلاح عامیانه سر کار بگذارد و این توهم را ایجاد کند که وجود«آخوندِ بد و آخوندِ خوب» واقعاً واقعیتی است! همانطور که متأسفانه این ترفند و مکر و حیله در بین عوام و در افواه به درستی جا افتاده است.

فکر عوامانهء وجود آخوند بد و آخوند خوب، بیچارگان و ستم دیدگان مستأصل دستگاه ظلم و جور و جفای آخوند و اسلام را مابین چند اسلام فروش ریاکار و شیاد و شارلاتان همچون توپ بازی دست به دست و پاس پاس می کند. بعضی را گمان بر این است که آخوندهای حاشیه نشین که مستقیماً در دستگاه ولایت فقیه سمت و پست غارتگرانه ای ندارند، همان آخوند های خوبند. غافل از اینکه حتا در یک مورد سراغ نداریم که یکی از همین آخوندهای خوب، بربریت حکم سنگسار و توحش حکم قصاص و چشم درآوردن و دست و پا بریدن و تجاوز به حقوق زنان و حجاب اجباری و امثالهم را تقبیح کرده باشد.

می بایست در یک جایی نقطهء پایانی بر این آخوند بازی، آخوند نوازی و آخوندزدگی گذاشته شود.

رجوع به آخوند ها و مراجع و آیت الله های قم و مشهد و اصفهان و نجف، چه از سوی عوام بیسواد و ناآگاه و اسلام زده ای باشد که به جهت تقلید و رفع اشکالات دینی و مسئلتن مسئلتن صورت گرفته باشد و چه آنکه از طرف سیاسیون و دانشگاهیان و اصطلاحاً روشنفکران با مضمون استفتاء و رهنمود بوده باشد، در هر صورت اعترافی است از جانب افراد صغیر و ناتوان و علیل که قادر به ادارهء زندگی خود نیستند و اموراتشان بدون ولی و سرپرست سپری نمی شود.


Mittwoch, Juni 25, 2008

منابع آگاه: ماجرای بخشوده شدن عبدالقادر بلوچ و احتمال بازگشتش به ام القرا، همکاری با روزنا... و چه و چه

عبد القادر بلوچ
http://balouch.blogspot.com/



زیتون: اگر روز زن نخواهیم، چه کسی را باید ببینیم؟

Zeitoon
زیتون
http://z8un.com

اگر روز زن نخواهیم، چه کسی را باید ببینیم؟



مرده‌شور این روز زن را ببرد! چپ و راست بهمان تبریک می‌گویند!
تبریک چی؟ که همسر خوبی هستی! خوب ظرف‌می‌شویی و جارو پارو می‌کنی!
ننه‌ی خوبی هستی! خوب گُه بچه می‌شویی! خوب شب‌نخوابی می‌کشی! خوب مریض‌داری می‌کنی! خوب مهمان‌داری می‌کنی!
آفرین، دختر خوبی هستی! هر چه پدر و برادر و عمو و دایی و پدربزرگ و پسرعمو به تو می‌گویند سر بالا نمی‌کنی که جوابشان را بدهی!
کارمند خوبی هستی! ! همیشه به موقع سرکار می‌آیی و گاهی جور کارمندان مرد اداره‌ات را می‌‌کشی. مقنعه‌مشکی و مانتو گشاد می‌پوشی و چشم ناپاکان را از خودت دور می‌گردانی!

این دوسه روز هر کس به من این روز را تبریک گفت خواستم کله‌اش را بکنم!
اگر من نخواهم همسر و مادر و دختر و خواهر و خواهر زاده و دختر عمومی خوبی نباشم باید چه کسی را ببینم؟
بابا به خدا من در درجه‌ی اول یک انسانم!
حق و حقوق انسانی‌ام را بدهید، بقیه تعارفاتتان پیشکشتان!
بهتان گفته باشم! نمی‌توانید مرا با یک قابلمه و گلدان و لیوان و یک عطر و گردنبند خر کنید!

سال‌های سال شادی و رقص و رنگ را از من گرفته‌اید و به جایش گریه و راهپیمایی و رنگ سیاه هدیه داده‌اید. شغل‌های مهم را از من گرفته‌اید و راه آشپزخانه را به من نشان داده‌اید. مرده شوره‌تان را ببرد! می‌توانید چیزی بدهید که این‌ عقده‌ها را از روح من پاک کند؟

من دوست ندارم نه از روی دامنم و نه از زیرش هیچ مردی به معراج برسد! اصلا مگر زن فقط در رابطه با مردان تعریف می‌شود؟
من اگر پدر و مادر نداشتم. شوهر نمی‌کردم، برادر نداشتم، بچه نداشتم اسمم را چه می‌‌گذاشتید؟ اسمم می‌شد "بیچاره" و "طفلک" شوهر گیرش نیامده؟ نازاست؟
یتیم است؟ بیوه است؟
حقوق انسانی‌ام را بدهید بقیه پیشکشتان!

خریت کردم به دوسه نفر بزرگتر که فکر می‌کردم چون بزرگ‌ترند و مذهبی، باید زنگ بزنم.
یکیشان گفت: من امروز را به عنوان روز زن قبول ندارم؟ 25 آذر بهم زنگ بزن و تق گوشی را گذاشت.
دومی گفت من 8 مارس را به عنوان روز زن قبول دارم. فاطمه به‌عنوان یک مادر 18 ساله‌ با سه بچه قدو نیم‌قد برایم عزیز است. اما برایم نمونه نیست.
دیگر به کسی زنگ نزدم. اصلا به من چه؟

Dienstag, Juni 24, 2008

دو دو تا چار تا ی بدون چون و "چرا" و چه و چه: شامبورتی زکی لا لاریستی چه جوری"هیات" تحریریه "سکولاریسم (!) نو" میشه

دارالترجمه زبان یاجوج و ماجوج


دو دو تا چار تا ی بدون چون و "چرا" و چه و چه

- شامبورتی زکی لا لاریستی
چه جوری"هیات" تحریریه "سکولاریسم (!) نو" میشه؟
- لابد با "استدلال و تاکتيک" (و عکس 6X4 )
"هیات" تحریریه!
.........................

"چهار «چرا» و چهار «اگر» در تاريخ معاصر ايران/ ...NEW  SECULAISM NOW! ...بعنوان سردبير سکولاريسم نو
امام خميني از پاريس كه مي‌آمد همراه خود در همان هواپيما هم قانون اساسي جديدي به ارمغان آورد. اين قانون اساسي در پاريس نوشته شده بود و همراه صادق طباطبايي يكي از بستگان و نزديكان امام بود و در آن ولايت فقيه نه به صورت يك نهاد سياسي كه به عنوان روح حاكم بر جمهوري اسلامي و رهبري عالي امام خميني به عنوان رهبر انقلاب اسلامي پيش‌بيني شده بود. مولفان اين قانون اساسي اصحاب امام خميني در پاريس بودند و امام محتواي اين قانون را بدون توجه به جايگاهي كه براي ايشان در نظر گرفته شده بود اجمالا مخالفت نكرده و موافق به رفراندوم گذاشتن آن بودند. بدين‌ترتيب جمهوري اسلامي به عنوان يك دموكراسي ديني متولد مي‌شد كه زير نظر نهاد مرجعيت بخصوص رهبري امام خميني اداره مي‌شد...
"امام خميني طي ربع قرن از 1342 تا 1368 به پرسش‌هايي پاسخ مي‌داد كه «ما« طرح كرده بودیم ... آيا رفتاري جز رفتار امام خميني ... مي‌شد پيشه كرد؟" !

حاچ آقا قوچانی
شامبورتی سکولاریسم (!) شکوه مند قمری نوری نو
http://www.newsecularism.com/2008/0608-C/062408-Mohammad-Ghoochani-4-agar.htm
سه شنبه 4 تير 1387 ـ 24 ژوئن 2008/ منبع "قاش" نشده است!
"منبع" : شهروند امروز/ تیتر اصلی: امام چگونه امام شد؟ - محمد قوچاني
http://shahrvandemroz.blogfa.com/post-520.aspx
....................

