یادداشتهای پراکنده/
خبری اجتماعی هنری ورزشی سیاسی شهری و روستائی
خبری اجتماعی هنری ورزشی سیاسی شهری و روستائی
حیران شدن در یک لحظه
بخاطر نداشتن ظرفیت درک اسرار حق
روزی یک مرد ، خدمت امام حسین (ع) آمد و گفت : « درباره ی فضائل خودتان با من بگویید.» امام حسین فرمود : «تو نمی توانی آنرا تحمل کنی.» آن مرد گفت: « چرا می توانم .» و حضرت ، حدیثی را برای او فرمود ، سخن امام حسین (ع) تمام نشده بود که موی سر و محاسن آن شخص سفید شد و حدیث را از یاد برد! و امام حسین (ع) فرمود : «خدا رحمتش کند! فهمیدم که حدیث را از یاد برده است.»
همچنین روایت شده که : «چند نفر نزد امام حسین (ع) آمدند و عرض کردند :«ای ابا عبدالله! لطفا در مورد فضیلتی که خداوند در شما قرار داده است برای ما سخن بفرمائید .» امام حسین (ع) گفت : «شما آنرا نمی توانید تحمل کنید و طاقت آنرا ندارید.» آنها گفتند: «چرا! ما می توانیم تحمل کنیم.» امام حسین (ع) فرمود: «اگر راست می گوئید دو نفر از شما به کناری بروید و من به یک نفر ازشما می گویم ، اگر طاقت آورد به شما نیز می گویم .» و بعد دو نفر از آنها به گوشه ای رفتند و امام حسین (ع) با آن یک نفر صحبت فرمود. ناگهان آن فرد حیران و گیج شده ، بلند شد و رفت! و دوستانش با او سخن گفتند ، ولی او هیچ جوابی نداد ، و همه برگشتند و رفتند.
منبع از : مختصرالبصائر ، 107
نظر شخصی : هر که را اسرار حق آموختند ، مهر کردند و دهانش دوختند!