Freitag, März 14, 2008

حال و روز توضیح ‌دادن دلایل‌ام برای شرکت نکردن در هیچ انتخابات‌ جمهوری پلید اسلامی رو ندارم

سرزمین آفتاب
http://mithras.org/mt/002984.php


جمعه ۲۴ اسفند
۱۳۸۶

من این فرهنگ زورچپون کردن خبرها رو به ملت نمی‌فهمم. این آسمان دیلی نیوز دیگه گندش رو در آورده. بابا به چه زبونی باید گفت من نمی‌خوام اصلا" از خبرها باخبر باشم، مگر زوره آقای عزیز؟ یک ای‌میل رو فیلتر می‌کنی از سه آدرس دیگه برات لینک خبرها رو می‌فرسته و هر چی هم می‌گی بابا نمی‌خوام، عمو نمی‌خوام یاسین به گوش خر خوندنه!

خسته‌‌ام کردید به خدا! نه این بلکه بیش‌تر ای‌میل‌های فارسی که دریافت می‌کنم همین اوضاعه. دوستانه می‌گی، مؤدبانه خواهش می‌کنی، آمرانه می‌گی، بی‌ادبانه می‌گی ... باز کار خودشونو می‌کنن، از صدتا آدرس و به صدتا اسم باز همون‌‌های تکراری رو برات می‌فرستن. اگر قصد اینه که ملت مطالب‌تون و ای‌میل‌هاتون رو نخونن که همین راه که در پیش گرفتید عالیه. چه جور باید به مغزتون فرو کرد این راه‌اش نیست؟

جدا" فرسوده‌ات می‌کنن بعضی آدم‌ها.

حال و روز توضیح ‌دادن دلایل‌ام برای شرکت نکردن در هیچ انتخابات‌ جمهوری پلید اسلامی رو ندارم. دلایل‌ام جمیع همون‌هاست که همه افراد حامی تحریم گفتن و می‌‌گن. مسئله‌ای اساسی‌ام هم مشروعیت دادن و ندادن به نظام نیست چون اون‌‌قدرها رمانتیک در موردش فکر نمی‌کنم دیگه. اساسی‌ترین مسئله‌ام درد امثال همین انسانیه که تو یه لوگوی زرد کنار وب‌لاگ‌ام نشسته و همین فقط ازش مونده، حداقل تو این فضا.
هیچ اصراری هم ندارم دیگران رای بدن و یا ندن که طومار بنویسم و استدلال بیارم. شاید اگر من‌ام دردم نون و آب بود و تو ایران بودم طور دیگه‌ای فکر می‌کردم (شک دارم البته). درد من حرمت و کرامت و حریم انسان‌هاست و بهای جون‌شون.
همین دیگه فقط در باب انتخابات و دیگه هیچ.

پ.ن. این پی‌نوشت مخصوص آذر: ایهالناس من نمی‌تونم در انتخابات مجلس شرکت کنم ولی اگر می‌تونستم هم شرکت نمی‌کردم! خلاصه من رأی نمی‌دهم و نخواهم داد تا مادام که تو اون آب و خاک بچه‌هامون تو زندان‌ هستن و مادرها و پدرها داغ‌دار!
پ.پ.ن. دوستان سر جدتون هی نگید احمدی‌نژاد بابت تحریم اومد اومد سر کار. احمدی‌نژاد چه با رأی و چه بی‌ رأی مردم سر کار آمد و دقیقا" طفل ناخواسته‌ی خاتمی بود. ندونم‌کاری‌ها، فرصت‌سوزی‌ها، بزدلی‌ها و بی‌فکری‌‌های سیاسی خاتمی و یاران بود که الان این ایام رو شاهدیم. اینو هم من می‌دونم و هم شما - هر چند هم که نخواهید اعتراف کنید و فکرش رو به اون سوراخ سنبه‌ها و گوشه زوایای تاریک مغزتون تبعید کنید. حقیقت وجود داره چه قبول‌اش کنیم و چه نه.

پ.پ.پ.ن. من منتظر نشستم تا انتخابات مجلس و بعدم به سلامتی و میمنت ریاست جمهوری انجام بشه و اوضاع مملکت از این‌ام تخماتیک‌تر و باز ملت راه بیفتن بگن مقصر تحریمی‌ها بودن! این دلایل نخ‌نما شده‌اند - باید دوزاری‌ها رو شست ... نه یعنی چشم‌ها رو باید ... :)