Montag, November 28, 2005

دارالترجمه زبان "رسانه ای" یاجوج و ماجوج / تمرین شماره 50

فيلم سخنان رئيس‌جمهور Windows Media Player و Real Player


پيرو انتشار اخبار و شايعات مختلف ... «بازتاب» بخشي از فيلم ... را منتشر مي‌كند.

دكتر احمدي‌نژاد، خاطراتي را از سفر به مقر سازمان ملل بازگو مي‌كند ...

احمدي‌نژاد: ما به نيويورك كه رفته بوديم، قبل از آن‌كه برويم خيلي جوسازي بود، تهديد كرده بودند كه اگر بياي، دستگيرت مي‌كنيم. گفتم: من مي‌آيم. گفتند: پس امنيت را برقرار نمي‌كنيم. گفتم: پس حتما آنجا خبري هست كه مخالفت مي‌كنند. من مي‌آيم. خدمت آقا هم عرض كردم، همين را فرمودند، گفتند: حتما بايد اين سفر انجام شود، خودشان آنقدر عليه ما تبليغ كرده بودند كه همه گوش‌ها و چشم‌ها را به سمت ما متوجه كرده بودند كه اين هيأت كي هست...


روز آخري كه سخنراني كردم، تقريبا همه سران بودند يكي از همان جمع به من گفت: «وقتي تو شروع كردي «بسم‌ا..» و «اللهم» را گفتي، من ديدم يك نوري آمد، تو را احاطه كرد و تو تا آخر در يك حصن و حصاري رفتي»؛ اين را من خودم هم احساس كردم كه فضا يك دفعه عوض شد و همه حدود بيست‌وهفت، هشت دقيقه تمام، اين سران مژه نزدند. اين‌كه مي‌گم مژه نزدند، غلو نمي‌كنم. اغراق نيست، چون نگاه مي‌كردم، همه سران مبهوت مانده بودند. انگار يك دستي همه آنان را گرفته بود، آنجا نشانده بود. چشم‌ها و گوش‌هايشان را باز كرده بود كه ببينيد از جمهوري اسلامي پيام چيست.

بازتاب
۶ آذر ۱۳۸۴ - - ۲۷ نوامبر ۲۰۰۵