Sonntag, November 02, 2008

فضلو بردن جهنم گفتن رآکتورش تعطیله! بدو بیا که اعصاب ندارم از وسط نصفت میکنم

فریاد بی صدا
ای زن حیا کن !

امروز صبح داشتم میرفتم سر کار که چشمم افتاد به دیوار خونه . روش نوشته بودن : ای زن حیا کن!
شرط میبندم کار یکی از خزب الهی های محل بود یا احتمالن فک و فامیل های این زهرا خانم اینا که جون عمه شون امر به منکر و نهی از معروف کرده بودن .
چند دقیقه ای نگاهش کردم و بعد زنگ خونه رو زدم . آرتین اومد پای آیفون و بهش گفتم :
- دوربین منو برمیداری بعد میری انبار و یه قوطی اسپری رنگ هم بر میداری میایی دم در!
- باز چه آتیشی میخوای بسوزونی کله صبحی ؟
- فضلو بردن جهنم گفتن رآکتورش تعطیله! بدو بیا که اعصاب ندارم از وسط نصفت میکنم !
چند دقیقه بعد آقا پیداش شد و اول از دیوار عکس گرفتم و بعد هم اسپری رو برداشتم و رفتم پای دیوار و بالاش نوشتم : چادرتو رها کن !
بعد هم رنگ رو دادم دست آرتین و یه عکس دیگه ازش گرفتم و دوربینم دادم بهش و رفتم سر کار .
به این میگن رو کم کنی یا تو دهنی فرهنگی به روش مسالمت آمیز ! بجاش میشد خیلی چیزها نوشت مثل خشتکتو هوا کن , رهبرتو رها کن و ... اما به نظرم چادر ننگین ترین آلت (!) برای هر زنی به حساب میاد و به این عبارت کاملن میخوره ... نظر شما چیه ؟