"برخی از دوستان و خوانندگان ما، بخصوص پس از انتشار مطالبی از افراد وابسته به حکومت اسلامی، بر خط مشی ما خرده گرفته اند... برای نمونه، دوستی نوشته است:
«... دشمنان آزادی و حقوق انسانی ملت ایران که سایت شما را جولانگاهی یافته اند برای تراوشات ذهن بیمارشان، هزاران بوق و بلند گو در اختیار دارند و با چنگ انداختن بر ثروت ها و سرمایه های ملت ایران هیچ مشکل مالی در ایجاد پایگاه ها و کانال های رسانه ای ندارند. آیا ایشان در رسانه های بیشمار خود اجازهء نشر مقاله ای مخالف با دیدگاه های انسان ستیز و تبعیض گزار خود را به شما می دهند؟»
من، بعنوان سردبير سکولاريسم نو، چنين می انديشم که اتفاقاً درست به اين خاطر که نوشته های وابستگان حکومت اسلامی در سايت های «بی اعتبار» خود و وابستگانشان منتشر می شود مورد توجه معتقدان به سکولاريسم قرار نمی گيرد، حال آنکه يک سکولار بايد بيشترين وقت خود را در خواندن و شنيدن سخنان دشمنان سکولاريسم (و اينک سکولاريسم نو) بگذراند و با استدلال و تاکتيک های توجيهی آنها آشنا شود"!

ا.ن. علا
سردبير (!) شامبورتی سکولاریسم (!) شکوه مند قمری نوری نو
http://www.newsecularism.com/Nooriala/012108-A-note-on-policy.htm
سه شنبه 27 فروردین 1387 - 15 آوریل 2008

خط مشی «سکولاريسم نو» در گزينش مقالات آشپزخانه نیو (!) سکولاریسم شکوه مند قمری نوری نو

Montag, Juni 23, 2008

به حول و قوه ی پروردگار آفتابگردان عاشق کمپین صد میلیون امضا

آفتابگردان عاشق


می دانیم که دکتر مددی معاونت محترم جنسی–فرهنگی دانشگاه زنجان در روزی از روزهای خدا ناگهان مورد حمله ی یک دختر بی حجاب قرار گرفت و خوشبختانه با شکستنِ دربِ اتاقش توسط تعدادی از عابران پیاده، از تجاوز جنسی آن دختر در امان ماند و خوشبختانه هنوز باکِر است (باکِر، مردی که است که به لحاظ ظاهری معلوم نیست که تا کنون چه کرده است یا چند بار)

فراخوان تشکیل کمپین دفاع صد میلیون امضا


برادران خداجو و قدرتمند! خواهران ضعیفه ی کمرباریک! من دلم به درد آمده است! من وجودم سرشار از خشم است، فقط حیف که خشم من الهی نیست وگرنه می دانستم چه کار کنم! حالا من تنهایی نمی توانم، اما آخر چقدر؟ آخر چند بار برای این اساتید پاپوش درست می کنند؟ آخر چند بار؟ ها؟ چند بار؟ چقدر حرمت استاد را زیر پا می گذاریم؟ ها؟ ها و زهر مار! یک کاری بکنید! خواهش می کنم! این فراخوان خیلی مهم است، این فراخوان، خیلی خوب است! آن را جدی بگیرید!

به حول و قوه ی پروردگار، کمپین صد میلیون امضا در حمایت از دکتر مددی را با اعلام اهداف ذیل آغاز می کنیم:
1. حمایت از جامعه ی دکترها که پزشک و غیرپزشک ندارد، چرا که همگی محرم بیماران هستند و حق دارند هر کسی را لخت نمایند.

2. حفظ حرمت استادان دانشگاه، این طور نباشد که پنج هزار نفر جوجه دانشجو که به عمرشان هم از آن کارها نکرده اند بتوانند حرکت جنسی-اخلاقی یک مردِ حق را محکوم کنند.

3. این که مردم نفهمند که مقامات ما چطوری اند اصولا بدانند که اصلا از این خبرا نیست اون بالا، اصولا!

4. این که هر دانشجویی نتواند با موبایل روشن برود هر جایی که دلش خواست، بلکه با موبایل خاموش برود هر جایی دل مقامات خواست.

5. برابری تمام مقامات در مقابل قانون! چنان که می دانیم، قانون که نابرابر باشد دیدگاه و فرهنگ را هم نابرابر می کند و ممکن است بعضی از مقاماتی که از این کارها می کنند از نظر مردمِ فریب خورده مورد عتاب قرار گیرند.

6. حفظ ارزش های این نظام مقدّس، که عضو جدانشدنی از بدن تک تک ماست!
از کلیه عزیزان خواهش می کنم:
عکس های زیبا و غیرخانوادگی از ایشان را برای ما ارسال کنید. عکس ها فقط از صورت ایشان باشد و عکس جایِ دیگرِ او مجاز نیست.

کلیه کسانی که می توانند لوگو طراحی کنند زود دست به کار شوند.

شعارهای انقلابی خود، مانند "گوشی رو بشکن!"، "مددی سیاوش زمان"، "مددی چیکارش می کنه، سوراخ سوراخش می کنه"، "ز رقیب دیو سیرت به خدای خود پناهم ..... مگر آن شهاب ثاقب، مددی دهد خدا را"، "خدایا خدایا، تا انقلاب مهدی از نهضت مددی محافظت بفرما"، "مددی جادوی دومِ هزاره ی سوم" را برای قرار گرفتن بر روی لوگوهای حمایت برای من ارسال کنید.

مقالات جدی و خشمگینانه ی خود مانند این مطلب را در انزجار از این حرکت بی حجاب و بی ناموسیِ دختره به ایمیل آدرس من یا خودِ دکتر مددی ارسال کنید تا در آدرس کمپین استاد مددی که http://sos-madadi.wordpress.com است قرار دهم.

یک روز را به عنوان روز حمایت از استاد مددی پیشنهاد نمایید. در این روز هر ایرانی باید دست از کار بکشد و به آن کارهایی که دکتر مددی دوست دارد بپردازد.

اجرای کنسرت "همنوا با مددی" می تواند مرهمی باشد بر دردهای این مرد راستی پیشه!


Sonntag, Juni 22, 2008

نمازِ جماعت با جلال و شکوه و زیتون

زیتون
http://z8un.com


امام خمینی:‌ نمازِ جماعت را با جلال و شکوه برگزار کنید!
سردار زارعی: جلال نبود، با شکوه و پنج نفر از دوستانش برگزار کردم!


Samstag, Juni 21, 2008

اخبار جهان حمیده : باور کنید، ملت ایران لایق زندگی و دولت بهتری است


اخبار جهان حمیده

http://akhbare-jahan.persianblog.ir/

باور کنید ملت ایران لایق زندگی و دولت بهتری است؛
دولتی که درک درستی از شرایط جغرافیای سیاسی جهان نداشته باشد و به اقوام و مسائل مختلف مربوط به آنان بی توجه باشد و با زیرپا گذاشتن قوانین بین المللی ودروغهای ناجوانمرانه؛ ملت ایران را از اخبار و حقایق ملموس دور نگاه دارد، مطمئنا با عواقب وخیمی دست به گریبان خواهد بود .


باور کنید
ملت ایران لایق زندگی و دولت بهتری است!



گرانی , فقر , بدبختی , تورم , بیکاری , افسردگی و خودکشی که آمار همه اینها روز به روز بالا می رود و به دنبال همه اینها اعتراضات و خواسته های صنفی و اجتمایی مردم که با سرکوب جواب داده می شود تنها گوشه ای از ظلمی است که بر مردم ایران جاری می شود.

