Montag, Dezember 29, 2008

قاعده ای موسوم به “اکل میته”: در صورت دچار شدن به ” اضطرار” میتوانید عمل ” حرام شرعی” را مرتکب شوید

گزارشات یک وکیل دادگستری
http://gozareshatyekvakil.wordpress.com/


” حلالش میکنم میخورم!”


در فقه شیعه قاعده ای موسوم به “اکل میته” وجود دارد که بر اساس آن مؤمن در صورت دچار شدن به ” اضطرار” میتواند عمل ” حرام شرعی” را مرتکب شده و نه تنها مستوجب مجازات های آن دنیائی و یا این دنیائی عمل خود نباشد، بلکه عمل انجام شده “حلال” هم به حساب آید.

برای مثال؛ مردار خواری عملی شرعأ ” حرام” است اما اگر به غذا دسترسی نباشد مؤمن برای رفع گرسنگی خود میتواند ” اکل میته” کرده و گوشت جسد حیوان و حتی انسان مرده ای را بخورد.

لازم به یاد آوری است زمانی که در فقه شیعه از ” اضطرار” در قاعده ” اکل میته” بحث میشود، نباید تصور کرد که شمول این قاعده و “حلال” شدن یک “حرام” تنها در مورد شرایط اضطراری فقدان مواد غذائی است. بلکه فقه بر اساس قاعده ” اکل میته ” اجازه میدهد مؤمن در حالت اضطرار دروغ هم گفته و نه مجازات شود و نه عمل او عنوان دروغگوئی داشته باشد.

مستند فقهی این دروغ گوئی باصطلاح شرعی را فقها گفته ای از پیامبر اسلام میدانند که در پاسخ ام کلثوم مى گويد: “ولم اءسمع يرخص فى شى ء مما يقول الناس ‍ كذبا الا فى ثلاث : الحرب و الاصلاح بين الناس و حديث الرجل امراءته و حديث المراءه زوجها” به این معنی: ” نشنيده ام كه در آن چه مردم دروغ مى گويند، جز سه مورد جايز باشد: جنگ ، اصلاح ميان مردم و گفت و گوى مرد با زن خود و گفت و گوى زن با شوهر خويش” .( نقل از : یحيى بن شرف النووى ، شرح صحيح مسلم ، ج 10، ص 6633 و علامه مجلسى ، بحارالانوار، ج 72، ص ‍ 243.). به عبارت دیگر؛ اگر این حدیث فقه شیعه درست باشد، در سه مورد؛ اول: “جنگ”، دوم: “برای اصلاح میان مردم” و سوم: “به همسر خود” میتوان دروغ گفت بدون آنکه عمل حرام بوده و ممنوع شرعی محسوب شده باشد.

اما همین اصطلاح ” اکل میته” میان مردم به نحو ساده تری به حکمت تبدیل شده که بزرگ مرد علی اکبر دهخدا در جلد دوم مجموعه ” امثال و حکم ” آنرا تحت عنوان ” حلالش میکنم می خورم” به این صورت نقل کرده است:
” گویند شغالی خروس آخوندی را خفه کرده میبرد و آخوند در پی او میشتافت. رفیقش گفت :” بیهوده چه میدوی، خروس اینک میته و خوردن آن نارواست”. آخوند گفت: ” تو ندانی من خود شغال را نیز حلال کرده بخورم”. شغال از پیش و شیخ بدنبال از آبادی دور شدند و نیمه شب شغال از رفتار [ رفتن ] باز ماند، شیخ او را با خروس بگرفت. البته گرسنگی بر او غالب و قریه دور و حفظ نفس واجب می نمود. آتشی بر افروخت و خروس را از راه اکل میته خورده و بجای بخفت . فردا نیز روز را به گرسنگی بسر برد و ضرورت اباحه محظور کرده شغال را نیز از باب حلیت اکل محرم کباب کرده به خروس ملحق ساخت!”