Samstag, Mai 24, 2008

خاطرات یک کاریکاتوریست ته بیدی کماکان امیدوار به همون قانون (!) اساسی " . و ز" و رادیو " گو . و نه" اون لاین

دارالترجمه زبان یاجوج و ماجوج


خاطرات یک کاریکاتوریست ته بیدی کماکان امیدوار به
قانون (!) اساسی " . و ز" و رادیو گو . و نه
...............


اسم کتاب فالاچی چی بود؟...آهان، نامه به کودکی که هرگز زاده نشد.

۱۱ سال از آن روزها می گذرد، روزهایی که امید داشتی اتفاقی بیافتد.

به همان قانون اساسی هم امیدوار بودی که در چارچوبش خبری بشود" !


نگاه نیک‌آهنگ
(!)
به گذشته، حال وآینده

http://nikahang.blogspot.com/2008/05/blog-post_3072.html

شنبه 4 خرداد 1387 / 24 مه 2008
.....


کاریکاتوریست تبعیدی (!)
که به آسيد ابطحی جونیور میگه :
"سید الماله کشین "
و براش " افزايش دور شکم" مسالت میداره،

مثل حضرت آقا ی ا. ن. از " . و ز " و رادیو " . و . و نه " مواجب میگیره
واسه همین هم بلد نیس تمثال امام (!) اصل یکم قانون (!) اساسی صاب مرده رو
بکشه و قاب کنه بذاره سر در " . و ز " و رادیو " . و . و نه " !

دارالترجمه زبان یاجوج و ماجوج