دولتی که درک درستی از شرایط جغرافیای سیاسی جهان نداشته باشد و به اقوام و مسائل مختلف مربوط به آنان بی توجه باشد و با زیرپا گذاشتن قوانین بین المللی ودروغهای ناجوانمرانه؛ ملت ایران را از اخبار و حقایق ملموس دور نگاه دارد مطمئنا با عواقب وخیمی دست به گریبان خواهد بود .

گرانی , فقر , بدبختی , تورم , بیکاری , افسردگی و خودکشی که آمار همه اینها روز به روز بالا می رود و به دنبال همه اینها اعتراضات و خواسته های صنفی و اجتمایی مردم که با سرکوب جواب داده می شود تنها گوشه ای از ظلمی است که بر مردم ایران جاری می شود . اما حقوق50000 چریک حزب الله که از پول ملت ایران تامین می شود و یا ساختمانها و تاسیسات پیشرفته و مدرن مخابراتی که در جنوب لبنان توسط رژیم ایران در حال ساخت و بازسازی می باشند همه و همه هزینه هایی است که سپاه پاسدران از جیب ملت ایران پرداخت می کند و یا کمکهای کلانی که به گروههای تروریستی می شود جهت دخالتهای نابجا در عراق و افغانستان و لبنان و دیگر کارهای خلاف عرف بین المللی که از مسئولان جمهوری اسلامی وسپاه پاسداران سر می زند.

نتیجه خشونت هایی که ایران در عراق و افغانستان پایه ریزی کرده و هزاران افراد بیگناه را به صورت انتحاری کشته و داغ در دل خانواده این افراد گذاشتند ؛ همان خشونت هاست که سر از حسینیه شیراز ویا تروراعضای سفارت ایران در عراق و یا بمب گذاری در کتابخانه تهران وانفجاردر هتل جهان تهران در می آورد .

اگر به خاطر داشته باشید در انفجار شیراز رژیم اعلام کرد این انفجار حادثه ای بیش نبود اما پس از چند روز که واقعیت روشن شد وزارت اطلاعات اعلام کرد که آن یک کار تروریستی بوده است . حال سوال اینجاست آیا اینها جواب همان دخالتها ایران در عراق نیست ؟ و آیا ترور کارمندان سفارت ایران در عراق جواب همان دخالتهای ایران در عراق و لبنان نیست؟

در انفجار هتل بزرگ تهران به گفته خودتان 9 نفر حدود 8 کیلوگرم مواد منفجره از شیراز با هدف بمب گذاری در نماز جمعه به تهران آورده بودند که در موقع درست کردن بمب در هتل منفجر می شود . یک نفر از آنها کشته و هفت نفر دستگیر می شوند ؛ اما مهره اصلی فرار می کند . سپس اعلام میشود که آنها ماموریت داشتند که فقط آخوند بکشند به ازاء هر آخوندی پنج میلیون تومان دریافت می کردند ( آیا واقعان آخوند به پنج میلیون می ارزد ؟!) . آیا اینها همان دخالتهای سپاه پاسداران در عراق و افغانستان نیست ؟ آیا همان پولهایی نیست که دو دستی تقدیم به گروه خشونت طلب کرده اید و حال به خودتان بر می گردد ؟

آیا زمان آن نرسیده که به خودتان بیایید و کمی آگاهانه فکر کنید و دست از خشونت و کمک به گروه تروریستی برداشته و کمی به فکر ملت ایران باشید . باور کنید ملت ایران لایق زندگی و دولت بهتر می باشند .

عمقلی / خبر.نت: روزى، روزگارى... قانو ن اساسى كه نه اساسش معلوم بود، نه قانون بودنش

عمقلی
خبر.نت
http://www.khabarnet.info/

روزى، روزگارى


هردَم از اين باغ برى ميرسد تازه تر از تازه ترى ميرسد، روزى روزگارى در اين مملكت بيچاره انقلابى شد، جماعتى به نام نامى پروردگار،سكان هدايت آن انقلاب را به دست گرفتند وبراى پيشبرد انقلاب، قانون اساسى نيز تدوين كردند .
قانو ن اساسى كه نه اساسش معلوم بود، نه قانون بودنش.
چراكه اساس هر قانونى يا بايد بر مبناى اصول اعتقادى باشد يا بر مبناى اصول مدنى وبراى اجراى قانون بايد داراى مجرى توانمند بود.ملاها هر چند كه بر طبل اعتقادى اسلام ميكوبيدند وميكوبند وقانون اساسى خود را بر مبناى اسلام بنا كردند ولى هيچگاه حتى توانائى اجراى قوانين خود را هم به عنوان مجرى نداشتند .هرآنچه كه ديگران را به آن تشويق ميكردند خودعمل نكردند .آنها هر چند خود را نماينده خدا بر روى زمين ناميدند ولى همين نمايندگان آبروى هرچى خدا والله را بردند .كسانى كه هر روز مردم را به دستكارى وتقوا دعوت ميكردند نشان دادند كه هرچه بر منبرميگويند فقط براى زن همسايه وديگران است نه همسرخود.

قانون تصويب شده در مجلس ملاها حتى قابلييت اجرا بدست خود ايشان هم نبود.

نه ميتوانستند آنرا اجرا كنند نه قابل اجرا بود .چرا كه مدنييت را با سنت ميخواستند مخلوط كنند .

از اين رو با توجه به نيازشان با موش وگربه بازى براه انداختن وبا اسلامى كردن دادگاها هر روز بر گرفتاريهاى اجتماعى افزودند .وقتى از آخوندها ميپرسند : آقا چرا دست قطع ميكنيد؟ ميگويند سنت اسلام است. وقتى ميپرسند: اگر سنت خوب است چرا مثل صدر اسلام بجاى هواپيما الاغ سوار نميشويد كه سنت پيغمبر بوده است . ميگويند پيغمبر گفته است: با زمان بيش برويد. عجيب است براى اجراى قوانين جزائى آقايان توانائى با زمان پيش رفتن را ندارند ولى براى مرسدس سوار شدن درنگ نميكنند كه مبادا از تمدن عقب بمانند ! بعد از 28 سال هنوز آقايان نميداند آيا سنگسار را بر دارند يا نه آيا به حساب بانكى ومالى دولت مردان رسيدگى بشود يا نه آيا جرم سياسى تعريف قانونى بشود يا نه وصدها قانون نوشته شده ونا نوشته شده ديگر، كه هر روز فشار بودن ونبودن آن قوانين را بايد مردم تحمل كنند.

رفسنجانى رئيس تشخيص مصلحت آقا امام زمان در يك سخنرانى فرموده است كه: "براساس سیاست های نظام اداری بخش عمده ای از کارها در اختیار مردم خواهد بود... هیچ چیز نبايد به مردم تحميل شود، بايد خود آنان انتخاب کنند زيرا افکار عمومی کمتر اشتباه می کند."

ايشان چقدر دير متوجه اين موضوع شدند موضوعى كه اساس انقلاب بود وبايد اينجورى ميشد ومردم بايد در كارها شريك ميشدند ولى ظاهرأ چون مردم در نظر ملاها يعنى امت وامت در اسلام يعنى گوسفند رويشان نشد كه بگويند مردم چون گوسفند هستند نميفهمند .

ودر جاى ديگر اين سخنرانى گفته است: "اگر قانون اساسی به خوبی اجرا شود ایران دموکرات ترین کشور دنیا خواهد بود زیرا در جمهوری اسلامی، ما هیچ چیزی که به رای مردم نرسد نداریم."

دروغ گفتن كه ماليات ندارد هرچند اگر داشت ،باز با هزار كلك نميدادند همان جور كه تا به امروز ندادن اگرايشان ريش داشتند، ميشد به خاطر گفتن اين حرف به ريش نامباركشان خنديد ولى حيف كه ندارد ،مثل خيلى چيزهاى ديگرندارد .

ميبينيد كه در يك سخنرانى رئيس تشخيص مصلحت نظام چگونه بند را آب ميدهد وحرف اول خود را با سخنى ديگر نقض ميكند.

