Donnerstag, Mai 22, 2008

بحریست بحر عشق آقایان اصلاح¬طلب! آقای مشارکت! آقای مجمع روحانیون! آقای نهضت آزادی! آقای ... و ایضا بانوان محترم



وبلاگ بحر

http://bahr.blogfa.com/




جنازه اصلاحات را تدفین کنید




جنازه¬ای که بر زمین مانده

امروز دوم خرداد است یا بهتر بگویم سالگرد دوم خرداد است. همچون سالیان گذشته، عزاداری اصلاح¬طلبان بر جنازه اصلاحات، ادامه دارد و هنوز اشک ریزان بر سر پیدا کردن قاتل اصلاحات جنگ می¬کنند. جنازه¬ی بیجان اصلاحات بر زمین مانده و کسی به خود زحمت دفن این موجود بی¬خاصیت و شرور را نمی¬دهد.

اکثر اصلاح¬طلبان پرمدعی هنوز هم جز هیاهو و فحاشی و متهم یابی چیز دیگری یاد نگرفته¬اند.

تابوت اصلاحات بر زمین است، سه اصلاح¬طلب در شورای شهر پایتخت مانده اند. از آن سه نفر هم، یکی بسیجی و ورزشکار است و دیگری سخنگوی دانشجویان اشغالگر سفارت آمریکا! شهردار، دکتر خلبان سردار سرلشگر ... است که تا دیروز او را «چکمه¬پوش» می¬دانستند و امروز تیتر هر روز نشریاتشان است. آیت¬الله رفسنجانی که دیروز «قاتل روشنفکران» بود، امروز تنها امید اصلاحات است. اصلاح¬طلبان، حامی جاسبی موتلفه¬ای شده¬اند و از تحقیق و تفحص از قوه قضائیه نالانند. از «عبور از خاتمی»، عبور کرده¬اند! و امروز به جمع شدن زیر نام خاتمی رسیده¬اند. احمدی¬نژاد رئیس جمهور است و مجلس هشتم هم از قضا بر وفق مرادش نباشد خیلی هم مزاحم به نظر نمی¬رسد ...

روضه¬ی فعلی اصلاح¬طلبان را همه بلدند، پس بگذریم!


قدرت؛ عروس هزار داماد

اینها بازی روزگار است. اصلاح¬طلبان می¬توانند بازگردند همان¬طور که خاتمی در سال 76 بازگشت، همان¬طور که رفسنجانی سال گذشته بازگشت، همان¬طور که احمدی¬نژاد چند سالی است که به قدرت رسیده، همان¬طور که قالیباف بعد از انتخابات ریاست جمهوری به قدرت بازگشت، ...

قدرت، این عروس هزار داماد، با همه خوب است. رسیدن به قدرت برای همه¬ی آنها که تشنه قدرتند، دیر و زود اگر داشته باشد، سوخت و سوز ندارد! از «قدرت» هر چه بگویید برمی¬آید! این را تاریخ اثبات کرده است.

«قدرت»، را آفریده¬اند تا اکثر قدرتمندان به جهنم بروند! «قدرت»، را آفریده¬اند تا مستضعفین، مستضعف¬تر شوند! «قدرت»، را آفریده¬اند تا «بازی روزگار» ادامه پیدا کند. این بازی مبتذل ادامه دارد تا امام عصر بیاید... سخن از امام حق توسط امثال من، ناحق است، پس باز هم، بگذریم!


جنازه اصلاحات را تدفین کنید

آقایان اصلاح¬طلب! آقای خاتمی! آقای حجاریان! آقای مشارکت! آقای مجمع روحانیون! آقای کروبی! آقای نهضت آزادی! آقای ضد انقلاب اصلاح طلب! آقای انقلابی و حزب¬اللهی! آقای اصول¬گرای اصلاح¬طلب! ... و ایضا بانوان محترم!

بانی شوید و تکلیف جنازه را مشخص کنید! خدا را خوش نمی¬آید!

به خاطر امیدهای بر باد رفته ملت، به خاطر مشروطی¬های دانشجویانی که برایتان دویدند، به خاطر هشت سال علاف کردن خود و مملکت، به خاطر فقر و فلاکتی که تحمیل کردید، به خاطر «قدرت»،به خاطر اصلاحات و حقوق و بشر و جامعه مدنی و لییرالیسم و ...، این جنازه را تدفین کنید و بحثهای بی¬انتها و بی¬خاصیتتان را پایان دهید.

خواهش می¬کن! نه! التماس می¬کنم! به عنوان یک مخالف اصلاحات به دست و پایتان می¬افتم!

هر چه بود گذشت! اگر درد ملت را دارید، قلم را رها کنید و این جنازه را تدفین کنید تا خاطرات تلخ گذشته کمی کم¬رنگ شود. و اگر درد قدرت دارید، مطئمن باشید عروس خانوم، روزی هم به شما بله خواهد گفت