طبق برنامه ی هفتگی می بایست در جلسه ی مشاوران مطبوعاتی آقای کروبی شرکت کنم…آقای کروبی که نگران از وضعیت پرونده ی هسته ای بود و از این که به این نقطه ی خطرناک رسیده ایم، باز طبق معمول از حافظه اش که دست کمی از کامپیوتر ندارد استفاده کرد و خاطرات مختلفی را از آغاز انقلاب تا کنون و فرصت سوزی های مختلف را برای ما نقل می کرد. بعد از ظهر به فاتحه ی همسر … معاون سابق وزارت خارجه رفتیم. مراسم ختم در این دوران برای ماها، علاوه بر تسلیت به صاحب عزا، یک محفل خبرگیری و مذاکرات سیاسی هم هست… بحث هسته ای هم که عمدتا با نگرانی، موضوع اصلی همه صحبت ها بود؛ البته فقط در همین حد غیر رسمی و غیر علنی. حرف رسمی این است که در این شرایط ویژه و سخت، باید وحدت و یکپارچگی حفظ شود...
شب، جلسه ی تنظیم آئین نامه ی مجمع روحانیون مبارز داشتیم. اخبار که مطرح شد، به دلیل شرایط ویژه ی کشور، طبعا فرصت و دل و دماغ تنظیم آئین نامه نمانده بود.
ابطحی ( به زعم خودش "تپلی عمامه ذغالی")
دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۴ - - ۶ فوريه ۲۰۰۶
http://www.webneveshteha.com/weblog/?id=2146307539
شب، جلسه ی تنظیم آئین نامه ی مجمع روحانیون مبارز داشتیم. اخبار که مطرح شد، به دلیل شرایط ویژه ی کشور، طبعا فرصت و دل و دماغ تنظیم آئین نامه نمانده بود.
ابطحی ( به زعم خودش "تپلی عمامه ذغالی")
دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۴ - - ۶ فوريه ۲۰۰۶
http://www.webneveshteha.com/weblog/?id=2146307539