رئيس جمهور قديمى در جاى ديگر همان سخنرانى نيز اضافه نمودند كه : "باید فضایی در دانشگاه ها ایجاد کنیم که دانشجویان بتوانند با خیال راحت مسائل خود را مطرح کنند."

دقيقأ بايد همينجور باشد ولى از آنجا كه دانشجويان ما زبانشان كمى از استاندارد بزرگتر است نميشود آزدشان گذاشت تا حرفشان را بزنند. براى همين وقتى دانشجو كتك ميخورد وچشم خود را از دست ميدهد بجاى تنبيح مجرم ،دانشجوى زبان درازبايد به حبس برود.

رئيس تشخيص مصلحت ملاها در جاى ديگر اين سخنرانى اضافه ميكنند كه:"هر وقت زنجيرهای استبداد از دست و پای مردم باز شد، مردم خود جامعه را اصلاح کرده و پيشرفت کرده اند اگر مردم در بالای سر خود شمشيری نبينند و در فضای امن فکر کنند و تصميم بگيرند بسياری از مسايل حل می شود."

عجب مگر حكومت عادل اسلامى شمشير هم دارد !!! مگر در اين 28 سال در ايران استبداد هم بوده است!!! گاف پشت گاف ،كسى نيست به ايشان بگويد: آقاجان بجاى اين حرفها كه ميزنى تا آبروى اسلام وحكومت عادل ولايتى را ببرى بهتر است در مورد آداب خلا رفتن وطهارت گرفتن صحبت كنى ،هم مردم ارشاد ميشوند كه چگونه ماتت خود را نظافت كنند وهم خطرى متوجه اركان دولت مصلحتى نميشود .

درست است كه 28 سال از عمر حكومت اسلامى ميگذرد بايد اين را به ايشان ياد آورى كرد كه ايشان اگر فراموش كار هستند، بدانند كه مردم هيچگاه ظلم وستم اين نظام را كه مثل داغ بر دل آنها نشسته است را فراموش نخواهد كرد.


Freitag, Juni 20, 2008

دو دريچه، گشوده بر باغ سوختهء "سکولاریسم (!)" نو

دارالترجمه زبان یاجوج و ماجوج




وحدت یک جفت "دریچه" گل و گشاد یاغچی آباد "سکولاریسم (!)" نو
در باغچی آباد اهالی "کشور" خارج از کشور
.............




سردبیر (!) سکولاریسم شکوه مند قمری نوری نیو سکولاریسم نو

سردبیر (!) سکولاریسم شکوه مند قمری نوری نیو سکولاریسم نو
http://www.newsecularism.com/Archives/0608/062008-Jom'e.htm

آدینه 31 خرداد 1387 ـ 20 ژوئن 2008
......................................

"توسل به داروی خوش ظاهر «وحدت» را
مربوط به اعصار خشن تاريخ ماقبل مدرن
می دانم
و احتراز عاقلانه از آن را
رمز ورود
به جهان مدرن
تلقی می کنم"!

ا.ن. علای اعصار خشن ماقبل اختراع دوران نیو سکولار
گوی ا.ن. یوز
http://news.gooya.eu/society/archives/057769.php
آدینه 11 اسفند 1385 - 2 مارس 2007
..........
سردبیر (!) سکولاریسم شکوه مند قمری نوری نیو سکولاریسم نو

"اهالی "کشور خارج از کشور«/...
نگاه کنيد به مقاله‌ی
«کشور خارج کشور»... اسماعيل نوری علا " !

حاج خانوم شکوه
اعصار خشن ماقبل اختراع دوران نیو سکولار
http://politic.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/2441
......................

"شما،
برای مظنه زدن حرف های من،
به منبع مراجعه نياز ندارید
بايد دقت کنيد تا ببينيد
که من از کنار هم نهادن يک مشت بديهيات
چه نتايج «کارآگاهانه» ای گرفته ام."!

اسماعيل نوری علا
جمعه گردی های اسماعيل گوز یا نیوز نوری علا
http://news.gooya.com/society/archives/057174.php
آدینه 21 بهمن 1385

Donnerstag, Juni 19, 2008

استاد اخلاق هيات دولت: طلبه ها با چنين "ادبياتي (!)" آشنا هستند... آيا طلبه ها به اين صحبت ها اعتراض کردند؟

صبا آذرپيک

 طلبه ها با چنين
استاد اخلاق هيات دولت:
طلبه ها با چنين "ادبياتي (!)" آشنا هستند...
آيا طلبه ها به اين صحبت ها اعتراض کردند؟



صبا آذرپيک؛ ؛- جناب آقاي آقاتهراني، شما به عنوان استاد اخلاق هيات دولت، شايد بيشتر از ساير نزديکان احمدي نژاد با روحيات مذهبي وي آشنا باشيد و بهتر بتوانيد ماجراي «هاله نور» را براي ما شرح بدهيد.

اول بهتر است به اين سوال پاسخ بدهيم که «هاله نور» چه زماني مطرح شد، چه کساني فيلم آن را پخش کردند و با چه نيتي؟

- اينکه مشخص است. يک سايت منتسب به اصولگرايان؛ ديدار آيت الله جوادي آملي با شخص رئيس جمهور. غير از اين است؟

نه. منظورم اين است که آيا توجه کرديم اصل ماجرا در چه شرايطي مطرح شد. بايد منصف باشيد و ببينيد آقاي احمدي نژاد اين موضوع را کجا گفتند و به چه کساني؟ اصل ماجرا به چه صورت بوده است؟ بدون پاسخ به اين سوال ها و تنها پرداختن به بخشي از موضوع از لحاظ اخلاقي، سياسي و رسانه يي صحيح نيست.

- اما يک فيلم موجود است. اظهارنظري شد که هر چند سخنگوي دولت تکذيب کرد ولي دوباره مطرح شد.

اين نگاه بي انصافي است. حالا در ديداري که رئيس جمهور با آيت الله جوادي آملي داشتند که محرمانه و کاملاً شخصي هم بوده صحبت هايي صورت گرفته است. شما اول بگوييد آيا قبول داريد بين رئيس جمهور و علماي قم ارتباطي هست يا نه؟ رئيس جمهور در بسياري از موارد با آيات عظام مشورت مي کنند.

- اما اصل سخنان ايشان که معتقد به وجود «هاله نور» هستند، دوباره در وبلاگ ايشان تاييد شده است.

اين صحبت ها در شرايط خاص خودش بوده است. مثال مي زنم. ممکن است يک نفر از جلوي در خانه من رد شود و آن لحظه من در حال فرياد زدن باشم، آيا مي تواند برود بگويد فلاني سر خانواده اش هميشه فرياد مي زند. يا اينکه پيش يکي از آيات بروم و بگويم که خوابي بد ديدم، برايم استخاره کنيد. آيا اخلاقي است که برويد بگوييد فلاني هميشه استخاره مي گيرد؟

- شما تنها با اين مساله مخالفيد که چرا اين فيلم علني شده؛ اما آن طرف ماجرا سوال اين است که به هر حال اين اتفاق افتاده است.

پس چرا در سال آخر دولت دوباره اين ادبيات خاص مرسوم مي شود؟

شما چه دشمن احمدي نژاد باشيد و چه دوستش نبايد به اين موضوع بپردازيد. صحبت هاي ايشان در وبلاگ شان هم يک موضوع کلي بود و اشاره يي به فيلم مذکور نداشت.

