Mittwoch, November 12, 2008

سرعمله انقلاب فرهنگی(!) ام ام سیزدهم: مرا شرمی و دريغی نيست... لوتر را در رويا ديدم. پرسيد دشمنان تو کی "ريش" مرا رها ميکنند

دارالترجمه یاجوج و ماجوج


سرعمله انقلاب فرهنگی(!) ام ام سیزدهم:

"مرا شرمی و دريغی نيست... لوتر را در رويا ديدم.پرسيد:
دشمنان تو کی "ريش" مرا رها ميکنند؟"!

" حضور بی رحم تيشه تخريب/
بر سبيل مقدمه/ ميزبان ما ... برای من تعريف ميکرد که ... مردم... دسته دسته جمع ميشوند و به انتظار و نظارهٔ تخريب ديوارها و سقفها می‌‌ايستند و همين که منجنيقی يا بولدزری بر سر سقفی ميکوبد يا پی‌ ديواری را ميروبد همزمان با فرو ريختن ديوار و سقف، آنها هم از سرور و شعف نفسی بيرون ميدهند و آوايی بر می‌‌اورند...
از قضا در فضای تحقيق هيچ چيز راهزن تر از شباهت های صوری و ظاهری نيست...همه آثار من گواهی ميدهند که مرا شرمی و دريغی نيست که وامداری خود به پهلوانان و پيشروان پيشه و انديشه خود را نکته به نکته مو به مو باز نمايم... لوتر را در رويا ديدم. پرسيد: دشمنان تو کی ريش مرا رها ميکنند"!

عبدالکريم سروش، سرعمله انقلاب فرهنگی(!) ام ام سیزدهم
گوی انیوز
سه شنبه 21 آبان 1387 - -11 نوامبر 2008
http://news.gooya.com/politics/archives/2008/11/079010.php