Mittwoch, Mai 21, 2008

پویان انصاری: بعد از 30 سال، باز هم ما بدنبال " توپ " .... میدویم

پویان انصاری

بعد از 30 سال،
باز هم ما بدنبال " توپ " ... میدویم !


شنبه 17 ماه مه 2008، پرسپولیس (پیروزی) تهران و سپاهان اصفهان، برای کسب جام قهرمانی کشور به مصاف یکدیگر رفتند.

اما چیزی که باعث شد چند خطی در این مورد بنویسم، شرایط اسفناک میهنمان است. جهنمی که رژیم جمهوری اسلامی ایران در این 30 سال در تمام زمینه ها برای مردم دربدر ما فراهم آورده است، که باز گو کردن آن همه جنایت، که بخوبی همه! از آن باخبرند جز تکرار مُکررات، چیزی پیش نخواهد بود.

فقط کافی است به همین حوادث اخیر چند روز گذشته،در میهنمان نظری اجمالی بیافکنیم، درهم کوبیدن مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه، سرکوب دانشجویان، ضرب و شتم زنان و بطور کُلی به خاک و خون کشیدند مبارزات مردم در شهرهای مختلف، آیا این همه جنایت، در ایران امروز اتفاق نیافتاده است؟

در شرایطی که نیمی از جامعه ما ، محروم از تماشای مسابقه ورزشی مردان هستند که نمی توانند در زیر حکومت فاشیستی زن ستیز جمهوری اسلامی مانند مردان، برای تشویق تیم خود در ورزشگاه حضور داشته باشند، آیا این دردآور نیست که بخواهیم در سایت و یا وبلاگ ها خود،از پیروزی و یا شادی مردم سخن بگوئیم!؟ ( اگر تیم ملی ایران در مقابل کشوری دیگری بازی داشت، شاید میشد آنرا به حساب عِرق ِ ملی گذاشت!؟ )

واقعأ در چنین شرایطی به من و یا به یک انسان مبارز و آزادیخواه چه مربوط که، اصفهان ببرد و یا تهران و یا آبادان ..... .

راستی از خود سئوال کردید، چطور صد هزار نفر میتوانند در استادیوم جمع شوند و (سی هزار نفر دیگر پشت در اسادیوم )فریاد پرسپولیس و یا سپاهان را سر دهند، ولی برای مثال، ده هزار نفر دیگر، آنطرف خیابان، نبودند که از حق آزادی طبیعی حضور زنان، در ورزشگاه را، فریاد کنند؟!

آیا این همه مرد غیور ورزش دوست، نمی توانستند بخاطر جلوگیری از شرکت زنان توسط رژیم جنایتکار و زن ستیز، در چنین روزی اعتصاب کنند و به تماشای آن مسابقه نروند!؟و فریاد تیم خود را نکنند!؟ آیا فکر کردید (البته بعد از 30 سال) چه انعکاسی در جهان و به خصوص برای خود آنها خواهد داشت!؟

منهم یک انسان هستم و ایرانی،منهم عاشق فوتبالم، منهم طرفدار تیم شاهین یا همین پرسپولیس و یا پیروزی بودم، ولی وقتی میهنم را در چنین وضع اسفناکی میبینم، از خود سئوال میکنم ، چرا باید شادی کنم و اساسأ شادی "آنها" برای چیست!؟

من نمی توانم خودم را گول بزنم و به این بازی رنگ و لعاب سیاسی هم بزنم و این شادی را از مردم بدانم در باره آن چیزهای بنویسم که هیچ ربطی به آزادی و مسائل سیاسی و از این قبیل ..... ندارد.

حال یک لحظه فکر کنید به جای تیم پرسپولیس تهران، تیم سپاهان اصفهان قهرمان میشد!؟ چه تغییری در معادلات شادی مردم رُخ میداد !؟

البته زنان میهنمان هم بی تقصیر نیستند، برای مثال، آیا بهتر نبود " کمپین یک میلیون امضاء" بجای امضاء گرفتن از این و آن آیت الله، آنهم برای آن چیزهایی که حق مسلم آنهاست، از مردان هموطن،برای همبستگی با انان، میخواستند تماشای آن بازی را بایکوت کنند!!! ؟؟؟

این شیوه مبارزه هم که به اسلحه ای احتیاح نداشت که خدای ناکرده قهرآمیز تلقی بشود، بر عکس، خیلی هم، مسالمت آمیز است!

متاسفانه عُمر طولانی تبعید ، همه "چیزها" را یکجوری برای ما عادی کرده است، و گویا ما همچنین باید بعد از 30 سال مانند آنها، با این تفاوت که تماشگر و مُفسر مسابقه ندیده ای باشیم، که همچنان بدنبال " توپ " میدویم! و شما هم بگوئید ای بابا، باز هم تو همه چیز را سیاسی میبینی.....
از آنجائیکه آرزو بر پیر و جوان عیب نیست امید دارم که روزی!!! در میهنمان، زن و مرد ، در کنار یکدیگر بتوانند به تماشای هر مسابقه ای که دوست دارند بنشینند، و هر تیمی را که دوست دارند تشویق و شادی کنند، که صد البته این ممکن،از سرنگونی این رژیم قُرون وسطایی میگذرد،آنهم،فقط توسط توده های ستمدیده میهنمان امکان پذیر است . به امید آنروز!

20 مای 2008 – استکهلم