- «هاله نور»، «مديريت امام زمان(عج)»، «دولت امام زمان(عج)» و امثال آن ادبيات مرسوم رئيس جمهور است. شما که استاد اخلاق هستيد و يک روحاني آيا اين ادبيات را مي پذيريد؟

در مورد اين بحث هاي اخير، باز هم اصرار دارم که همه مي خواهند نگاهي سياسي به صحبت هاي احمدي نژاد داشته باشند. جناح راست و چپ هم ندارد. به هر حال آيا شما قبول داريد که کشور، کشور امام زمان(عج) هست يا نه؟

- موضوع اعتقادات مذهبي نيست، سوال اين است که چرا آقاي احمدي نژاد در مقابل مشکلات ناشي از سياست هاي دولت، همه اتفاقات را به امام زمان(عج) ربط مي دهد تا پاسخگوي افکار عمومي نباشد؟

چرا تصور مي کنيد گفتن اينکه دست امام زمان(عج) در همه امور کشور در جريان است، فرافکني يا بازي دادن افکار عمومي است؟

- وقتي به دو شهر مذهبي مشهد و قم مي روند و برخلاف انتظارشان، با شعارهاي مردم در باب گراني و تورم روبه رو مي شوند چرا به جاي پاسخ دادن به اين مطالبه ملت، تنها اکتفا به اين صحبت مي کنند که دولت نهم تحت حمايت «آقا» است؟

ايشان اعتقاد جدي به امام عصر(عج) دارند. نمي دانم اطلاع داريد يا نه، مسلمان واقعي يعني اينکه هميشه باور داشته باشد که امام زمان(عج) او را در زندگي اش زير نظر دارد. از احمدي نژاد مي خواهيد اين اصل را فراموش کند؟

- احمدي نژاد مي گويد نديدن هاله نور عجيب است. شما که استاد مذهبي دولت هستيد بفرماييد، نديدن هاله هاي نور اطراف دولت يا رئيس جمهور عجيب است يا اينکه پس از سه سال شعارهاي عدالت محورانه دولت نهم تحقق نيافته و مردم زير فشار تورم هستند؟

شما فقط بخشي از صحبت هاي ايشان را نگاه مي کنيد. چرا وقتي احمدي نژاد به مفاسد اقتصادي حمله مي کند، اين را مطرح نمي کنيد؟ ايشان يک ساعت از سخنراني شان مربوط به حضرت امام زمان(عج) بود، آن هم از بعد و مبناي اعتقادات استراتژيک دولت نهم. احمدي نژاد ادعا نمي کند که با امام زمان(عج) ارتباط دارد. او ادعايي براي ارتباط با عالم غيب ندارد. برويد صحبت هايش را يک دور بخوانيد. مي گويد برويد طرف آقا درست مي شود.

-يعني آقاي آقاتهراني هم معتقد است که اگر ما به طرف امام زمان(عج) برويم گراني حل مي شود؟ گراني به خاطر سياست هاي اشتباه دولت نهم است يا فرضاً دوري مردم از امام زمان(عج)؟

بياييد مرور کنيم. ايشان در کجا اين صحبت ها را مطرح کردند؟ يک بار قم رفتند و يک بار هم در جمع طلبه هاي مشهد. طلبه هاي مشهد با چنين ادبياتي آشنا هستند. احمدي نژاد اين حرف ها را در جمع مردم عادي که نزد بلکه در جمع طلابي اين مبحث را مطرح کرد که از لحاظ اعتقادي به اين باور رئيس جمهور نزديک هستند. آيا طلبه ها به اين صحبت ها اعتراض کردند؟ پس به صحبت هاي مذهبي ايشان نبايد خرده گرفت. ايشان حق دارند اعتقادات مذهبي شان را هم مطرح کنند.

-آقاي احمدي نژاد در جايي از مطلب وبلاگش به صندلي خالي براي امام زمان اشاره مي کند. همانند تکرار ماجراي هاله نور اما رد يا تکذيب نمي کند. اين را هم اعتقاد مذهبي تلقي کنيم؟

(خنده) نيست. صندلي خالي در هيات دولت وجود ندارد. من هر هفته به جلسه هيات دولت مي روم. صندلي خالي، صندلي من را مي گويند. وگرنه دروغ است که در هيات دولت يک صندلي خالي ويژه امام عصر است. برخي مي خواهند از دولت انتقاد کنند، صحيح اما نبايد انتقاد به تخريب برسد.

-آيا فکر نمي کنيد اصرار زياد بر تکيه بر مسائل ماورايي باعث صدمه ديدن اعتقادات مردم شود؟ نگراني که حتي اصولگراياني مانند افروغ و آيات عظام قم نسبت به آن هشدار دادند.

تا حالا از بسياري از موضوعات مذهبي غفلت داشتيم. بگذاريد يک بار هم از اين حلقه گمشده ياد کنيم. به هر حال خوب است که به مردم اين موضوع را يادآوري کنيم که شايد امام عصر(عج) هميشه بالاي سر ملت ايران بوده و ايشان ناظر بر اعمال ما هستند


چهارشنبه 29 خرداد 1387 - -18 ژوئن 2008

Dienstag, Juni 17, 2008

معجزات سوتفاهم بر انگیز(!) «تأملى بر مقوله ى "آلترناتيو سازى(!)» و عجایب «سکولاریسم نو (!)» و... ا. ن. علا

دارالترجمه نئوسکولاريسم اهالی کشور "خارج" از کشور


 نوری علا، سلام... عجایب «سکولاریسم نو (!)» و... ا. ن. علا
معجزات سوتفاهم بر انگیز(!)
«تأملى بر مقوله ى "آلترناتيو سازى(!) »
و عجایب«سکولاریسم نو (!)» و... ا. ن. علا

....................


"دوست گرامی جناب نوری علا، سلام. پس از خواندن سخنان شما و آقای زعیم در سمینار مریلند و جمعه گردی اخیرتان، اتفاقا به مقاله ای از دکتر محمود صناعی در مجله سخن 1338 یعنی نزدیک به نیم قرن پیش برخوردم و یکبار دیگر متاسف شدم که ما روشنفکران (!) ایرانی سال هاست درجا میزنیم و بقول این فرنگی ها «چرخ را دوباره کشف میکنیم». فکر کردم آنرا برای شما و سایتتان بفرستم. بد نیست که با مقدمهء کوتاهی از خود شما بین "پیران کنار گود نشین" پخش ( و شاید کمی موجب شرمساری) شود.

(الف. ط.)
.........

با سلام و با تشکر از مقاله ی اخیر شما با عنوان «تاملی بر مقوله آلترناتیوسازی»،
پیشنهادی در این زمینه دارم که ممنون می شوم اگر نظرتان را در این خصوص بیان بفرمایید. پیشنهاد من تدوین «میثاق ملی» است...
برای نمونه من موارد زیر را به عنوان پیش نویسی از میثاق ملی ایران
پیشنهاد میکنم:
....• تمام امور کشور باید بر اساس قانون اداره شود و مبنای قانون گذاری باید عقل، علم و تصمیم گیریهای جمعی باشد و هیچ گروهی حق ندارد ایدئولوژی خود را به سایر مردم تحمیل کند.
• اموال و درآمد های ملی ایران باید صرف تمام ایرانیان شود (و نه گروه خاصی از ایرانیان و نه غیر ایرانیان).
• ایرانیان با هر نوع زبان، قومیت، جنسیت، دین و مذهب از حقوق برابری برخوردارند.
• خشونت جسمی (اعدام، سنگسار، شلاق، آسیب و قطع اندام ها) ممنوع است...

اين مورد وبلاگی تهيه ديده شده در آدرس مقابل:
http://misghmeli.blogspot.com

دانا استوار اندیش
......................

مقالهء آقای نوری علا ممکن است اين توهم را بوجود آورد که مشکل ما فقط يک مشکل سياسی و در نهايت مثلاً نبود دموکراسی است…

(افشا)
................

درود بر شما و با خسته نباشيد…
من ده شماره مطلب نوشتم به نام به سوي انكشاف ضرور منافع ملي و عبور از طلسم عجائب خميني .غرض آن بود كه افكار دانشمندان و سياسيون ما به موضوعي جلب شود ... اين مطالب از يك تا ده درلينك زير تحت نام رضا عموزاده قابل دسترسي است :
http://www.alefbe.com/article.htm
انتظار ندارم با ضييق وقتي كه داريد تمام مطالب را بخوانيد...

رضا عموزاده"
................

