خُسن آقا
مشاهده کنید ما ملت چقدر تهی مغزیم!
آقا یا خانمی بنام D پیامی زیر این نوشته نیک آهنگ گذاشته که بد نیست نگاهی به آن بیندازید.
میدونید این جور آدمها مرا عصبانی میکنند. این گونه آدمها باعث میشوند که من باد فتق بگیرم. اینها کاری میکنند که خایههای من به قول فرانسویها بیاید توی گلویم. این جور آدمها مرا شدیدا عصبانی میکنند. این جور آدمها باعث میشوند عاقبت من سکته کنم. این گونه آدم ها باعث میشوند من عاقبت به سلامت عقل انسانهای ایرانی شک کنم. آقای عقل کل (D) تایید صلاحیت در رژیم آخوندی به این معنی است که آن موجودی که تایید صلاحیت میشود، خودی به حساب میآید و با دانش و آگاهی که ما از این رژیم داریم، همه این خودیها جملگی جنایت پیشه هستند، در غیر این صورت خودی نمیشدند. حکومت آخوندی دقیقا دنبال همین نوع استدلال است و روی همین نوع تفکر (تفکر شما) سرمایه گذاری میکند تا شما را به پای صندوق رای بکشاند و با مکر و حیله به دنیا نشان بدهد و بگوید: ببینید ما هنوز این همه الاغ در مملکت خود داریم که ما را حمایت میکنند و به ما سواری میدهند. دنیای بیرون از ایران نمیداند که شما میخواهید اخ تف ملوکانه را از گلوی مبارکتان خارج کنید!نقل از بخش پیامهای نیک آهنگ:
ببخشید نیک جان، اگر روز انتخابات برویم بمیریم چطور است؟
آخر وقتی: فقط رجال(ه های) سیاسی تایید سلاحیت (کشتار جمعی باشد ترجیحن!) میشوند،
رای دادن تمرین دمکراسی است و رای ندادن از سر کلبی مسلکی و ایجاد فضا و فرصت برای بنیادگرایی.
نتیجتن رای دادن یعنی تف کردن نجاست درون حلقمان به صورت سربالا و رای ندادن نگه داشتن پدیده ی مذکور در دهانهای مبارکمان!
آخر سر همین است که هست چه در سرمان (دهان زیر مجموعه ی سر است!!!) و چه بر سرمان.
تفاوتش در لحظه ی تف کردن (رای دادن) است که برای لمحه ای حس رهایی (شهروندی) داریم.
D | 11.22.08 - 10:31 am | #
آقای یا خانم D من به شما پیشنهاد میکنم روز انتخابات بجای بالا آوردن اخ تف مبارک، آنرا در طبقات پایین تر نگه دارید و بجای بالا آوردن اخ تف ملوکانه، انگشت مبارکتان را بالا بیاورید و روز انتخابات بجای اخ تف مبارک، با انگشت ملوکانه یک بیلاخ بزرگ نشان سید علی بدهید! چطور است این روش احساس شهروندی شما را تامین و تایید میکند!؟ نمیکند!؟
پس به شما پیشنهاد میکنم بروید سرتان را بگذارید زمین و بمیرید!
....................................
اگه ام ام سیزدهم میتونس به حوض کوثر یه فلاشبک "کاریکاتوری" کوچولو بزنه و واسه ی دخل و خرج این همه دسته گل محمدی (!) که خودش و اعوان و انصارش به آب داده اند و میدن ، چرتکه بندازه، آسید کاریکاتوریست "عصبانی" ته بید هم دیگه چک و چونه نمیزد. و در دو سوت تمثال مبارک فضیلت انسانی اون راحل قانون (!) اساسیمونو میکشید و دو دستی تقدیم میکرد به مدیر سابق صندوقداری رادیو زمانه که میگن از فرط "اصلاحا ت طلبکاری" دویست و خورده ای هزار یورو کم و کسری بالا آورده و از رو نمیره و هی ایهاالناس میزنه:"حمومی هو لن دی !.. طاس و دولچم جهنم!... سرقفلیمونو چاپی ی ی ی ی دن!"