"دست مريزاد…
نصيحت از دشمن پذيرفتن خطاست
و ليكن شنيدن رواست
تا به خلاف آن كنى كه عين صوابست !...
با تائيد نوشته ى سركار، … سرانجام با ضرب المثلى كه گمان مى برم ميراث سرخپوستانست سخن را به پايان مى برم :
كسى كه با تفنگ به در خانه ات آمد
براى گفتگو نيامده ،
آمده حرفش را به كرسى بنشاند !...

تورج پارسى"
........................

آشپزخانه سکولاریسم شکوه مند قمری نوری نوسکولاریسم
http://www.newsecularism.com/2008/0608-B/061608-Chand-Nazar.htm
دوشنبه 27 خرداد 1387 ـ 16 ژوئن 2008









تأملی بر مقولهء «آلترناتيوسازی» برای "جنبش" پایین تنه ای


دارالترجمه نئوسکولاريسم اهالی کشور خارج از کشور




تأملی بر مقولهء «آلترناتيوسازی» جمعه گردیهای شکوه مند



"
جمعه گردی رهبر و مخترع و سردبیر (!) سکولاریسم قمری نوری شکوه مند نودر واقع، قصد من از طرح اين نکات آن است که گفته باشم... اگر امر مشترکی بتواند آدميان موجهی را کنار هم بنشاند و آنان را وا دارد تا دست به ساختن آلترناتيوی ـ نه همه گير اما واقعاً موجود و با برنامه ـ بزنند آنگاه سازندگان و اعضاء چنان تشکلی براحتی خواهند توانست بر اساس مصالح و منافع مردم کشور کسی را هم بعنوان چهرهء شاخص و رهبر جنبش سکولار پيدا کنند و بر صدر بنشانند. چنين کاری در واقع پاسخگوئی صريح به انتظار مردم به جان آمده ای است که از صحبت دربارهء انتظار ظهور امام زمان بجان آمده اند " !

ا. ن. علا ی سکولاریسم نو و چه و چه
جمعه گردی رهبر و مخترع و سردبیر (!) سکولاریسم قمری نوری شکوه مند نو
گوی ا.ن. یوز
http://news.gooya.com/society/archives/072808.php

آدینه 24 خرداد 1387 ـ 13 ژوئن 2008
..............................

" توسل به داروی خوش ظاهر «وحدت» را امری مربوط به اعصار خشن تاريخ ماقبل مدرن می دانم و احتراز عاقلانه از آن را رمز ورود به جهان مدرن تلقی می کنم"!

ا.ن. علای بویش گر. ا.ن. اعصار خشن تاريخ ماقبل دوران نیو سکولار
گوی ا.ن. یوز
http://news.gooya.eu/society/archives/057769.php
آدینه 11 اسفند 1385 - 2 مارس 2007

سکولاریسم تو  New Secularism  جمعه گردی های ا. ن اعلا

Montag, Juni 16, 2008

دارالترجمه زبان یاجوج و ماجوج : رسوایی سیاست ما عین رسوایی دیانت ما "چیز" پیچیده ای است


دارالترجمه زبان یاجوج و ماجوج





رسوایی سیاست ما عین رسوایی دیانت ما
"چیز" پیچیده ای است




" ما نمونه رسوایی های اخلاقی رو در مورد سیاستمداران و یا افراد برجسته یک مجموعه دولتی کشورها زیاد می شنویم که معمولا بازتاب های گسترده ای هم دارن!... یکی از نمونه هاش همین ماجرای اخیر دانشگاه زنجان هست! من حقیقتش از لینک مستقیم به اون فیلم کذایی معذورم اما مطمئنم که دیگه همه تون تا حالا دیدینش. راستش من هنوزم دلم برای اون فرد یه کمی میسوزه! چون اون تنها یکی از هزاران نفری هست که در محیط کاریش آدم فاسدیه و لو رفته! تمام دیشب اون چهره مضطربش وقتی پسرا ریختن تو و بعد هی دنبالش کردن توی ذهنم بود! بدجوری نقطه ضعفش لو رفت و باعت آبروریزی خودش و از همه مهمتر خانواده اش شد.. تصور کنید حالت همسر و یا بچه های این فرد رو… یا مادر و یا پدرش رو… نمیشه گفت حالشون خوبه و یا خوشحالن.. هر چند مطمئنم این فرد باید به سزای اعمالش میرسید اما نه اینطوری! با این برنامه ریزی کثیف. چون مشخص نیست دقیقا دختره چه کاری کرده و اگه کسی دیگه ای جای این مرد بود، عکس العملش چطور بود؟! تازه حال و روز خونواده دختره هم بدتره!!! به خاطر این کار زشت دخترشون!

* باید احتمالات مختلف رو در نظر گرفت! تنها چیزی به طور حتم میشه در مورد این ماجرای دانشگاه زنجان گفت اینه که هیچ کدوم از این دو نفر اولین بارشون نبوده که از این کارا میکردن! اونم توی یه محیط آکادمیک! همون اندازه که مرده مقصره دختره هم مقصره! اولا که مرده اولین بارش نبوده و ظاهرا این داستان چندین بار تکرار شده که این دفعه با هماهنگی قبلی فیلم برداری شده!
دوم اینکه مطمئن باشید دختره هم یک دختر سالم نبوده. یعنی دختری نبوده که اولین بارش بوده! اصلا هر دختری قادر به همچین کاری نیست چیزی که در فیلم مشخصه و اسمش رو خبرنامه امیرکبیر گذاشته فیلم تجاوز(از نظر من تلاش برای تجاوز هست و نه فیلم تجاوز!!!) عملا تجاوزی ظاهرا صورت نگرفته و مراحل آغازین کار اون پسرا سر رسیدن و فیلم گرفتند! حالا خوب حتما تا اینجای کار دختره اجازه هایی داده بوده! تازه اگه اون پسرا دیر رسیده بودند چی؟! پس نمیشه گفت دختره بی تقصیر بوده و چراغ سبزهایی نداده!!! تازه اینم در نظر بگیرید که دختره میدونسته که چنین چیزی قراره پخش بشه و بنابراین کنجکاوی هایی رو روی هویتش به دنبال داره! ظاهرا در این مورد اصلا آبروش براش مهم نبوده!!! پس نمیشه گفت یه مورد معمولیه که دختره مظلوم واقع شده!

کلا میخوام بگم صرفا با استناد به این فیلم نمیشه فقط مرده رو محکوم کرد! باید تاریخچه این فرد رو برسی کرد! ضمن اینکه توی این حالت دختره هم خیلی مقصر بوده! یه جورایی کار دختره چندش آوره از نظر من! همون فرار اولیه اش از دست دوربین و بی احترامی اون پسرا که هی بهش میگن تو برو کنار و حاج خانم دنبال مقنعه اش میگرده (خوب یعنی لابد اجازه داده بوده مرده مقنعش رو برداره! اصلا شاید خودش برداشته که …(
یعنی راستش من حتی معتقدم کسانی که از این ماجرا فیلمبرداری کردند و بعدش اونو در ملا عام پخش کردند هم مقصرن! میتونست این ماجرا به نحو دیگه ای خاتمه پیدا کنه و حساب هر دوی اینها کف دستشون گذاشته بشه!

* همه این حرفا رو زدم که بگم این هجو رسانه ای کاملا بیخوده! هرچند کاملا قابل پیش بینی هست که هرگونه اتفاق منفی در بین یکی از ارگانهای دولتی ایران، بدون شک بازتاب وحشتناکی در رسانه های خارجی خواهد داشت!!! مخصوصا اگر اخبار اونور آب رو دنبال کنید رسما دارند این مسئله رو ربطش میدن به سیاست و قانون اساسی و انتخابات و اسلام و نظام جمهوری اسلامی و اسرائیل و رابطه ایران با آمریکا و …!!!

* و در پایان اینکه کلا بدانیم سیاست چیز پیچیده ای است و در اغلب مواقع توام با بازی های کثیفی از این دست هم هست!!!" !!!

دوشنبه 27 خرداد 1387 - 16 ژوئن 2008

زیتون: زندان و مرگ برای سردار احتمالا بهتر از ‌آزادی ست


زیتون
http://z8un.com/




زندان و مرگ برای سردار احتمالا بهتر از آزادی‌ست...



خبر ساده بود. سردار زارعی با وثیقه‌ی 50 میلیونی آزاد شد...
می‌پرسی چرا سردار با وثیقه‌ی 50 میلیون تومانی آزاد شد و شادی صدر و خدیجه مقدم و پروین اردلان(فعال زنان) با وثیقه‌ی صد و دویست میلیونی.
عزیزم، جواب ساده است. در کشور ما وثیقه‌ی هر کس را بنا بر ارزش آن شخص تعیین می‌کنند!

غصه نخورید
باور کنید آزادی سردار زارعی صد بار برایش از زندان و شکنجه و مرگ بدتر است.
تصور کنید سردار زارعی آزاد شده...
آیا کسی دنبالش می‌آید دم در زندان؟ بعید می‌دانم!
احتمالا آژانس می‌گیرد.
راننده آژانس از توی آینه هی برایش چشم و ابرو می‌آید. زارعی می‌پرسد: چه مرگت است مردک؟
راننده جواب می‌دهد: مردک هفت جد و آبادت است. خواستم بگویم دو فقره از همون خانم‌ها برای من هم ردیف می‌کنی؟ آخر ما هم دل (یا یک جای دیگر) داریم!
سردار سرخ و سفید می‌شود.
راننده آژانس کرایه‌اش را چند برابر حساب می‌کند. چون فکر می‌‌کند یک حکومتی فاسد را باید بچزاند.

سردار زنگ در را فشار می‌دهد. زنش به محض اینکه در آیفون تصویری قیافه‌اش را می‌بیند پیش خود می‌گوید:
مرده شور ریختش را ببرند! این مردک چطوری از هلفدونی آمد بیرون؟
و با وردنه و لنگه دمپایی به استفبالش می‌شتابد! سر و صورت و دست و پا و بدنش را زخمی و زیلی و کبود و سیاه می‌کند. به طوری که اگر سردار به بنیاد می‌رفت، حداقل یک هفتاد درصدی برایش درصد جانبازی می‌نوشتند.

فرزندانش با دیدن او بدون سلام علیک با نفرت نچ نچی کرده و هر کدام به اتاق‌های خود می‌روند و در را محکم می‌کوبند!
زن سردار به او کوفت هم نمی‌دهد. به ناچار سردار زارعی به چلوکبابی محل دو پرس سلطانی مخصوص سفارش می‌دهد.
شاگرد جلوکبابی موقع تحویل غذا آنچنان نیشش باز است و آنچنان ای‌ولی به او می‌گوید که سردار خیس عرق می‌شود.
سردار هنوز پرس اول را تناول نفرموده که تلفن زنگ می‌زند
باجناقش است:
- رضا، حالا دیگر تنها تنها می‌خوری؟
- چی را ؟ (تعجب می‌کند چطور باجناقش چلوکبابش را با چه وسیله‌ای دیده)
- نصفشان را می‌دادی به من، به هر کدام سه‌تا می‌رسید.
سردار گوشی را "تق" به روی تلفن می‌کوبد.

به جز غرغرهای مدام زنش، حرف‌هایی ازیک نقشه برای بیرون کردنش از خانه به گوشش می‌رسد.

شب آیا خوابش می‌برد؟
بعید می‌دانم. نه از درد وجدان که از درد جراحات وردنه!

صبح لباس می‌پوشد که بیرون برود و هوایی بخورد، بس که زندان به او بد گذشته!
زن همسایه با دیدن او "خدا به دور"ی می‌گوید و چادرش را روی صورتش کیپ می‌گیرد و راهش را کج می‌کند به آن‌طرف. زن ‌آن یکی همسایه به او می‌پیوندد و سردار می‌شنود که به هم می‌گویند" مردک چشم درآمده همه‌ی زن‌ها را لخت تصور می‌کند!

حسن‌آقا بقال به محض دیدن او مشتری‌هایش را ول می‌کند و از مغازه می‌دود بیرون. به سردار چشمکی می‌زند و می‌گوید هوای ما را هم داشته باش سردار!

سردار رضا زارعی به روی خودش نمی‌آورد. برمی‌گردد از خانه سویچش را می‌آورد و سوار ماشین می‌شود.
در چراغ قرمز اولی، همه راننده‌ها او را نشان هم می‌دهند و می‌خندند. زن‌ها تفی می‌کنند و اخم می‌کنند و دختر جوانی با عشوه برای او بوس می‌فرستد!

چراغ سبز شده و راننده‌ها دوست ندارند حرکت کنند. پلیس راهنمایی می‌آید علت را پیدا کند سردار را پیدا می‌کند! سرش را جلو می‌برد و با نیش باز می‌گوید سردار جان قرص ویاگرایت(وایگرا) را از کجا می‌خری که اینقدر اصل است؟

سردار خسته شده. می‌خواهد به پارک برود ولی صلاح نمی‌داند. تصمیم می‌گیرد به سینما برود که تاریک است...
اما کور خوانده است. بغل دستی‌اش در حال چیپس خوردن او را می‌شناسد و با صدای دورگه‌ی ناشی از پریدن چیپس به گلویش داد می‌زند ئه.... سردار! سردار اینجاست.
سرها برمی‌گردند. از بالکن صدای کف و سوت می‌آید. متدیان سالن با کنجکاوی چراغ‌های را روشن می‌کنند. دیگر کسی فیلم نمی‌بیند، فیلم زنده و واقعی توی سالن نشسته. صدای از پشت سرش می‌آید: این همه کثافتکاری بکنی و توی این مملکت راست راست راه بروی! جل‌آلخالق! این مردک کی آزاد شد؟
چند پسر جوان جلو می‌آیند و از او امضا می‌گیرند.
مسئول سینما جلو می‌آید و سردار را به طرف بیرون سینما هدایت می‌کند. سردار پول بلیتش را می‌خواهد. مسئول سینما بیلاخی حواله‌اش می‌کند.

روایت فرهاد حیرانی: یک کلاهبردار ، عمامه ها را برداشت


تقویم تبعید
فرهاد حیرانی


یک کلاهبردار ، عمامه ها را برداشت



روزنامه ابتکار :
«جمعي از طلاب قم روز گذشته طي تجمعي در مقابل دادگاه ويژه روحانيت، تسريع در رسيدگي به پرونده اختلاس 20 ميليارد توماني فردي به نام ش. که اقدام به اختلاس اموال تعداد زيادي از طلاب کرده است را خواستار شدند.»

توجه فرمودید ! یک کلاهبردار در اقدامی بی سابقه ، پول تعدادی از طلاب را بالا کشید.
به اعتقاد نویسنده این سطور که جناب خودمان باشیم ، قبل از اقدام به دستگیری فرد " عمامه بردار " ، می بایست از طلاب بی نوایی که در حجره های خود مشق مبارزه با هوی نفس می کنند و با مواجب بخور نمیر روزگار می گذرانند ، بپرسند : شما مبلغ 20 میلیارد تومان را از چه راهی "تحصیل" نموده اید ؟

نمیدانم چرا ناخودآگاه به یاد افشاگری کذایی پالیزدار افتادم ، وقتی "استاد" طلاب هفتصد میلیارد را با یک جرعه بنوشد و معادن را با یک ذکر به نام استاد دیگر نمایند ، البته هم باید که شاگردان ، یعنی همین طلاب گرامی در حین "تحصیل" ، مبالغ میلیاردی را تحصیل نمایند و صد البته از آنجا که باد آورده را باد می برد ، یکی هم بایستی پیدا شود و جیب های " ائمه و علمای بعد از این " را خوب بتکاند .

لطفا جمله ای که روزنامه ابتکار نوشته ، را دوباره بخوانید و به این دو کلمه توجه فرمائید :
طلاب ... میلیارد !

یادداشت‌های نیک‌آ‌هنگ: تبریک به دکتر رضا براهنی، انصافعلی هدایت و دیگر همراهان

یادداشت‌های نیک‌آ‌هنگ
http://nikahang.blogspot.com/2008/06/blog-post_15.html



تبریک به دکتر رضا براهنی، انصافعلی هدایت و دیگر همراهان


پیروزی درخشان برادران تیم ترکیه را
به انصافعلی هدایت عزیز و دوستان عزیزشان تبریک می‌گویم.

جدایی‌طلبان عزیز که لباس زیرشان هم ممکن است پرچم ترکیه باشد
و خانواده گرامی‌شان همیشه تی‌شرت ترکیه را در مراسم رسمی به تن می‌کنند،
مورد عنایت ملوکانه قرار دارند


Sonntag, Juni 15, 2008

اشکال "کارو بار" روزی نامه‌نگارا .ن اصلاحات "چی؟" در "خارج" از "کشور" شیخنا خاویار یک هفته با "خبر" های تونبون شکلاتی


دارالترجمه نئوسکولاريسم اهالی کشور "خارج" از کشور





اشکال "کارو بار" روزی نامه‌نگارا.ن اصلاحاتچی
در "خارج" از "کشور" شیخنا خاویار یک هفته با
"خبر" های تونبون شوکلاتی


"اشکال روزنامه‌نگار و نویسنده خارج از کشور در این است

که اگر او افشاگری کند و از پستوی قدرت مطالبی را بیرون کشد، متهم می‌شود که لابد با دستگاه مربوطه در ارتباط است و خودشان این خبرها را به او می‌دهند...

از این بدتر زمانی است که اصل ماجرا انکار می‌شود که بله، فلانی اینها را سرهم کرده...

یکی از کارکنان دفتر آقای خامنه‌ای فهرست غذاهای هفتگی ایشان را برایم فرستاده است. که معمولاً هر وعده برای حداقل 50 تن درست می‌شود و تمام غذاها باید از سوی تیمی از فدائیان رهبر پیش از آنکه توسط سید ابراهیم پیشخدمت مخصوص به حضور آقا برده شود مورد آزمایش قرار گیرد. یعنی اینکه ده دوازده نفر آن را ببلعند تا مبادا سمّی باشد.

علاقه آقای خامنه‌ای به قرقاول، تیهو، خاویار و ماهی سفید آنقدر زیاد است که شکارچی و صیاد مخصوص هم دارند"!

حاج آقا علی رض ا.ن. زاده
آسیستا ن کار چرخان فیلمفارسیهای نئو آبگوشتی / نیو سکولاریستی "مطرب" و "مردان سحر" ا.ن. علا
http://www.nourizadeh.com/archives/003804.php

24خرداد 1387 - 13 ژوئن 2008

سکولاریسم تو  New Secularism  جمعه گردی های ا. ن اعلا

Samstag, Juni 14, 2008

جمشید پیمان : چــاره ی کار چنین جانی نباشد جز قیام


جمشید پیمان



چــاره ی کار چنین جانی نباشد جز قیام




شـیـخـکِ حاکم کنـد بـر مـا سـتـم ها بی قـیـاس
بـا سـتـم گـویــا سـرشـتـه جـوهـر او از اســاس

بـخـتِ بد را بـیـن که برما گشتـه حـاکـم در جهان
قـاریِ اهــل قـبـور و روضــه خــوانِ آس و پــاس

خــانـه یِ آبـادِ مـا را سـر بـه سـر ویـــرانــه کـرد
شیـخـکِ کـج فـکـر و نا ساز و بـدانـدام و قـنـاس

در زیــانِ خـلـق و سـودِ خـود کنـد بــازیـچـه دیـن
گفته درحقش چه خوش فردوسی گوهرشناس *

گـشتـه پـنـهـان روز و شـب در پـشتِ نام انـبـیــا
گـرچـه اهـریـمـن بــود از کـرده اش انـدر هـراس

گرچه غـارت کرده زین مردم ، همه مـال و مـنـال
از ریـا و زرق می پـوشد بـه تـن پشـمـیـن پـلاس

خــوردنِ مـال یـتـیـمـان و صـغـیـران ، صـنـعـتـش
نیست شغـلش انـدریـن عـالـم بـغـیـر از اختلاس

کــرده دسـتــاویــز قــرآن ، تــا فـریــبــد مــلـتــی
در رذالـت بـی شـبـیـه است ایـن پـلـیدِ ناسپاس

در حـقـیـقـت خـصـم دیــریـن پــیــمـبـر بــاشـد او
غـصـب کـرده از پـیـمـبـر کفش ودسـتـار و لـباس

هیچ خـائـن در خـیـانـت نـیـست بـا او هـم ردیـف
هیچ جـانی در جـنایـت نیست چون او در جنـاس

گــر بـــود روح خـــدا ، مـن شــاکـیــم نــزدِ خـــدا
ایـن که شـیـطـان در عـمـل ازوی نـمایــد اقتباس

ضـربه ها خـورده زخـلق و می نماید هـای و هـو
دست و پائی می زند چـون مور افتاده به طاس

چــاره ی کـار چـنـیـن جـانی نـبـاشد جـز قــیــام
کــی فــرو ریــزد بـســاطِ ظـلـم او بـا الــتــمـاس


* فردوسی درباره اینان گفته است؛
زیان کسان از پی سود خویش
بـجـویـند و دیـن اندر آرنـد پیش



Freitag, Juni 13, 2008

آلترناتيوسازی(!) نمونه های بارزشرافت آستين کوتاه " نیو (!) سکولاریستی" و « کارآگاهانه» نو

دارالترجمه نئوسکولاريسم اهالی کشور خارج از کشور



«آلترناتيوسازی(!)» نمونه های بارز
شرافت
آستين کوتاه "نیو (!) سکولاریستی" و «کارآگاهانه» نو


"بنظر من ...
لباس تازه يا بر هيکلمان گريه می کند

و يا آنقدر آستين و پاچه هايش کوتاه است
که

به درد پوشيدن دلقک ها در سيرک می خورد...

در اين مورد نمونهء بارزی در تاريخ معاصر خود داريم:
سی سال پيش،
اگر بخش عمده ای از نهضت آزادی و جبههء ملی (چه از داخل و چه از خارج کشور)
به خدمت آيت الله خمينی در نيامده بودند،
او ممکن بود سال های سال در همان حومهء پاريس بماند و به آن زودی پايش به ايران نرسد...

بد نمی دانم که اين مقاله را با نقل قولی از يک شخصيت سياسی ... به پايان رسانده
و از خوانندگانم دعوت کنم که... بيانديشند"!


ا. ن. علا ی سکولاریسم نو و چه و چه
جمعه گردی رهبر و مخترع و سردبیر (!) سکولاریسم قمری نوری شکوه مند نو
گوی ا.ن. یوز
http://news.gooya.com/society/archives/072808.php

آدینه 24 خرداد 1387 ـ 13 ژوئن 2008

.........................


" مهندس بازرگان و يارانش، پس از آنکه پی بردند بازيچه ای بيش نيستند و نقش چهرهء دلربای ديو را بازی می کنند، آنقدر شرافت داشتند که خود را کنار بکشند"!



جمعه گردی های گوز یا نیوز پویشگرا.ن . علا
اسماعيل نوری علا
http://news.gooya.com/society/archives/056634.php
آدينه ۲۹ دی ۱٣٨۵ - ۱۹ ژانويه ۲۰۰۷
..............

"شما،
برای مظنه زدن حرف های من،
به منبع مراجعه نياز ندارید
بايد دقت کنيد تا ببينيد
که من از کنار هم نهادن يک مشت بديهيات
چه نتايج «کارآگاهانه» ای گرفته ام.

اسماعيل نوری علا
جمعه گردی های اسماعيل گوز یا نیوز نوری علا
http://news.gooya.com/society/archives/057174.php
آدینه 21 بهمن 1385